هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳
#1
ساعت از 12 گذاشته بود ، استرس زیادی داشت و نمی دونست واقعا میتونه این کارو بکنه یا نه .
بالاخره تصمیمشو گرفت و وسایلشو جمع کرد و به راه افتاد .
یک بار دیگه تو راه نامه را باز کرد و خوند ، باورش نمی شد که به هاگوارتز دعوت شده است .
بالاخره می توانست از دست رییس بدجنس خود که اونو توی اتاق کوچک نگه میداشت و مجبورش می کرد برایش کار کند آزاد شود .
به راه آهن رفت و از راه مخفی وارد شد و سوار قطار شد و به هاگوارتز رفت ...

5 ماه بعد ...

جنگل ممنوعه...

اکسپلیراموس!!!! استیوپفای!!!!!!

-کجا داری فرار میکنی بچه ؟؟!! تو مال خودمی...
له وی کارپس !!!
-نهههه ، ولم کن بزار بیام پایین!!!
-هههه ، دیگه هیچ راه فراری نداری...
ناگهان شخصی با سرعت نور به سمت مرگخوار آمد و در یک لحظه او به عقب پرتاب شد .
-سنگوینی!!!تو اینجا چیکار میکنی ؟؟
سنگوینی: فکر کنم من باید اینو از تو بپرسم ایگنو ؟
ایگنو: من فقط میخواستم ببینم جنگل چجوریه که یهو...
سنگوینی: اگه من اینجا نبودم تورو میکشت ، شانس آوردی برا شکار اومده بودم...
-سکتوم سمپرا!!!!
مرگخوار با طلسم شمشیر نامریی به عقب پرتاب کرد و به سمت ایگنو رفت ...
سنگوینی در لحظه های مرگ : آوادا کداورا!!!!
و مرگخوار را با طلسم ممنوعه کشت و بعد از آن خود نیز مرد .
ایگنو با سرعت به سمت خوابگاه فرار کرد و از صحنه دور شد .
فردا خبر حمله مرگخوار به سنگوینی و استفاده از طلسم ممنوعه و کشتن مرگخوار و ... در همه مدرسه پیچیده بود و ایگنو بدون این که به کسی چیزی بگوید خیلی رلکس به کار های عادیش پرداخت و طوری رفتار می کرد که انگار از هیچی خبر ندارد .
و اینگونه بود که همین شد که شد . حتما که نباید آخرش با معنی تموم شه.

برای تایید شدن در کارگاه نمایشنامه نویسی باید نمایشنامه ای بر اساس آخرین تصویری که در این تاپیک قرار داده شده بنویسید.

آخرین تصویر

تایید نشد.



ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱ ۲۲:۰۹:۲۲

با ایگنو پی وی تریپ کل داری ؟؟ پس داری به جهنم بلیط مجانی... حواستون باشه دفه بعد که غصه میگین...تو غصه هاتون نباشه دیگه اسم پی وی...
آره...برو خونه...ببین برو خونه ...خب؟...برو خونه....و گرنه دفه بعد...


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۷ پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳
#2
سلام کلاه جون!!!!
من پسر 15 ساله و قوی و تقریبا شجاعم که خیلی خوش اخلاق نیستم البته اگه کسی اذیت کنه و بد رفتار کنه و در حالت عادی شوخ و با حالم جلوی بقیه ولی کلا بیش تر تو خودمم و حالت غمگینی دارم و همیشه آماده جنگمو به کسی اعتماد ندارم و بی رحم با کسایی که دشمنمن و کسایی که پرو باشن و زور بگن و میخوام بر حسب هرچی که خودت میدونی گروهمو تعیین کنی ...
تنکس

برای ورود به ایفای‌نقش باید مراحل زیرو طی کنین:

1- خواندن قوانین ایفای نقش
2- شرکت در تاپیک کارگاه نمایشنامه نویسی
3- حضور در تاپیک سال اولی‌ها از این‌طرف: کلاه گروه‌بندی
4- انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی در تاپیک شخصیت خودتون رو معرفی کنید.





ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱ ۲۲:۱۴:۵۳

با ایگنو پی وی تریپ کل داری ؟؟ پس داری به جهنم بلیط مجانی... حواستون باشه دفه بعد که غصه میگین...تو غصه هاتون نباشه دیگه اسم پی وی...
آره...برو خونه...ببین برو خونه ...خب؟...برو خونه....و گرنه دفه بعد...


پاسخ به: چه چیزی بدتر از مرگ وجود داره؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۴ چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳
#3
نداشتن عشق و شکست عشقی


با ایگنو پی وی تریپ کل داری ؟؟ پس داری به جهنم بلیط مجانی... حواستون باشه دفه بعد که غصه میگین...تو غصه هاتون نباشه دیگه اسم پی وی...
آره...برو خونه...ببین برو خونه ...خب؟...برو خونه....و گرنه دفه بعد...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۹ چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳
#4
نام :ایگنوتیوس پورال

جنسیت : مرد

سن : 15

خون : اصیل زاده

پاترونس : تک شاخ

نوع چوب جادو: موی تک شاخ ، ریسه قلب اژدها ، چوب بلوط ، پر ققنوس ، مناسب برای دوئل و جنگ ، 13 اینچ

نوع چوب جارو :تک شاخ آتشین

حیوان خانگی : خفاش

ویژگی ظاهری و اخلاقی:

قد : متوسط

مو : مشکی متوسط

رنگ چشم : آبی

صبر کم و متوسط ، آرامش کم و خشونت نسبتا زیاد ، خوش اخلاق و آماده جنگ و دعوا در هر لحظه
با کسی کاری ندارم و در حالت عادی خوش اخلاقم و شوخ ولی اگه کسی بد رفتار کنه و ... رفتارم مثه بالا میشه...

داستان زندگی :

هوا تاریک و مه بود... من به همراه برادرانم کدمیوس و آنتیوس در راه رفتن به شهر دیگر بودیم که روبرومون رودی عمیق سبز شد . از آنجایی که هر کدام از ما، در جادوگری مهارت های حرفه ای داشتیم، تصمیم گرفتیم شد که پلی را بر بالای این رود عمیق بسازیم که در نهایت بتوانیم از آن عبور کنیم. همه چیز خوب پیش می رفت و ما توانستیم پلی را بنا کنیم، اما زمانی که می خواستیم از آن عبور کنیم ناگهان مرگ در جلوی چشمانمان حاضر شد و راه ما را بست. خیلی شوکه شده بودیم و فکر میک ردیم که مرگ با ما چه کار دارد .
همه چیز خیلی سریع پیش می رفت، به این باور رسیده بودیم که دیگر زمان وداع ما با دنیای جادوگران به پایان رسیده است اما در کمال ناباوری دیدیم که مرگ نه تنها قصد گرفتن جان ما را ندارد، بلکه ما را برای اینکه توانسته بودیم او را فریب دهیم تحسین می کند و از ما می خواهد که هر کدام در برابرش آرزویی کنیم تا او برای ما برآورده کند. بردار ارشدم آنتیوس ، ابر چوب دستی را از مرگ خواست ، چوب دستی که در جان مانند او نباشد و قوی ترین باشد . مرگ سریعا خواسته او را براورده کرد و او برگشت و رفت سراغ انتقام از دشمنانش.
برادر دومم از مرگ سنگی را خواست که مردگان را زنده کند . مرگ خواسته او را نیز بر آورده کرد و او رفت و دختری را که دوست داشت را زنده کرد و ... .
و من ایگنوتیوس از مرگ شنلی ناپدید کننده خواستم تا بتوانم از دست مرگ مخفی شوم و مرگ از شنل خودش برید و به من داد و به راهم ادامه دادم و برای همیشه از دست مرگ پنهان شدم .


لطفا جهت عضویت در ایفای نقش به مراحل زیر دقت کنید:

1.خوندن قوانین ایفای نقش
2.ارسال پست در کارگاه نمایشنامه نویسی
3.بعد از تایید اون توسط کلاه گروهبندی،حضور در تاپیک سال اولیا از این طرف برای تعیین گروه.
4.انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی اون در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۳۰ ۱۸:۵۱:۵۷

با ایگنو پی وی تریپ کل داری ؟؟ پس داری به جهنم بلیط مجانی... حواستون باشه دفه بعد که غصه میگین...تو غصه هاتون نباشه دیگه اسم پی وی...
آره...برو خونه...ببین برو خونه ...خب؟...برو خونه....و گرنه دفه بعد...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.