تصویر شماره 7
پاتر پاتر پاتر ...
کی این مضخرفاتو بهت گفته !؟ به نفعته دروغ نگی . پسره ی احمق .
ها..هاگ..هاگرید قربان . اون به من گفت .. گفت که شما مادرمو میشناختید ..
اشک صورت هری پاتر پسر جوان و خوش چهره را نوازش داد
خواهش میکنم پروفسور .. خواهش ..
اسنیپ چهره خود را از هری گرفت و به کتابخانه قهوه ای چوب گردویش خیره شد ...
پاتر بیخود اینجا آبغوره نگیر و اینجا رو ترک کن تا قبل از اینکه بخاطر ولگردیت تو هاگوارتز از گروه عزیزززت امتیاز کم نکردم
او با طعنه * عزیززت * را کمی طولانی تر میگوید ...
پروف .. سورر هاگرید به من .. گفت که هیچ کس .. هیچ ک..س به اندازه ی شما مادرم.. را نمیشناخته ...
خواهش میکنم...شما تنها امید ..من .. منید کمکم کنید . خواهش میکنم...
گریه اجازه درست صحبت کردن را به او نمی داد
در دل اسنیپ غوغایی به پا شده بود ..
قلب مهربانش او را به سمت پسر عزیز ترینش سوق میداد اما غرورش او را همچون زندانی ای به سوی سلولش می کشد
ولی ...
اینبار حرفی را شنید که اگر تمام غرور خودش و خانواده اش رایکجا جم میکرد نمیتوانست مقابل ان خود داری کند
شما رو به حون مادرم ...
یه بار دیگه اگه این جمله رو بگی به شرافتم قسم .. قسم که خودم همینجا جونتو میگرم پاتر . خب ؟
اون دوست صمیمیتون بوده پروفسور .. مادرمو از بچگی میشناختید ...
اسنیپ به چهره ی هری چشم دوخته بود
هری چشمات .. چشمات شبیه مادرته . اون فوق العاده بود ... بهترین
اولین بار بود که او به قول خودش این جوان تاره به دوران رسیده ی خودخواه را به اسم صدا کرده بود
حتی این اولین بار بود که کنار او نشسته بود
هری نیز بهت زده به اسنیپ نگاه می کرد . علگرید به او گفته بود که مادرش و اسنیپ بهترین دوست های هم بودند
او به صمیمیت بین ان دو پی برده بود اما نه در ان حدی که استاد مغرور خشن مدرسه برای وصفش از کلمه ی بهترین استفاده کند .
دوستت دوشیزه گرنجر ... هوشش .. هوشش شبیه لی لی ئه همونقدر شایدم .. نه همون قدر نه . مادرت بی همتا بود ..
و فطره اشکی از چهره ی اسنیپ به پایین چکیده شد ..
پس از سالها ///
حتما بعد از پایان نوشتن داستانت یه دور از روش بخون تا متوجه اشکالات تایپی بشی و بتونی رفعشون کنی. قبل از اینکه دیالوگی رو هم شروع به نوشتن کنی قبل "-" بذار که مشخص باشه دیالوگه. یعنی مثلا:
اسنیپ به چهره ی هری چشم دوخته بود.
- هری چشمات... چشمات شبیه مادرته. اون فوق العاده بود... بهترین!
و در نهایت اینکه جملاتت رو با علائم نگارشی بهشون پایان بده.
تایید شد.
مرحله بعد: گروهبندی