هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۰۹ جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳
#1
انتونین چه طور شما اینقدر جذابید ؟
چه طور عکستون اینقدر به ادم انرژِی میده ؟
اسم واقعیتون ؟
دوست داشتی تو کدوم گروه ها باشی؟
اگه شناسه انتونین رو ازت میگرفتن دنبال کدوم شناسه میرفتی ؟
از چه کسانی توی جادوگران خوشت میاد ؟و واقعا دوسشون داری ؟
اگه بتونی مدیر بشی اولین کاری که میکنی چیه ؟


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: موسسه ی کار يابی وزارتخونه
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳
#2
3- دفتر فرماندهی کاراگاهان
دوستانم سارقین، قاتلین و باج گیران اند که راه را بر بی گناهان می بندند
ولی حالا یه کاریش میکنیم

کبرا 11 کیه ؟ ورژن جدیده نجینیه ؟

امادم برای تامین امنیت مملکت
شبانه روز هم فعالم و امادم برای انجام دستورات


دفتر فرماندهی که زده

نقل قول:
به موجب این حکم :

پلمپ شد!


ولی خب من اومدم عضو شدم اگه باز شد من اولین نفر باشم
خلاصه که من اماده ی امادم


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۰:۰۷ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳
#3
مالسیبر اروم اروم زیر نم نم بارون داشت قدم میزد که یهو یه اعلامیه نظرشو جلب کرد.
نزدیک تر رفت کاغذ به خاطر بارون خیس شده بود و قابل خوندن نبود فقط کلمات وزارت سحر و جادو قایل تشخیص بود با خودش گفت :

-اشکال نداره میریم ببینم چه خبره شاید نذری چیزی بدن.
و با فرمت به سمت وزارت خونه راهی شد .

بعد از چند ساعت رسید دم در وزارت خونه و داخل شد که یه ساختمون توجهشو جلب کرد .نزدیک تر رفت و تابلوی روی در رو خوند:

-"پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب"

- یا مرلین ،این چه اسمیه ؟این لامصبو با تریلی نمیشه جمعش کرد.

وارد ساختمون شد و رفت طبقه 645 در زد . صدای پیرمردی به گوش رسید.

-بیا داخل

اروم در رو باز کرد و داخل شد

-چیکار میتونم براتون بکنم ؟

مالی که واقعا نمیدونست برای چی اومده اونجا با لکنت زبون گفت:
-چیزه چ... من ...اخه ....نذری ... عدس پلو

پیرمرد گفت :
-اها فهمیدم اومدین اینجا عضو بشید تبریک میگم به سلیقتون روی این دیوار اسم های ارزشی که میتونید ثبت کنید هست برید یه نگاهی کنید و یکی رو انتخاب کنید.
مالیسبر با فرمت به سمت دیوار رفت و با خودش گفت :
-این مرده یه چیزی مصرف کرده 100 گالیون شرط میبندم .
ولی خب حالا که اینجام بزار یه کم استفاده کنیم من که میمیرم برای عضو شدن تو یه گروهی چیزی بزار اینجا عضو بشیم بروبچ هاش خیلی باحالن ،لیست و نگاه کن توروخدا تومار خیارشورشاهه.

مالی همینطور که با خودش حرف میزد چشمش به یه اسم عجیب افتاد یهکم فکر کرد و گفت :

همـــــــــــــــــینه ، ارزشی خونخوار


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳
#4
1-هرگونه سابقه عضویت قبلی در هر یک از گروه های مرگخواران/محفل را با زبان خوش شرح دهید!


مرگ خوار بودم که نمیومدم مرگ خوار شم ارباب
محفلی ؟من ؟محفل؟از این شوخی ها نکن قلبم ضعیفه

2- به نظر شما مهم ترین تفاوت میان دو شخصیت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چیست؟

فک کن بخوای افتابه رو با اپولو 11 مقایسه کنی
معلومه ارباب بهتره
خوشگل تره
باسلیقه تره
باهوش تره
بهتره
بی نظیرتره
تره و تره
و ....

3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟

نابودی محفل و کل دشمنان ارباب

4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.

ما این جنگولک بازی ها تو کارمون نیست فقط میکشیم


5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی ها می باشد؟

بالابردن مالیات
ایجاد تورم
قطع کردن یارانه ها
با استفاده از سبد غذای خوانوار

6-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

کشتنش

7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

هر چی غذا بخواد در اختیارشه به عنوان پیش غذا هم فلو رو میدیم بهش

8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟

دماغ ارباب با جدیدترین متود ها عمل شده این مدل دماغ قراره سال 3014 مد بشه ینی هزار سال دیگه پس ارباب خیلی جلو تره
مو های ارباب هم ...
من چه میدوونم باو اصن وظیفه من نیست در مورد موی اربابم بحث کنم که

9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.

به عنوان تی برای تمیز کردن هاگوارتز
برای کوه نوردی خوبه میره بالای کوه همه ریششو میگیرن میان بالا D:
خواص دارویی
و مثل کوهان شتر توش اب ذخیره میکنه برای دوران خشک سالی
به این طریغ که ریششو خیس میکنه دیگه نمیچلونه و اون اب تا صد ها سال تو ریشش میمونه


منظور از سوال اول سابقه مرگخواریه. نه اینکه الان مرگخوار هستین یا نه. یکی ممکنه ده سال پیش مرگخوار بوده باشه.

تجربه شما هنوز خیلی کمه. منظورم فقط تجربه نوشتن نیست. آشنایی و تطبیق پیدا کردن با حال و هوای ایفای نقشه. رفتار و حرف های شما هنوز شباهتی به شخصی که می خواد مرگخوار بشه نداره. و بعضی از برخورد ها نشون می ده که هنوز کاملا با جو ایفای نقش آشنا نشدین.
وقتی عضو گروهی می شین شما در مقابل گروه و گروه در مقابل شما مسئولیت هایی پیدا می کنین. برای همین هر دوتون باید شرایط پذیرش همدیگه رو داشته باشین. برای مرگخوار شدن شما فعلا کمی زوده.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۴ ۱۷:۵۶:۳۴

تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان اطلاعات و امنیت جادوگری
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳
#5
× اسم:

مالسیبر (بم میگن مالی )

× پیشه: پیشه واس پیشه الانو بچسب

× شهرت: شهرتم تو غرق کردن افراد با اشک ، نابود کردن در و دیوار، زجر کش کردن

× یه معرفی کن خودتو ببینم کی هستی اصن!
منم دیگ ایفونتون مگه تصویری نیست مالیم پای راست لرد سیاه

× چرا می خوای عضو ساواج بشی؟

شما چرا میخوای من عضو ساواج نشم ؟به خاطر اینکه از اسمش خوشم میاد، میترسم ظرفیتش تکمیل شه ،عاشق زندانی کردن و شکنجه و دراوردن اطلاعاتم

× تاپیک مورد علاقت چیه؟ طنز نویسی یا جدی نویس یا اصلا طنزوجد؟

طنز فقط و فقط طنز اگه تاپیکی جدی باشه کلا سه یا چهار خطشو میخونم.


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
#6
سلام لطفا اینو نقد کامل کامل کنید از همه نظر تمام عیب هاشو بریزید بیرون

تاپیک


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: اتاق بوسه
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
#7
دالاهوف با فرمت به دختر نگاه کرد و گفت : "عمرا اگه باهات بیام من همین جا میشینم تا محکومیتم تموم بشه."

قاضی که از کوره در رفته بود با اخم گفت:" نگهباناااااااااا :vay: بیاید این پیری رو ببرید اتاق بوسه تا اون روم بالا نیومده ."

پریوت هم نتونست کاری کنه تا اینکه دالاهوف بلند شد و گفت : به یه شرط میرم تو سلولم اونم اینکه باید یه اینترنت با سرعت 6 مگ با مودم رایگان و خدمات پس از فروش برام وصل کنید.

پریوت که قیافش تفاوت چندانی با دیوی نداشت گفت : "جمع کن بینم کاسه کوزتو تا مردک جلف ، خز وخیل اینترنت هنوز اختراع نشده."

در همین صحبت ها نگهبان ها زندانی دیگری رو اوردن که به محض ورود با قیافه داغونش به افراد حاضر در لاوی زندان خیره شد .

انتونین به قیافه زندانی نگاه کرد و فورا اورا شناخت و به مالسیبر گفت : "بیا این افتابه چوبی هم که اینجاست . با عصبانیت از مالی پرسید: تو واس چی افتادی اینجا ؟

مالی که تا حالا خودشو نگه داشته بود بغضش عین بمب اتم توی هیروشیما ترکید و گفت : "به مرلین قسم من کاری نکردم تقصیر اون فلورانسو بود منو اغفال کرد گفت بیا بریم از روغن اسنیپ استفاده کنیم صادر کنیم به جای روغن حلزون تو کشور هایی مثل ایران خیلی فروش داره نونمون تو معجونه منم خام شدم ."

قاضی که عین پشمک ایستاده بود و به گفتگوی آن دو گوش میکرد گفت : "مابی اصن قضاوت نمیخواد یه سال باید جورابای بلاتریکس رو بشوری ."


مالی گفت:" اسم من مالیه نه مابی"
ولی تو دلش خیلی خوشحال بود

که ناگهان یه جغد از دودکش اومد بیرون و یه نامه کوبید تو صورت مالسیبر اما قبل از اینکه بتونه برش داره آنتونین برش داشت و بازش کرد. (زندان نیست که هتله هر کی هرکاری میخواد میکنه)

از نامه یه صدای فریادی بلند شد همه فهمیدن نامه ماله رودلف لسترنجه که با عصبانیت میگفت : مالی با مادر بچه های من چیکار داری؟ مگه گیرت نیارم مردک بوووووووووووق

گیدیون که از شدت عصبانیت ترک خورده بود نگهبانا رو صدا زد و گفت: بیاید اینارو ببرید به سلولشوننننننننننن و با عصبانیت رفت و درافق محو شد

______________________________

این اولین داستانمه امیدوارم سیانور هاتونو اماده کرده باشید که بعد از خوندن این بخورید با تشکر


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دعوت به همکاری با سایت
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۳
#8
همم... من نمیخوام کارمو اینجا تبلیغ کنم اما اگه فالوور و لایک و بازدید (توییتر،فیضبوق،اینستگرام)واقعی میخواید برای صفحه های اجتماعی سایت جادو گران من درخدمتم

به عنوان مثال هم مثلا شما سرچ میکنید توی فیض بوق جوک وقتی چند پیج و پروفایل میاد شما اونیی رو که 2 تا لایک داره انتخاب میکنید برای بازدید یا اونی که 100000 تا به بالا داره ؟؟
مطمئننا بیشتری رو برای همین گفتم اگه تو این زمینه کمک میخواید میتونم کمکتون کنم
بحث بعدی هم اینکه من با این که خیلی نیست عضو شدم اما وبلاگ ها سایت های اعضا رو که تو پروفایل زدن رو دیدم و بعضی هاشون چه خوب چه بد بازدید خوبی دارن اگه بخواید باهاشون صحبت کنید بنر سایت جادوگران رو بزنن تو وبسایتشون دیگه فعلا چیز دیگه ای نمیرسه به سلول های خاکستریم
فعلا

________________________
اینستگرام جادوگران با افتخار فالو شد !
فیس بوک جادوگران با افتخار فالو و لایک شد !
توییتر جادوگران با افتخار فالو شد !


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (رسمی)
پیام زده شده در: ۸:۳۶ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳
#9
اقا من نمیدونم میتونم بیام یانه منظور اینکه از لطحاظ سنی منو راه میدید یا نه اما ادرسو برام نفرستادید که


تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۷:۱۱ پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳
#10
-"سلام جینی"
جینی برگشت، این صدای دراکو بود.باخودش گفت:
"اه دوباره این پسره ی مزاحم"
منتظر شد دراکو مثل هر روز یه تیکه بهش بندازه و بره،اما دراکو اومد و رو صندلی روبه روی جینی نشست.
-"من یه مشکلی دارم،میتونی کمکم کنی ؟"
جینی چشماش گرد شد واقعا دراکو ازش کمک میخواست؟همون پسر پولدار ازخودراضی ؟یا اینم یکی از اون تله های احماقانه بود؟
با نارضایتی جواب داد : بگو ببینم مشکلت چیه ؟
-"میدونی؟!!! راستش ... این کتابو ببین در مورد سم های کشنده توضیح داده من میخوام اسپونزو درست کنم (سمی که هوش از سر ادم میپرونه )و تمام موادشم دارم فقط یه چیزی، من یه کم از موهاتو نیاز دارم.
این حرف مثل بمب رو سر جینی خراب شد.
بلند شد و گفت :"هرگز!"
-"پس به زور میگیرمش ، جینی ویزلی یادت باشه که کمکم نکردی منتظر عواقبش باش"
و به سرعت کتابخونه رو ترک کرد.
----------------------------------
خب امیدوارم این تایید بشه
یه سوال توی "شخصیت خودتون رو معرفی کنید"
گفتید باید وایستم تا این تایید شه بعد اون.اگه این تایید شد باید یه متن جدید اونجا بدم یا همونو تایید میکنید ؟


برای مشخص کردن دیالوگ یکی از دو نشانه ی خط فاصله در ابتدای جمله و گیومه کافیه. استفاده از چند علامت تعجب یا علامت سوال پشت سر هم صحیح نیست، یکی کافیه.
ضمنا بهتره با دو اینتر به جای یکی پاراگراف ها از هم جدا بشن.

توی ایفای تقش ارشدای گروه و اعضای با تجربه میتونن نکات بیشتری رو برای بهتر شدن نوشته ها بهت بگن ...

تایید شد!


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۶ ۳:۰۲:۰۳

تصویر کوچک شده

ارزشی خونخوار
تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.