سیوروس اسنیپ معلم معجون های مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در حال قدم زدن در راهرو های متروکه ی مدرسه بود. در افکار خویش غرق شده بود هیچ چیزی برایش مهم نبود با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی همه چی مثل قبل شده بود."اه چقدر این پسر شبیه پدرشه"
اسنیپ در تفکرات خود غرق بود که با دری برخورد کرد و تعادلش بهم خورد زیر لب ناسزایی گفت از بین در سرکی به درون اتاق کشید و با شی عجیبی ورنگ رو رفته ای برخورد.سرش بیرون آورد تا ببیند کسی دور اطراف فضولی نمیکند خبری از هیچکس نبود نه فیلچ نه بدعنق نه دانش آموزان مزاحم. بین ترم بود و کریسمس اکثر دآنش آموزان هاگوارتز برای دیدن خانواده های خود به خانه خایشان برگشته بودند
به آرامی وارد اتاق شد اتاق دلگیری بود شبیه دخمه ای که خود اسنیپ درونش تدریس و زندگی میکرد اما بزرگتر و کثیف تر. رو به روی شی عجیب امد با دقتی بیشتر فهمید این شی که طولش از قد خودش هم بلند تر است یک اینه قدیمی است.باورش نمیشد در اینه چه چیزی را میبندامکان نداشت
"نه امکان نداره تو رفتی ده ساله که رفتی" اسنیپ جمله را با صدای بلند میگوید و ساکت میشود غرق در تفکرات خود. با از مدتی با خودش شروع به حرف زدن میکند.
"لعنت به تو جیمز, لعنت به تو هری پاتر, لعنت به من به داملبلدور به ولدمورت از همتون بدم میاد, ای کاش این تصویر واقعیت داشت تو اینجا در آغوش من بودی.
اشک از گونه های اسنیپ سرازیر میشود. همه میگن زخم های یا خوب میشوند یا فراموش. اما جادوگری ناشناس یک بار به سیوروس گفت"زخم ها نه خوب میشن نه فراموش فقط دردی که به جا میزارن بیشتر میشه"
در همین هنکام در باز میشود
" اوه تو اینجایی سیوروس یک ساعته دارم دنبالت میگردم" این صدای پروفسور مک گوناگال معاون و یکی از معاون هاگوارنز بود مگ گوناگال ادامه میدهد"آلبوس کارت داره سریع برو اتاقش" سیوروس صدای خودشو صاف میکنه" باشه الان میام"
مگ گوناگال از کلاس بیرون میره و اسنیپ برای آخرین بار نگاهی به آینه میندازه به طرف در میره تصویر هم بعد از رفتن سیوروس پاک میشه انگار که هیچ وقت وجود نداشته
پایان
ظاهر پستتون خوبه. داستانش هم بد نبود.
اما چند نکته هست که با رعایتش نوشته تون زیباتر میشه و خواننده ارتباط بیشتری با متن بر قرار میکنه:یکیش استفاده از علائم نگارشیه ( . ، ؛ : - و غیره ) که در پست شما کامل رعایت نشده.
مثلا شما نوشتی:(( در افکار خویش غرق شده بود هیچ چیزی برایش مهم نبود با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی همه چی مثل قبل شده بود. ))
میشد این علائم رو درش گنجوند:(( در افکار خویش غرق شده
. بود هیچ چیزی برایش مهم نبود
. با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی
، (اینجا ویرگول اختیاریه) همه چی مثل قبل شده بود. ))
حالا بیشتر ایراد این قسمت جدا کردن جملات با نقطه بود. ولی بعضی جاها نیاز به استفاده از ویرگول و سایر علائم هم هست که باید رعایت بشه.
نکته بعدی استفاده صحیح از حروف اضافه هست.
مثلا (( و از رنگ رو رفته ای )) اینجا دیگه "از" نیاز نبود.
مورد آخر اینکه بعضی جاها هم کلمات رو اشتباه نوشته بودید. حروف رو اشتباه نوشته بودید. مثل (( امام جادوگری ناسناس سک بار )) .
این اشکالاتی که گفتم رو اگر شما بعد از پایان نوشتن متنتون یک بار از روش بخونید، نمایان میشه و می تونید اصلاحش کنید.
موارد دیگه بمونه که انشاالله اگر عضو ایفای نقش شدید، اونجا با دادن درخواست برای نقد پست هاتون به شما خواهند گفت.
تایید شد!
سال اولیا از این طرف (گروه بندی)
Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...