هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۴
#1
نام و نام خانوادگی:
بارتی کراوچ جونیور!!

هدف شما از عضویت در این گروه چیست؟
شنیدم اینجا حقوق میدن بالاخره زندگی خرج داره حقوق قضاوتم خیلی کافی نیست

اسلحه ی مورد علاقه ی شما چیست؟
چکش!

در چه کاری بیش از همه استعداد دارید؟
رشوه گرفتن، الکی محکوم کردن، تو گونی کردن ملت

اگر بخواهید به میزان وفاداری خود به دوستانتان و گروه هایی که در آن به عضویت در آمده اید از یک تا ده یک عدد را اختصاص دهید چه عددی را انتخاب میکنید؟
گالیون! دلار ام عدد خوبیه


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۱:۴۹ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۴
#2
سوژه جدید

درهای بزرگ دادگاه که به بلندی سقف آن بودند ناگهان از هم باز شدند و نور شدیدی به داخل فضای تاریک دادگاه تابید و با ظاهر شدن سیاهی بلندقدی در ورودی دادگاه پچ پچ های مردم رو به خاموشی رفت. قاضی کراوچ، که ردای جدید و درخشان سیاهی بر تن داشت، به آرامی به سمت جایگاه قضاوتش شروع به قدم زدن کرد. نگاهی به اطراف دادگاه انداخت. مشعل های روی دیوار روشنایی اندک دادگاه را تامین میکردند، سقف بلند دادگاه و حکاکی های جادویی روی آن به سختی دیده میشدند، جمعیت زیادی از مردم در جایگاه های حضار نشسته بودند و به دور محل متهم دایره ای از چشمان درخشان تشکیل داده بودند.

قاضی به صندلی سنگی و عظیم قضاوت رسید و بر آن جلوس کرد. چکش قضاوتش را از روی میزش برداشت و آن را محکم روی میز کوبید:
-سکوت!!! متهم رو بیارید!

پس از لحظاتی دو کارآگاه وزارتخانه پسری را کشان کشان با خود به دادگاه آوردند. بارتی دو دستش را به هم کوبید و مارهایی سنگی از زمین مرکز دادگاه شروع به شکل گرفتن کردند و با پیچیدن به دور هم صندلی مخوفی تشکیل دادند. دو کارآگاه پسر را بر صندلی نشاندند و مار های دست و پا و گردن او را محکم نگه داشتند.

قاضی کراوچ نگاهی به چشمان متهم انداخت و شروع به صحبت کرد:
-شروع محاکمه رو اعلام میکنم! متهم هری پاتر، فرزند جیمز پاتر و از اعضای شناخته شده ی گروه تروریستی محفل ققنوس! شما به انجام کار های شیطانی، گشتن با مار ها، تقلید از لردسیاه، توهین به صنف ماربازان، تهدید به اجرای کودتای قرمز و همچنین به گریه انداختن میرتل گریان و در نهایت راز و نیاز در انظار عمومی متهم شدید! شاکی اصلی شما تراورزه و البته شاکی های خصوصی حقیقی و حقوقی دیگه ای هم دارید که نخواستن اسمشون فاش بشه! علاوه بر این از طرف اینترپل هم با ما تماسی برقرار شده و گفتن شما تحت تعقیبید!!
تصویر کوچک شده


هری سعی کرد صحبت کند اما با بشکن بارتی مار دور گلویش محکم تر شد و به جای کلمات صدایی شبیه خرخر تسترال از گلوی هری خارج شد. بارتی ادامه داد:
-شما فقط وقتی که بهتون اجازه داده بشه صحبت میکنید آقای پاتر! اتهامات شما جدیه و میتونه مجازات سنگینی به همراه داشته باشه! البته بند سوم کتاب حقوقی بسیار مهم بارتولوژی بیان میکنه که گالیون با وزن اتهامات رابطه معکوس داره شما مجاز به دفاع از خودتون در این دادگاه عدالت و قضاوت هستید! همچنین میتونید شاهدینی رو برای دفاع به دادگاه فرابخونید! این موضوع برای طرف شاکی هم صادقه!

قاضی سپس تکانی به چوبدستیش داد و تعداد عکس بر روی هوا ظاهر شد:

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده



بارتی نگاهی خبیثانه به هری انداخت و ادامه داد:
-اینها مدارک اصلی ارائه شده تا الان به دادگاهه. از شما و از شاکی هاتون دعوت میکنم توضیحاتتون رو ارائه بدید!

سپس بشکنی دیگر زد و مار دور گلوی هری شروع به شل شدن کرد!


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۷ ۱۱:۵۴:۳۳

ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: تابلوي شني امتيازات
پیام زده شده در: ۰:۲۶ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۹۴
#3
نمرات جلسه اول دفاع در برابر جادوی سیاه

اسلیترین: 36
فلورانسو 30
مورگانا 30

ریونکلاو: 39
کلاس بودلر 30
لینی وارنر 30
مایکل کرنر 28

هافلپاف: 33
جیم مک گافین 25
لاکرتیا بلک 30

گریفیندور: 35
هری پاتر 30
کتی بل 20
رون ویزلی 29


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۶ ۸:۲۷:۱۵
ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۶ ۸:۲۸:۰۰
ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۶ ۸:۳۸:۳۶

ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴
#4
نقل قول:
یادآوری قواعد و روال کار دادگاه شماره 10 + اعمال تغییرات جزئی

1- ابتدا یک مجرم انتخاب و مدارک اولیه ای بر علیهش تهیه (یا ساخته )، به قاضی توسط پیام خصوصی یا توسط پستی در دادگاه ارائه میشه و یک پست از جانب قاضی (شخص شخیص خودم ) زده میشه که هم به مجرم تفهیم اتهام کنه و هم شروعی باشه بر سوژه. البته با مجرم قبل از شروع سوژه هماهنگ میشه که وقت کافی برای زدن حداقل یک رول داشته باشه.

2- پس از پست تفهیم اتهام به مدت یک هفته فرصت هست تا اگر فردی میخواد به عنوان شاهد رول بزنه اینکارو انجام بده. تعداد نامحدودی شاهد میتونن در دادگاه شرکت کنن، شاهدها میتونن بر علیه متهم و یا به نفعش شهادت بدن.

3-متهم باید پس از پایان این یک هفته، در یک رول در ادامه رول های قبلی از خودش دفاع کنه، متهم برای دفاع کردن به مدت 3 روز فرصت داره که یک رول بزنه، و در صورتی که فراموش کنه، و یا به هر دلیلی این رول زده نشه فرصت دفاع رو از دست میده.

3-متهم میتونه فردی رو به عنوان وکیل انتخاب کنه، وکیل متهم باید در همون مدت یک هفته که شاهد ها اجازه رول زدن دارن از متهم دفاع کنه، وکیل نمیتونه در پایان سوژه به جای متهم رول بزنه!

4-در پایان این سه روز پست پایانی سوژه که همانا تصمیم نهایی دادگاهه بوسیله قاضی زده میشه. برای زدن این پست سه روز وقت به قاضی داده میشه.

5-افراد میتونن به قاضی سوژه و متهم پیشنهاد بدن و در واقع قاضی از این مسئله نهایت استقبال رو به عمل میاره.

6-افراد (از جمله خود متهم) به 3 حالت میتونن مدارک رو ارائه بدن:
6.1- به صورت یک پست توضیحی یا پیام شخصی توضیحی برای پیشنهاد فردی برای محاکمه.
6.2-یک پست به صورت رول در دوره ی مهلت شهادت دادن، یک پست به صورت رول در دوره ی مهلت دفاع توسط متهم
6.3-ارسال مدارک به قاضی برای استفاده در طی محاکمه یا در انتهای آن

7-قاضی در طی مدت محاکمه ممکنه پستهایی برای جهت دادن به سوژه و یا مطرح کردن مدارک ارسال شده بزنه.

8-طبیعیه که سوژه ها از چترباکس، انجمن های جادوگران، از مکالمات خود افراد و ... استخراج میشن، اما نمیشه از اسکرینشات های مربوط به انجمن های خصوصی به عنوان مدرک و یا برای استخراج سوژه استفاده کرد.


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴
#5
مورگانا لی فای:
یکم از سوژه مورد نظر، که بحث غلبه بر احساسات بود دور شدی، البته جریان کلیش که غلبه بر اضطراب و نگرانی بود قابل درکه، اما به نظرم بحثای جانبی و فرعیش موضوع اصلی رو پوشونده بود. در کل خوب بود. شاید بشه گفت غیر مستقیم موضوع رو رسونده. ولی خب یکم شاید غیرمستقیمش زیاد شده بود. 30 نمره

جیم مک گافین:
جیم عزیز، شما تازه واردید و شاید به روال هاگوارتز آشنا نیستید، موضوع کلاس ها در هر جلسه بوسیله مدرس اون کلاس تعیین میشه و مبتنی بر اون فعالیت ها انجام میشه. متنی که شما نوشتید به طور کلی موضوع متفاوتی نسبت به تکلیف این جلسه داشت، با این حال من این رو به حساب تازه واردی شما میذارم، پیشنهاد میدم از بقیه بچه ها چه از گروه خودتون و چه از بقیه گروه ها در مورد روال کار سوال بپرسید و هرجا به مشکل خوردید از بقیه کمک بخواید. همه بچه ها اینجا دوستانه جوابتونو میدن.
شاید هم صحبت من رو اشتباه خوندید در مورد تکلیف و درگیری بین شخصیت ها رو توصیف کردید. در حالی که درگیری شخصیت ها با احساساتشون موضوع تکلیف بوده. من بنای نمره دادنم رو به اشکال خودم در توصیف تکلیف میگذارم.
نوشتار شما خوبه، اما موضوع کاملا متفاوتی انتخاب کردید. 25 نمره

کتی بل:
شما هم مشابه جیم بود ماجرای نوشتنتون. همون توضیحات در مورد شما هم صدق میکنه، اما مسئله دیگه در نوشتار شما اینه که شما پاراگراف بندی درستی ندارید، بعد از اتمام مکالمه ها یه خط خالی بگذارید، بعد از اتمام هر پاراگراف هم یک خط خالی بگذارید، علاوه بر این لازم نیست هر جمله رو توی یک خط جدا بنویسید. علاوه بر این روی جمله بندیتون هم کار کنید، جملاتی که قرمز کردم جمله های اصلاح شده است که یا کلا تغییر کرده یا چند خط به یک پاراگراف تبدیل شده، در مورد محل نقطه و محل ویرگول هم دقت کنید. همه ی اینها و همچنین غلط های املایی با یکبار خوندن متن بعد از کامل شدنش قابل رفعه. 20 نمره

نقل قول:
کتی چوبدستی اش را بیرون کشید. او شروع به مرور ورد هایی که بلد بود کرد:
آلاهومورا.....نه......هرچی بلدم اصلا به درد جنگ نمیخوره.....پس میمونه کرشیو....آره خودشه.

مرگخوار که خونسرد ایستاده بود به تلاش های کتی برای ایستادن نگاه میکرد، وقتی کتی کاملا ایستاد نوک چوبدستی اش را به سمت مرگخوار گرفت اما مرگخوار هنوز خونسرد ایستاده بود. کتی از فرصت استفاده کرد و گفت:
-کرشیو

هیچ اتفاقی نیفتاد. مرگخوار پوزخند دیگری زد و گفت:
-برای استفاده از طلسم های سیاه باید از ته دل بخوای. باید واقعا بخوای منو شکنجه بدی.

کتی باز شروع کرد در ذهنش مرور کردن:
-پس حالا که من نمی تونم طلسم سیاه استفاده کنم باید دفاع کنم. باید ذهنم رو متمرکز کنم تا طلسم بعدیشو مهار کنم............خوب، به عنوان مثال....کرشیو!
-پرتگو


مایکل کرنر:
خوشم اومد، طنز، از همچین سوژه ی جدی ای.
البته ناگفته نمونه، به خودتم گفتم، سوژه رو از بین بردی کاملا اما خب، با حفظ این موضوع که بحث کنترل یه حسه، با اینکه بی ناموسی حس نیست، متنی نوشتی که منو خندوند، کار سختیه از این موضوع کار طنز بکشی بیرون. 28 نمره


هری پاتر:
مستقیما به موضوع اشاره نکردی، اما کل داستان جو غلبه بر حس خشم بود. خوشم اومد، گنجوندن سوژه به این دقت داخل سناریو خیلی کار زیباییه. فضاسازی و معرفی شخصیت مختصر و مفیدی هم داشت. یکم مشکلات تایپی داشت که با یه بار خوندن بعد از نوشتن رول قابل رفعه. 30 نمره

لاکرتیا بلک:
چه خشن! صحبت از کنترل احساسات بود، اینکه شما احساساتو کنترل کنی نه اونا تو رو. ولی خب، دست شما آزاده تو پیش برد سوژه، در کل خوب بود. پاراگراف بندی خوب، فضاسازی قابل قبول. یکم بیشتر روی توصیف محل ها تمرکز کن، به فرض اگر مغازه رو بیشتر توصیف میکردی برای خواننده جذاب تر میشد. 30 نمره

رون ویزلی:
بعضی از پاراگراف هاتون بیش از حد کوتاهه، جا داره هر پاراگراف حداقل دو سه خط رو پر کنه. در کل داستان پردازی خوبی داشت، یکم فضاسازیش کمه. فضاسازی و توصیف محیط خیلی توی تاثیرگذاری نوشته مهمه. در کل به جز فضاسازی و بی نظمی خطوط و پاراگراف ها مشکل دیگه ای توش نیست. از نظر من 29 نمره

کلاوس بودلر:
هوممممم، داستان جالبی بود. منظورشو رسونده بود و مشابه کار هری پاتر اصل موضوع رو در تار و پود نوشته به مخاطب میرسوند. از این مدل نوشتن که موضوع رو به صورت غیر مستقیم اما رسا به خواننده میرسونه خوشم میاد. پاراگراف بندی و فضاسازی هم مناسب بود. احساسات شخصیت رو هم به خوبی توصیف کرده بود. 30 نمره

لینی وارنر:
چقدر سوژه انتقام طرفدار داره. ای بابا. یکم شبیه فیلمنامه شده بود. توی داستان نویسی معمولا از افعال گذشته استفاده میشه و استفاده از افعال حال خیلی مرسوم نیست. با اینحال من حساب رو بر این میذارم که سبک نویسندگی شما اینجوریه و بهش احترام میذارم. خب، مثل لاکرتیا احساسات بر شخصیت داستانتون غلبه کرد. بالاخره اینم یه پایانه واسه سوژه. همیشه فرد نیست که به احساساتش غلبه میکنه، در واقع بیشتر مواقع احساسات دست بالا رو دارن تا افراد. 30 نمره

فلورانسو:
داستانی بس تاریک! فضاسازی و شخصیت پردازی خوبی داشت. پایان جالبیم داشت به نظرم، انتظار نداشتم اینجوری رقم بخوره. پاراگراف بندی خوب، داستان پردازی خوب. رک و راست. پسندیدم. 30 نمره

ریونکلاویا ترکوندنا. نمرات بر حسب گروه:
ریونکلاو: 88
اسلیترین: 60
گریفیندور: 59
هافلپاف: 55


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴
#6
نقل قول:
نمرات جلسه اول تا فردا شب محاسبه و ارسال خواهد شد.


--- مدرسه ی هاگوارتز --- کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه ---
--- اتاق استراحت استاد ---


بارتی با صدای ضربات محکمی که به درب اتاقش وارد میشد از خواب پرید. رودلف با لگد و مشت به درب میکوبید و بارتی را صدا میزد:
-بیدار شو مرد!! خواب موندی که باز!!! بچه ها سر کلاس منتظرتن!!! پاشو یا با قمه بلندت میکنم!!!

بارتی به آرامی از جایش بلند شد و نگاهی به دور و بر اتاق کرد، کتاب های جادویی پخش بر زمین بودند، چند قلم پر روی در و دیوار نقاشی میکردند و صدای خرناس اژدهای بارتی از پنجره اتاق به گوش میرسید. آهی کشید، ردای شیک مخصوص تدریسش را پوشید، به سمت درب که از ضربات رودلف کج شده بود رفت و آن را باز کرد. از جلوی قمه ی رودی جاخالی داد و گفت:
-اومدم رودی... خودتو کنترل کن... دارم میرم سر کلاس...

--- شروع کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه --- جلسه دوم ---

بارتی از پلکان اتاقش پایین آمد، درب روبرویش را باز کرد و از سکوی مخصوص استاد، وارد کلاس شد. دانش آموزان که مشغول صحبت بودند ناگهان ساکت شدند. بارتی نگاهی به اطراف انداخت و با سرفه ای صدایش را صاف کرد:
-به کلاس جادوی سیاه...چیز... دفاع در برابر جادوی سیاه خوش اومدید دانش آموزان عزیز، بعضی ها چهره هاتون جدیده و بعضی هاتون جلسه قبل هم حضور داشتید، در هر دو حالت بهتره که تدریس جلسه قبل من رو که جزوه هاش رو سایت هاگوارتز هست مرور کنید چون هر جلسه ممکنه سوالاتی از جلسات قبلش مطرح بشه.

بارتی از پله های سکو پایین آمد و به سمت میزش حرکت کرد، نگاهش را از سرتاسر کلاس گذراند، نظری به منظره ی تاریک و خوفناک جنگل ممنوعه که از پنجره های قدی کلاس پیدا بود انداخت و ادامه داد:
-مقدمه ی بیشتری نمیچینم و یه راست میرم سر اصل مطلب، جلسه قبل فهمیدید طلسم های سیاه چطور قدرت میگیرن، این جلسه یاد میگیرید که چطور از برخورد با جادوی سیاه زنده بمونید. جادوی سیاه همونطور که گفتم جادویی خالص از احساسات سیاهه، فکر میکنید چطوری میشه جلوی همچین نیرویی وایساد؟ برای اینکار...

بارتی صحبتش را قطع کرد، تکه گچی برداشت و به سمت یکی از دانش آموزان پرت کرد:
-بیدار شو پسرجان!! دیروقت هست اما اینجا کلاسه درسه!!!

دانش آموزی هافلپافی با برخورد گچ به سرش از جای پرید و با ترس به اطراف نگاه کرد، بارتی در حین راه رفتن بین نیمکت ها ادامه داد:
-برای اینکار میشه از چند روش متفاوت استفاده کرد، اولین روش استفاده از طلسم های دفاعی خیلی قوی و پیشرفته است که جزو جادوهای سفید یا سیاه نیستن و یا استفاده از طلسم های دفاعی سفید قوی. چنین طلسم هایی از شما که دانش آموزید بر نمیاد پس روی اونها مانور چندانی نمیدم، روش دوم روش قدیمی و خوب جاخالی دادنه، اگر نمیتونید جلوی طلسمی رو بگیرید جلوش قرار نگیرید!

بارتی در حال صحبت به کنار پنجره رفت و نگاهش را به بیرون دوخت:
-اما بعضی از طلسم های سیاه منطقه ی تاثیر دارن، یعنی حتی اگر از جلوش برید کنار بالاخره یه آسیبی بهتون میرسونه، شما جلوی این طلسم ها باید از راه حل سوم استفاده کنید! راه حل سوم شما استفاده از طلسم های سفید ضعیف برای منحرف کردن مسیر طلسم سیاهه. میتونید از طلسم های تهاجمی یا دفاعی سفید برای این منظور استفاده کنید، من از یکی از دوستانم دعوت کردم که برای نشون دادن اینکار به شما به من کمک کنه.

مردی با شنل سیاه و ماسک مرگخوارها از بین سایه های گوشه ی کلاس بیرون آمد و برای دانش آموزان سری تکان داد، بارتی نگاهش را از پنجره ی کلاس به دانش آموزان دوخت:
-همونطور که میبینید دوست من یک مرگخواره که نمیخواد هویتش فاش بشه. اون به سمت من طلسم های سیاه میفرسته و من به صورتی که برای شما توضیح دادم اونها رو منحرف میکنم یا از جلوی اونها جاخالی میدم، حالا اگر ممکنه همگی بلند شید و به سمت دیگه ی کلاس برید تا طلسم های منحرف شده به شما نخوره.

دانش آموزان به سرعت به دورترین نقطه ی ممکن نسبت به دو مرد نقل مکان کردند، بارتی و مرگخوار چوبدستی هایشان را کشیدند و به سمت هم نشانه رفتند، بارتی سرش را تکان داد و مرد شروع به پرتاب طلسم به سمت او کرد. انواع طلسم های سیاه و حتی شعله هایی از آتش به سمت بارتی پرواز کردند. بارتی شنلش را به دور خود پیچید و با چرخش کامل شنل، دیگر آنجا نبود و 10 متر آن ور تر ایستاده بود.

بار دیگر دو مرد رو به یکدیگر ایستادند و چوبدستی هایشان را به سمت هم نشانه رفتند، مرگخوار اینبار منتظر پیام بارتی نماند و شروع به پرتاب طلسم به سمت وی کرد، بارتی با حرکت سریع چوبدستیش طلسمهایی سفید رنگ و جرقه هایی آّبی به سمت طلسم های مرگخوار فرستاد، با برخورد طلسم ها با هم مسیر طلسم های سیاه به مقدار اندکی جابجا شدند و از چند متری بارتی عبور و با پنجره های قدی کلاس برخورد کردند.

بارانی از شیشه بر دانش آموزان بارید اما دو مرد بدون حرکت بر سر جای خود ایستادند. بارتی به سمت دانش آموزانش برگشت، دو دستش را به یکدیگر کوفت و شعله هایی سیاه بالای سر دانش آموزان شکل گرفت. چندین کاغذ پوستی از شعله ها به بیرون پرتاب شد و روی سر دانش آموزان ریخت. بارتی نیشخندی زد و گفت:
-تدریس امروز تمومه، تکالیف شما روی کاغذ های پوستی نوشته شده. خوب مطالب امروز رو مرور کنید. تو امتحان ممکنه از امروز سوال بیاد براتون!

دانش آموزان با نگرانی به کاغذ های پوستیشان نگاه کردند که با جوهر به رنگ خون روی آن نوشته شده بود:

نقل قول:
تکلیف جلسه آینده

رولی تک پسته در مورد دوئل خود با یک شخصیت سیاه بنویسید، هدف از این رول زنده ماندن شماست و لاغیر، طنز و جدی بودن رول کاملا دست خود شماست. برد یا باخت دوئل نیز بر عهده دانش آموزه، اما برد در برابر شخصیت لرد ولدمورت باعث کسر نمره خواهد شد (به علت غیرمحتمل بودن این موضوع! چه از نظر کتاب، و چه از این لحاظ که بالاخره لرده آقاجان!!!!) 30 نمره!!!!


ویرایش شده توسط بارتی کراوچ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۴ ۲۲:۳۱:۰۸

ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: در مقابل ولدمورت چه ميكنيد؟
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴
#7
تنها یک عکس العمل در برابر لرد سیاه درسته..
اونهم تعظیمه


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۳:۲۰ چهارشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۴
#8
نقل قول:
درود

با اتمام کامل وزارت قبل من هم به کار خودم در این تاپیک خاتمه میدم تا فرصت دوباره ای برای انتخاب مسئول برای تاپیک فراهم بشه.

در این حالت وزیر جدید در شرایط عادلانه فردی رو برای این تاپیک انتخاب میکنه که میتونه من یا هرکس دیگه ای باشه.

و من المرلین توفیق


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۹:۰۴ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴
#9
نقل قول:
رفع ابهام

اینکه موضوع رول درگیری با چه احساسی باشه، چه شخصیتهایی استفاده کنید و جدی یا طنز بودن کاملا دست شماست، مهم کیفیت کاره نه اینکه در چه جهت پیش بره.


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴
#10
---مدرسه ی هاگوارتز --- کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه ---
---اتاق استراحت استاد---


صدای خر خر بارتی به گوش میرسید که در تختش چنبره زده بود و خواب گالیون میدید. ناگهان جغدی پنجره را شکست و به داخل پرتاب شد.، بارتی از با اضطراب از جا پرید:
-چی بود؟؟!؟!

نگاهی به اطراف انداخت و جغد را دید که نامه ای قرمز رنگ با مهر و موم مدیریت هاگوارتز به پایش بود. با احتیاط نامه را برداشت و مهر و موم آن را باز کرد. نامه به سرعت از او دور شد و با صدای سیوروس اسنیپ شروع به صحبت کرد.
-کجایی پس؟؟؟ شاگردات منتظرتن!! سریعا برو سراغ کلاست!!!

بارتی که جا خورده بود نگاهی به ساعت جادویی اش انداخت، سپس با عجله از جای پرید و شروع به آماده شدن کرد.

---شروع کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه--- جلسه اول---

بارتی از در اتاقش خارج شد و دید که جمعیت کثیری از دانش آموزان آماده در کلاس نشسته و منتظر او هستند. نگاهی به پنجره های قدی دو طرف کلاس و سقف بلند آن انداخت و سپس به گونه ای که انگار نه انگار از ظهر دانش آموزان را علاف کرده به سمت میزش حرکت کرد، ردایش را تکاند و بر صندلی تدریس تکیه زد.

نگاهی به تک تک افراد کلاس کرد، چند نفری از هر گروه حاضر بودند، بعضی افراد به نظر نمیرسید دانش آموز باشند و چند نفری اصلا انسان نبودند! آهی کشید و شروع به صحبت کرد:
-دانش آموزان، پسران و دختران، و چیز های عزیز، به کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه خوش اومدین، همتون من رو میشناسید پس وقتی رو برای معرفی خودم نمیگیرم، فقط کافیه بدونید اسمم بارتی کراوچه و شما من رو استاد کراوچ صدا میزنید! این ترم من استاد دفاع در برابر جادوی سیاه شما هستم!

دانش آموزی حرفش را قطع کرد و پرسید:
-استاد ما خیلی وقته اینجاییم میشه سریعتر تدریس کنید؟؟

-بارتی در جواب پرسید:
-اسمت پسرجان؟
-سیموس فینیگان هستم.
-سیپتیموس مینیگان عزیز( )، اگر وسط حرفم نپری تدریسم رو شروع میکنم!! همونطور که داشتم میگفتم من دفاع رو به شما تدریس میکنم، اما دفاع در برابر جادوی سیاه ملزم شناختن خود جادوی سیاهه! پس این ترم شما بیشتر جادوی سیاهو یاد میگیرید تا دفاع در برابرش رو! پس خوب گوش بدید! این صحبتها ممکنه تو امتحان بیاد!!

بارتی از جایش بلند شد و به سمت ته کلاس رفت و در حین راه رفتن به صحبتش ادامه داد:
-جادوی سیاه از خالص ترین انواع موجود جادو در دنیاست، مستقیما از احساسات منفی شما سرچشمه میگیره، مثل خشم، نفرت، اندوه. برای اینکه بتونید از طلسم های سیاه استفاده کنید باید به یکی از این احساساتتون دسترسی پیدا کنید. باید این احساساتو درک کنید و ازشون برای صدمه زدن به دشمنتون استفاده کنید. امروز شما طلسمی یاد نمیگیرید، کارتون فقط اینه که به احساساتتون دست پیدا کنید.

سپس با رسیدن به انتها کلاس ایستاد و گفت:
-باید امروز به قدری به این احساساتتون بها بدید که کاملا در اونها غرق بشید، باید تو عمق خشمتون شنا کنید تا بتونید ازش به عنوان یک وسیله استفاده کنید. نباید این احساسات شما رو وسیله قرار بدن، شما جادوگرید و شما باید احساساتتون رو کنترل کنید. این مسئله در مورد احساسات مثبت شما هم صادقه! جادوی سفید بر مبنای اون احساسات عمل میکنه و برای همین نقطه مقابل جادوی سیاه تلقی میشه!

یکی از دانش آموزان دستش را بالا برد و شروع به پرسید سوالی کرد:
-اما استاد، اگر ما از جادوی سیاه استفاده کنیم رومون تاثیر منفی نمیذاره؟؟

بارتی نیم نگاهی به دخترک کرد و پاسخ داد:
-چرا، میذاره، میدونم که همه کسایی که اینجا هستن دنبال سیاهی نیستن، برای همین جادوگرای سفید ملزم به اجرای طلسم هایی که آموزش میدم نیستن، اما باید تمرین های تئوری رو تمام و کمال انجام بدن. همونطور که گفتم جادوی سیاه از احساسات نشات میگیره، بنابراین هرچقدر بیشتر بتونید احساساتتون رو کنترل کنید بیشتر میتونید از پتانسیل طلسم های سیاه استفاده کنید. اگر که نمیخواید سراغ احساسات سیاه برید میتونید سراغ احساسات های ضعیفتر و سفیدی مثل عشق، آرامش یا امثال این برید و سعی در کنترل اونها داشته باشید. اما حالا...

بارتی دو دستش را به هم کوبید و خطی از آتش سیاه رنگ روی هر میز ظاهر شد، از میان آتش یک کاغذ پوستی بیرون آمد که با جوهری به رنگ خون روی آن نوشته شده بود:

تکلیف جلسه ی آینده:

یک رول یک پسته در مورد درگیری شخصیت یا شخصیت هایی از هاگوارتز با دستیابی به احساسات درون و کنترل آنها، چه احساسات سفید و چه سیاه (جدی یا طنز، هرچند که موضوع بیشتر جدیه اما پست طنز خوب هم میتونه نمره کامل بگیره) 30 نمره


ex Marcus Flint
تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.