هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴
#1
ببخشید میشه عضو شم؟

باید چیگار کنم؟

ابولهول عزیز...
خیلی خوش اومدی به ایفای نقش.
خوشحالم که میخوای عضو محفل بشی ولی عضویت در محفل نیازمند دو ویژگیه. اولی فعالیت مستمر و خوب و دومی کیفیت خوب رول نویسی.
من بهت پیشنهاد می کنم یه مدتی توی ایفای نقش فعالیت کنی و رول بزنی و درخواست نقد بدی. وقتی از نظر رول نویسی پیشرفت کردی می تونی بیای و وارد محفل ققنوس بشی.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۲ ۰:۰۲:۵۹

دلت به حال مرده ها نسوزه دلت به حال زنده ها بسوزه مخصوصا اونایی که بدون عشق زندگی کردن


پاسخ به: ثبت نام الف.دال
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴
#2
1)نظرتون در مورد آمبریج چیست ؟

از نظر من احتمالا یه دورگه یه چیزی شبیه سانتور ها فقط فرقش اینه که سانتور ها یه چیزی بین اسب و انسانن ولی امبریج یه چیزی بین قورباغه و انسانه.(علما بین اینکه مادرش قورباغه بوده یا پدرش اختلاف نظر دارن).در کل یه موجود چندش حال به هم زن خپله


2)به نظرتون اسنیپ بهتر هست یا آمبریج ؟

خب معلومه صد در صد اسنیپ. مخصوصا وقتی که معلوم شد اسنیپ هری رو دوست دشته و بدذات نبوده.تازشم اسنیپ با اون اخلاقش پیش امبریج فرشتس.



3)اگر یک روز قدرت شکنجه داشتید ، اسنیپ رو شکنجه میکردید یا آمبریج ؟ چرا ؟

خب معلومه امبریج

به چند دلیل: حکم های اموزشی ، برکناری دامبلدور از مدیریت ، توقیف چوب های جاروی هری و جرج و فرد، تشکیل جوخه بازرسی، بیش تر از همه بخاطر اونمجازات کثیف که روی هری انجام داد.


دلت به حال مرده ها نسوزه دلت به حال زنده ها بسوزه مخصوصا اونایی که بدون عشق زندگی کردن


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴
#3
نام شخصیت: ابوالهول
گروه :اسلایترین
ویژگی های ظاهری و اخلاقی:غول افسانه‌های مصر باستان و اسطوره ایدیپ که درزبان يوناني به آن اسفينكس (sphinx) گفته مي شود، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری از شیر، مزیّن به بال‌های عقاب و دارای سری شبیه سر زنان است . این موجود افسانه‌ای کسانی را که موفق به حل معمّای او نمی‌شدند می‌کشت و در نظر مصریان باستان مظهر آفتاب محسوب می‌شد.

چوب جادو: نمیدونم چون ابوالهول جادوگر نیست که چوب داشته باشه.

چوب جارو: مثل بالا

داستان کوتاه: این موجود بیشتر به یونان و مصر تعلق دارد. این موجود می تواند معماهای سخت طرح کند و اگر طرف مقابل اشتباه جواب دهد او محکوم به مرگ است.
از ابوالهول مجسمه هایی در مصر ساخته شده. مشهورترين مجسمه ابوالهول در نزديكي هرم جيزه در مصر قرار دارد . اين مجسمه در زمان پادشاهي خفرع فرعون مصر در 2550 قبل از ميلاد بنا شده و 21 متر ارتفاع و بيش از 73 متر طول دارد و قسمتي از آن شامل سنگهاي طبيعي و بخش ديگر از سنگهاي تراشيده شده ساخته شده است .

تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدین.













































پیوست:



jpg  یبش.jpg (7.01 KB)
36952_55a13683b004f.jpg 96X120 px

jpg  طز.jpg (7.09 KB)
36952_55a137114992a.jpg 284X177 px

jpg  یلیب.jpg (5.86 KB)
36952_55a1372d5f43a.jpg 207X243 px


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۰ ۲۰:۰۰:۳۶

دلت به حال مرده ها نسوزه دلت به حال زنده ها بسوزه مخصوصا اونایی که بدون عشق زندگی کردن


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۲ شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴
#4
میرتل طبق عادت روزانه اش در حال گریه کردن بود که متوجه شد صدای گریه اش تغییر کرده. گریه را تمام کرد، این صدای گریه میرتل نبود که عوض شده بود بلکه یک صدای گریه دیگر با صدای گریه میرتل همراه شده بود،میرتل از دستشویی بیرون امد تا ببیند صدای گریه از کجاست؟
بعذ از کمی دقت پسری لوس، افاده ای ونازپرورده را می دید که گریه می کند.
جلو رفت و شروع به صحبت با پسرک کرد. وقتی با هم آشنا شدند میرتل از پسرک پرسید که چرا گریه می کند؟
پسرک به گفته خودش اسمش دراکو بود گفت:به من کاری دادن که اگه نتونم انجام بدم مادرم ارو میکشن.
میرتل:چه کاری؟
دراکو: فقط یه چیز می تونم بهت بگم اونم اینه که باید یه وسیله بزرگ رو براشون تعمیر کنم تا بتونن از طریق اون وارد هاگوارتز شن.
میرتل: کیا؟ کیا میخوان بیان تو هاگوارتز؟
دراکو: نمیتونم بهت بگم.
میرتل: میتونی بهم اعتماد ...
دراکو: وسط حرفش پرید:دیگه ادامه نه نمیتونم بهت بگم
میرتل: حالا مشکلت چیه؟بلد نیستی چه جوری تعمیرش کنی؟
دراکو: نه. اون وسیله خیلی بزرگه، من جایی وسط تعمیر اون وسیله ندارم.
میرتل: خوب راستش من از روح های دیگه ی قصر یه چیزایی درباره یه اتاق تو طبقه هفتم شنیدم که بهش میگن اتاق ضروریات. اونجا هرچی گه بخوای اماده می شه. فقط کافیه سه بار از جلوی اون رد بشی وبه اون اتاق و وسایلی که میخوای توش باشه فکر کنی.
دراکو با خوشحالی به اون گفت: واقعا ازت ممنونم میرتل. از این به بعد من و تو دوستای خوبی میشیم.
میرتل: قابلی نداشت.
دراکو از میرتل خداحافظش کرد و رفت.

*****************************************

چند ماه بعد

میرتل دوباره دراکو را در دستشویی دید ولی این دفعه دیگه گریه نمی کرد بلکه خوشحال بود و می خندید.
دراکو :تونستم، بالاخره تونستم .امشب مرگخوارها وارد هاگوارتز میشن.
میرتل:چی؟ منظورت همون دار و دسته اسمشو نبره ؟اون کثافت پست؟اون باعث مرگ من شد. اسمش تام ریدل بود.
دراکو: درباره ارباب من درست صحبت کن.
میرتل: من نباید به تو کمک می کردممن الان میرم و همه چی رو به دامبلدور میگم.اون جلوتو میگیره.
دراکو: متاسفم یادم رفت بهت بگم که اون پیرمرد خرفت با اون پسره پاتر رفتن بیرون مدرسه.
میرتل که فهمید چی کارکرده دوباره رفت تو دستشویی و شروع کرد به گریه.
و دراکو با لبخندی پیروزمندانه از اونجا رفت.
***************************************************

فردا

میرتل از دستشوی بیرون امد تا ببیند دیشب چه اتفاقی افتاده.داخل راهرو به یکی از دانش اموز ها برخورد و پرسید:دیشب چی شد؟ واسه کسی از بچه ها اتفاقی نیافتاد؟
دانش اموز: نه هیچکس چیزیش نشد بجز ... بجز...
نتوانست حرفش را ادامه دهد و با گریه از انجا دور شد.
و میرتل با تعجب به او نگاه می کرد.
میرتل به حیاط مدرسه رفت . کسانی که در حیاط بودند را غمی بزرگ فرا گرفته بود و داشتند کسی را دفن می کردند.میرتل کمی جلو تر رفت با دیدن چهره جسد انگار که دنیا را روی سرش خراب کردند.
ان شخص کسی نبود جز البوس دامبلدور.
میرتل فهمید چه اشتباه بزرگی انجام داده است.ایا او مسبب این اتفاقات بود؟؟؟؟؟؟؟؟

داستان جالبی بود.خلاقیت قشنگی به خرج دادین.با این همه یک سری ایرادات جزئی در پست شما دیده میشه مثل دوست نبودن با اینتر!البته من فکر میکنم که با ورود به ایفای نقش میتونن رفع شن.پس...

تایید شد.

گروهبندی.

پیوست:



jpg  ذدز.jpg (10.08 KB)
36952_55a0bd0cec6af.jpg 191X264 px


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۲۰ ۱۴:۳۷:۵۱

دلت به حال مرده ها نسوزه دلت به حال زنده ها بسوزه مخصوصا اونایی که بدون عشق زندگی کردن






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.