و این گونه شد که به سوی کندن دماغ جنیون حمله ور شدند . یا به عبارتی حمله ور شدن اونا همانا و کنده شدن دماغ ملت جن همانا .
-
و می فرستادند . هی
و هی میفرستادند . و به همین شکل روحیه جنیون رفته رفته کم رنگ و کم رنگ تر ... جان؟؟ بله مث که میگن روحیشون کامل از دست رفت .
و در این میان وی می نگریست . و هی می نگریست . و هی ژرف تر می نگریست و از خود می پرسید :( یعنی تا این حد ابلهند ؟ ) و جوابی نمی یافت . هی می پرسید و جوابی نمی یافت .
ملت انقلابی ( که 9 نفر بودند ) همچنان سرگرم کندن دماغ جنات بیچاره بودند که هاگرید فریاد زد :
- گاری چی!!
و ملت برداشت بد کردند .
- هاگرید بی ادب .
- هاگرید , درسته که ما داریم با اینا می جنگیم ولی این دلیل بر بی نزاکت بودن نیست !!
- درشتتهه
.
- چی ؟ نه بابا دارم میگم باید یه گاری چی برای گاری طُندرو برداریم.
و همه که هدف اصلی انقلاب پاک یادشون رفته بود , چیز هایی از قبیل :( انقلاب , پول زیاد , دستبرد , بانک گرینگوتز , ارسینوس جیگر و دوباره پول ) یادشان امد .
- درشتهه.
- اره باید یه جن با خودمون ببریم .
- ولی کدومشون ؟
وی فرمود : هر کی ... رییس بانک ... نبرید.
که منظورش : ( هر کی رو میخواید ببرید فقط رییس بانک رو نبرید .)
و برداشت حاجی جوگیر :
- هر کی رو نبرید , فقط رییس بانک رو ببرید .
وی :
و اینگونه بود که همه به دنبال رییس بانک ( که زیر میز قایم شده بود تا دماغش رو نکنند.) رفتند .
رییش بانک کُجی هشی ؟
و انگاه رییس ( یا به قول مورفین رییش) بانک رو دیدن .
و رییس بانک هم اونا رو دید .
و هر دو گاری رو هم دیدن .
مورفین گانت : پیش به شوی گاری شواری .
لودو بگمن : پیش به سوی پول زیاد . :sharti:
امبریج : پیش به سوی دیکتاتوراسی .
اسکاور : پیش به سوی سود برای کارخانه .
سرژ چیزی نگفت فقط اهنگی نواخت .
پرسیوال : پیش به سوی غارت .
هاگرید : پیش به صوی کیک پضی .
- صلوات بفرس .