به آرامی گام بر می داشت قیافش مثل همیشه بی روح ولی در عین حال موذی بود
امکان نداشت بشود از چهره اش کاری را که قصد انجامش داشت را فهمید
به زحمت جلوی خودش را گرفت :الان نه اینجا نه
به مکان مورد نظرش رسید بی توجه به تابلوی روی در وارد دستشویی شد
دیگر طاقت نداشت بغضش ترکید و تصاویر شومی از جلوی چشمانش رد شدند:
زنی وسط سالنی زانو زده بود رنگی بر چهره اش نداشت در جلوی او مردی ایستاده بود در چشمان سرخش رحم نبود
مرد گفت:نارسیسا...مهلت دراکو تموم شد
زن با لرز سرش را بالا آورد و با صدایی لرزان و پر از ترس گفت:سرورم کاری که پیش رویش بود ساده نبو...
مرد حرفش راقطع کرد:خودش قبول کرد نارسیسا حالا باید توانش رو بده
زن به پای مرد افتاد و جیغ زنان گفت: نه خواهش می کنم یک فرصت دیگه بهش بدید
مرد چوبدستی اش را تکانی داد و زن را ساکت کرد
دراکو چشمانش را باز کرد و متوجه قطرات اشک بر روی صورتش شد صورتش را شست و با خودش گفت:نه نمی زارم من موفق می شم مادر
و از دست شویی بیرون رفت
پس از این که از در بیرون رفت سر دختری با عینکی ته استکانی از دست شویی بیرون آمد و سعی کرد متوجه شود پسری که به خباثت معروف است گریه می کند؟
داستان خوبی بود با این همه ایرادتی هم توش به چشم میاد.برعکس بیشتر تازه واردین شما بیش از حد به دکمه اینتر ارادت دارین!
فاصله های زیادی در پست به چشم میخوره که نیازی بهشون نبود.معمولا بین بندها با دیالوگ ها یا بین دو بند فاصله گذاشته میشه جهت حالت دادن و زیباتر کردن ظاهر پست و جلوگیری از در هم فرو رفتن نوشته ها.ولی در پست شما بین دو جمله اغلب اینتر زده شده که نوشته رو بیش از حد دچار کشیدگی کرده و باعث شده زیبایی ظاهرشو از دست بده.
در انتهای جملات از علائم نگارشی استفاده کنید.علایم نگارشی هرچند کوچک و بی اهمیت به نظر میان ولی تاثیر خاص خودشونو روی نوشته می ذارن.با این وصف فعالیت در ایفا میتونه به شما کمک کنه این ایراداتو برطرف کنید.پس...
تایید شد.
مرحله اول:گروهبندی.
مرحله دوم:معرفی شخصیت.