هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: آشپزخانه ی اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳
#1
ساعت 5:20 دقیقه بامداد بود که بندن سلانه سلانه وارد اشپزخانه میشود.قابلمه مسی در دست دارد با دو تا نون سنگک.
_اینجا چه خبره
بندن به تعرف صدا نگاه میکند اه و لرد سیاه میبینه
_اه تویی ولدی جان ندیدمت
_تو اون قابلمه چیه؟ ها چیه؟
_این هیچی
_کم دروغ بگو بوی کله پاچه هlه جا رو ورداشته
_خب حالا تو هم شلوغش نکن یه دست کلپچ
_همین یه دست کلپچ اگه دست من بود نیاز به چوب دستی مرگ نداشتم
_حالا تا این مرگ خوارای سیریشت نیومدند بیا یه جوری کنار بیایم
_اهم اهم
صدا از طرف سوروس اسنیپ بود
_به به کله پاچه میخرین به نمیگین نامردا
بندن کیا؟؟؟
_ما ها
صدای چند مرگ خوار و چند اسلیترینی با هم این جمله را گفت
_خب حالا شولوغش نکنید
_ چیو شلوغش نکنید تو داری به من مرگ خوار هام بی احترامی میکنی
_اها اصلا یه فکری
_چه فکری داری؟
_کیا اینجا کشتی کج بلدن
بندن نگاهی به قیافه شگفت زده جمع انداخت
_ حالا ولش کن مهم نیست بلد باشید یا نه, من الان یه رینگ کشتی کج ظاهر میکنم
قرعه کشی میکنیم به نوبت میام تو رینگ هدف هم بیرون انداختن بقیه از رینگه
هر کی نفر داخل رینگ بود پیروز کلپچ
سیوروس اسنیپ صداش رو صاف کرد و گفت:این هموهن رویال رامبل خودمونه
_نه بابا بلد بودین ما رو دو ساعته سرکار گزاشتین.حالا کیا موافقن
همه دستشان رابالا اوردند.
.......
ادامه در پست های بعد اتفاقات عجیبی در قسمت ها بعد رخ خواهد داد


ویرایش شده توسط بندن در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۲۴ ۱۷:۳۰:۲۲

Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...


پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳
#2
درود بر همه ی دوستان
اسم واقعی من شهریار قنبری 19 سال سنم هست
تقریبا از بچگی هری پاتر (اول دوم دبستان) میخوندم البته هری پاتر دروازه ای به دنیای فانتزی بود
چیزه دیگه اینه علاوه بر خوندن رمان فانتزی عاشق موسیقی متال هستم


Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
#3
نام:بندن(ادوارد بندن)
گروه:اسلیترین
خصوصیات ظاهری: قد 185 مو مشکی زخمی بالای پیشانی
چوبدستی: 35 سانت مغر ریشه قلب اژدهای اسکاتلندی
سپر مدافع: گرگ شمالی
لقب ها:پیک مرگ/black_assassin/کاپیتان ادوارد/Twin blades
توضیحات: ادوارد بندن در یک خانواده اصیلزده بدنیا امد. از طرز فکر و طرز زندگی خانواده اش متنفر بود کلاه گروهبندی اون رو در اسلیترین قرار داد.به علت تنفر از اصیل زاده ها دوستی نداشت از مدرسه متنفر بود. وقتی که 17 سالش شد تحصیل ناتمام گزاشت به یاغی ها پیوست در این میان با افرادی اشنا شد.عضو از گروه برادرهود(قاتلین) شد. بندن به یکی از قاتلین درجه یک تبدیل شد بهش لقب پیک مرگ دادن. در روستایی از طرف لاکهارت دعوت به مبارزه شد اما مبارزه تنها سه ثانیه طول کشید با اصلاح حافظه لاکهارت که فکر میکرد با خنده بندن شکست داده
ادوارد دارای کشتی به اسم Jackdaw است. همچنین با ذوب کردن شمشیر جن سازی شمشیر دوقلو و دو هیدن بلید مخصوص خودشو ساخت
ادوارد تا حالا تمایلی به مرگ خوارها و محفل نداشته


تایید شد!

به ایفای نقش خوش آمدی.


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۶ ۱۸:۲۶:۳۹

Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۵ دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳
#4
سرد بی روح شجاع
علاقه به کشتن دشمنان البته با هیدن بلید
علاقهمند به گروه حشاشین/نیوکلاس ماکیاولی/داوینچی/دزدان دریایی
از اصیلزاده هایی که غرور به اصالتشون دارم هم متنفرم
رنگ مورد علاقه من هم قرمز و مشکیه
عاشق شمشیر ها جنسازم
قانون شکن و یاغی هم هستم
اعتقاد دارم یه احمق شجاع خیلی بهتر از یک ترسو باهوشه
حیوان مورد علاقه من هم گرگ هست به خاطر درندگی
از روزمرگی هم بدم میاد
علاقه ای هم به خواندن درس های تئوری هم ندارم


Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۸ دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳
#5
سیوروس اسنیپ معلم معجون های مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در حال قدم زدن در راهرو های متروکه ی مدرسه بود. در افکار خویش غرق شده بود هیچ چیزی برایش مهم نبود با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی همه چی مثل قبل شده بود."اه چقدر این پسر شبیه پدرشه"

اسنیپ در تفکرات خود غرق بود که با دری برخورد کرد و تعادلش بهم خورد زیر لب ناسزایی گفت از بین در سرکی به درون اتاق کشید و با شی عجیبی ورنگ رو رفته ای برخورد.سرش بیرون آورد تا ببیند کسی دور اطراف فضولی نمیکند خبری از هیچکس نبود نه فیلچ نه بدعنق نه دانش آموزان مزاحم. بین ترم بود و کریسمس اکثر دآنش آموزان هاگوارتز برای دیدن خانواده های خود به خانه خایشان برگشته بودند

به آرامی وارد اتاق شد اتاق دلگیری بود شبیه دخمه ای که خود اسنیپ درونش تدریس و زندگی میکرد اما بزرگتر و کثیف تر. رو به روی شی عجیب امد با دقتی بیشتر فهمید این شی که طولش از قد خودش هم بلند تر است یک اینه قدیمی است.باورش نمیشد در اینه چه چیزی را میبندامکان نداشت
"نه امکان نداره تو رفتی ده ساله که رفتی" اسنیپ جمله را با صدای بلند میگوید و ساکت میشود غرق در تفکرات خود. با از مدتی با خودش شروع به حرف زدن میکند.
"لعنت به تو جیمز, لعنت به تو هری پاتر, لعنت به من به داملبلدور به ولدمورت از همتون بدم میاد, ای کاش این تصویر واقعیت داشت تو اینجا در آغوش من بودی.
اشک از گونه های اسنیپ سرازیر میشود. همه میگن زخم های یا خوب میشوند یا فراموش. اما جادوگری ناشناس یک بار به سیوروس گفت"زخم ها نه خوب میشن نه فراموش فقط دردی که به جا میزارن بیشتر میشه"
در همین هنکام در باز میشود
" اوه تو اینجایی سیوروس یک ساعته دارم دنبالت میگردم" این صدای پروفسور مک گوناگال معاون و یکی از معاون هاگوارنز بود مگ گوناگال ادامه میدهد"آلبوس کارت داره سریع برو اتاقش" سیوروس صدای خودشو صاف میکنه" باشه الان میام"
مگ گوناگال از کلاس بیرون میره و اسنیپ برای آخرین بار نگاهی به آینه میندازه به طرف در میره تصویر هم بعد از رفتن سیوروس پاک میشه انگار که هیچ وقت وجود نداشته
پایان


ظاهر پستتون خوبه. داستانش هم بد نبود.
اما چند نکته هست که با رعایتش نوشته تون زیباتر میشه و خواننده ارتباط بیشتری با متن بر قرار میکنه:


یکیش استفاده از علائم نگارشیه ( . ، ؛ : - و غیره ) که در پست شما کامل رعایت نشده.
مثلا شما نوشتی:

(( در افکار خویش غرق شده بود هیچ چیزی برایش مهم نبود با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی همه چی مثل قبل شده بود. ))

میشد این علائم رو درش گنجوند:
(( در افکار خویش غرق شده. بود هیچ چیزی برایش مهم نبود. با آمدن پسر جیمز پاتر عوضی، (اینجا ویرگول اختیاریه) همه چی مثل قبل شده بود. ))

حالا بیشتر ایراد این قسمت جدا کردن جملات با نقطه بود. ولی بعضی جاها نیاز به استفاده از ویرگول و سایر علائم هم هست که باید رعایت بشه.

نکته بعدی استفاده صحیح از حروف اضافه هست.
مثلا (( و از رنگ رو رفته ای )) اینجا دیگه "از" نیاز نبود.

مورد آخر اینکه بعضی جاها هم کلمات رو اشتباه نوشته بودید. حروف رو اشتباه نوشته بودید. مثل (( امام جادوگری ناسناس سک بار )) .

این اشکالاتی که گفتم رو اگر شما بعد از پایان نوشتن متنتون یک بار از روش بخونید، نمایان میشه و می تونید اصلاحش کنید.

موارد دیگه بمونه که انشاالله اگر عضو ایفای نقش شدید، اونجا با دادن درخواست برای نقد پست هاتون به شما خواهند گفت.

تایید شد!



سال اولیا از این طرف (گروه بندی)


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ ۱۵:۱۵:۰۳
ویرایش شده توسط black_assassin در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ ۱۷:۵۰:۰۳
ویرایش شده توسط black_assassin در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ ۱۷:۵۵:۳۱

Stay my blade from the flesh of the innocent. Hide in plain sight. Never compromise the Assassin Brotherhood. These are the tenents of the Creed. The principles I used to live by. I was a young man then. The Seven Year War was about to begin. I could not have imagined what the [img width=300]https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQNlHPpZYcyfNfhuBlPnSKlePgo0t_s_IIbsmj6aS6Ymsl-5lgJUQ[/img]future has in store for me... Nor the cost I would choose to bear...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.