این شعر موج نو هستش و دراصل رو بیته یعنی موسیقی داره
جادویی ترین شعرازشفق "[color=CCCC33] رویای طلایی" به قلم مارنا بانوی تاریکی[/color]
بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما
برقی درچشم ما/ شادی درقلب ما/آسمان دست ما/ رویای طلایی ما...
نغمه ی باد در پرتو نور ...
آهنگ آب دربستر رود...
آوای خاک درعمق سکوت...
آوازخروش درآتش وسور...
بربال باد نشستن و اوج گرفتن، به آسمان رفتن وابر ساختن،باران شدن و به زندگی باریدن
بر روی چمن گوهر وار غلتیدن، برروی زمین جاری شدن و رقصیدن، بر رود رسیدن و به خود بالیدن
از ماهی رود نام او پرسیدن، دریا شدن و به سخره ها کوبیدن...
بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما
هرچه باشیم باهم هستیم / بند غصه را گسستیم/برج تنهایی شکستیم /رویارا معنی بکردیم
عشق بامن باتو/ رویابامن باتو/ تنهایی معنا ندارد
عشق بامن باتو/ رویابامن باتو/ غصه ها رنگی ندارد
برقی درچشم ما/ شادی درقلب ما/آسمان دست ما/ رویای طلایی ما...
بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما
وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد
الگوووووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه میخواین یه روزی برترین باشین راه تازه ای برای خودتون بسازید واصلا الگو انتخاب نکنین ولی ازنکاتی که باعث موفقیت دیگران شده میشه استفاده کرد من از شخصیت پروفسور لوپین و سریوس خوشم می یاد ولی باری استفاده از نکات موفقیت تام عزیز بهترین گزینه است ولی میدونم حتی اگه 2000 سال دیگه هم بدوم به اون نمیرسم
وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد
چون میخواست متفاوت باشه و درجایی که همه جادوگر سفیدهستن استفاده از جادوی سیاه یک تمایزه...
چون اون نیرویی بکر میخواست که دست نخورده باشه یا حداقل خیلی کم استفاده شده باشه تا اون بتونه از منابع بیکرانش فقط برای خودش استفاده کنه ...
چون جایی در درونش نیروی تاریکی به اون قدرت میداد تا مبارزه کنه...
استفاده از اترهای تاریکی اصلا بدنیست شاید تام بااین شرایط هم جادوگرخوبی میشد فقط اگه قلبش رو از دست نمی داد و عشق به زندگی رو....
وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد
هری قهرمان نبود سایه ی یک قهرمان ناخواسته بود تو داستان های هری پاتر کارکتر های سیاه و سفید وجود ندارن و همه ی شخصیت ها خاکستری اند پس مانمی تونیم مرزی بین قهرمان و ضدقهرمان قائل بشیم چون دراون صورت تام رایدل هم یک قهرمانه چون برای هدفی که داره میجنگه ، دمبلدورهم قهرمانه چون میخواد از اون چه که وجود داره دفاع کنه و...
ولی هری هیچ هدفی نداره و صرفا درشرایط خاص یک سری اعمال خاص رو انجام میده که نه براش برنامه ریزی کرده ونه حتی براش اهمیت داره پس تصادفا وبه خواست دیگرشخصیت هادرگیر حادثه میشه
وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد
درباره ی این بحث من میتونم بگم نه تنها داستان های هری پاتر و ارباب حلقه ها به هم ربط دارند بلکه خانم رولینگ از بسیاری کتب دیگه الهام گرفته و برای همین داستان های هری پاتر خیلی به خواننده ی حرفه ای نزدیک هستند چون ریشه در مطالعات قبلیش دارن از جمله نوشته هایی که رولینگ ازش الهام گرفته کتاب گروشامب گریمج مدرسه ی جادوگری هست که به جای خودش کتاب جالبه ایه
و استفاده ی زیاد خانم رولینگ از اسطوره ها و افسانه های مختلف و پراکنده کمی گسستگی در مضمون های القایی کتاب ایجادکرده به طوریکه دروهله ی اول تصور من این بود که دنیای هری پاتر یک دنیای جداگانه وفانتزی هست مثل اردا در نوشته های تالکین ولی بعد قضیه کاملا مدرن شد .
وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد