هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: چگونه با سایت جادوگران آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴
#1
من دنبال آهنگ های گروه جادوگران بودم(رپ).تو گوگل نوشتم جادوگران بعد اومدم اینجا


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴
#2
چطوری دوئل میکنین؟


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدمورت از چیزی بترسد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴
#3
اول از دوستی/دوم از مرگ/سوم ازمن


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: در مقابل ولدمورت چه ميكنيد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۵۲ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴
#4
باهاش مسابقه مچ اندازی میندازم


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: دوست داري جاي كدوم يكي از بازيگر هاي هري پاتر باشي؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۴
#5
من دوست داشتم جای هری پاتر باشم.


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴
#6
منم میخوام عضو تیم بشم...


رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴
#7
نام:بارتیموس کراوچ
گروه:هافلپاف
معرفی:پدر بارتی کراوچ
وقتی لردولدمورت برای بار اول به قدرت رسید همه منو به عنوان وزیر جادوگری آینده میدیدند ولی با کاری که پسرم کرد از این کار دلسرد شدم.
اما رئیس بخش رئیس سازمان همکاری های جادویی بین المللی شدم.
بالاخره توست پسرم بارتی کراوچ کشته شده و به شکل یک تکه استخوان دفنم کرد(در هنگام برگذاری جام 3جادوگر که داور هم بودم.)


تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدید.


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۲۳ ۱۷:۵۶:۰۳

رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
#8
نام:سیریوس بلک
رنگ مو:قهوه ای
رنگ چشم:خاکستری
نژاد:اصیل زاده
گروه:گریفیندور
سیریوس بلک، زادهٔ ژوئن ۱۹۵۸، فرزند ولبورگ و اریون بلک و برادر بزرگ ریگولس بلک است.
سیریوس آخرین فرزند خانواده بلک است، والدین وی ولبورگ و اریون بلک نام وی را سیریوس نهادند که نام ستاره‌ای در آسمان است. این نام گذاری بر طبق سنت خانواده بلک برای نام گذاری فرزندان از نام صورت‌های فلکی و ستارگان است.
سیریوس یک برادر کوچک به نام ریگولاس، و سه دختر خاله به نام‌های بلاتریکس بلک، نارسیسا بلک، آندرومدا بلک دارد. نارسیسا و بلاتریکس نزد خانواده بلک عزیز بودند چون با خانواده‌های خون اصیل بیعت کرده و با مردان جادوگر ازدواج کردند، در حالی که آندرومدا نزد آن‌ها بی اعتبار بود زیرا با مشنگی به نام تد تانکس ازدواج کرد. برادر کوچک سیریوس، ریگولاس نیز به خاطر پیوستنش به گروه لرد ولدمورت یعنی مرگ خواران مورد تحسین قرار گرفت.سیریوس و آندرومدا به خاندان بلک شباهتی نداشتند. سیریوس از خانواده خود شرمسار بود و خود را بد اقبال می‌دانست.
سیریوس با جیمز پاتر (پدر هری) صمیمی بود و با ریموس لوپین و پیتر پتی گرو نیز دوستی داشت.

متاسفانه کلاه گروهبندی شمارو به هافلپاف فرستاده.عدد بخت شما هشته که طبق رویکرد کلاه عدد 7 تا 13 متعلق به هافلپافه.شخصیت انتخابی شما هم طبق کتاب متعلق به گریفندوره.لطفا شخصیت دیگه ای که گروهش هافلپاف بوده و یا گروهش مشخص نشده معرفی کنید.

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۰ ۱۹:۳۸:۱۵
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۰ ۱۹:۴۰:۴۲

رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۳۹ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
#9
دراکو دوان دوان وارد دستشویی شد و محکم در و پشت سرش بست.
با قدم های شتاب زده رفت و یکی از شیرهارو باز کرد و صورتش را شست.از بس گریه کرده بود که چشماش سرخ شده بود.
بدنش بی اختیار می لرزید. دراکو داشت با خودش حرف میزد:«ترم داره تموم میشه هنوز نتونستم درستش کنم،اگه نتونم،حتما حرفشو عملی میکنه و می کشتشون.»
ناگهان صدایی از پشت سرش گفت:«دراکو مالفویی!!!چه چیزیو نتونستی تموم کنی و قراره کی مارو بکشه.»
دراکو برگشت و میرتل گریان را دید که چهره اش مثل گذشته نبود،لذت خاصی توی چهراش بود.
دراکو ناگهان دوباره به یاد بدبختیش افتاد و با بغض به میرتل گفت:«از جلوی چشام دور شو.»
میرتل گفت:«چی شده پسره از خود راضی که اینطوری شدی.»میرتل از ناراحت بودن دیگران لذت میبرد.
دراکوگفت:میگم خفه شو و دوباره شروع کرد به گریه کردن؛از چشماش مثل شیر آبی که صورتشو شسته بود اشک می ریخت.دراکو نشست و شروع کرد به گریه کردن و حرف زدن با خودش،طوری که اون دختره احمق نشنوه.
بعد ناگهان جای علامت روی دست چپش شروع کرد به داغ شدن،این سومین و آخرین اخطار بود که از طرف لرد سیاه دریافت می کرد،نباید همان جا می نشست و کاری نمیکرد همون طور که از چشماش اشک پایین میریخت بلند شد که از دستشویی بیرون بره و تا جایی که می تونه کارشو ادامه بده که میرتل گفت:«کجا میری.»
دراکو گفت:«خفه.» و دوان دوان رفت که به ادامه ی کارش بپردازه.


آفرین این خیلی بهتر شد.فقط باز هم اون مورد اینترو رعایت نکردین.همینطور بهتره بعد از جمله دیالوگ رو با اینتر به خط پایینیش منتقل کنید.

تایید شد.

گروهبندی و معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۰ ۱۷:۳۶:۱۲

رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴
#10
بسم الله
-چه خبرت است.اینجا را گذاشتی روی سرت.چرا گریه میکنی؟
دراکو با تعجب برمیگردد و میبیند دخترکی کنار پنجره نشسته.با عصبانیت و غرور میگوید:چطور بامن اینگونه صحبت میگویی.من دراکو مالفوی بهترین جادوگر این مدرسه ام.اصلا تو کی هستی؟
دخترک جواب میدهد:من میرتل گریان هستم و همیشه اینجا پرسه میزنم.
میرتل گریان با آرامی به دراکو نزدیک شد.اما دراکو چوبدستی اش را در آورد و به سمت او گرفت:برگرد سر جای اولت.
میرتل گریان ججییغغغغییی کشید و به سمت پنجره سمت راست دراکو رفت و همانجا نشست.
-من چه کردم؟آخه چرا؟به چه قیمت؟»این سوال هایی بود که دراکو مالفوی از خود میپرسیدو ناگهان سکوتی کل سرویس بهداشتی را فرا گرفت و دراکو اشک هایش را پاک کرد و صورتش را با آب شصت.

قصه ما به سر رسید ...

خب این از پست قبلیتون بهتر بود ولی باز هم اونی که باید باشه نیست.اول از همه اینکه شما چرا انقدر با اسپیس قهرین؟فاصله مناسب گذاشتن میتونه رول رو زیباتر کنه.و دیگه اینکه دیالوگ هارو با یه خاط فاصله بنویسید.ولی اینا ایرادات شکلی پسته!
پست شما هنوز اونجور که باید نشده.هنوز شبیه داستان نیست.از روی سوژه پرش کردین درحالیکه بهتر از این میشد برای صحنه های توصیف کنید.پستتون خیلی ناگهانی شروع شده و خیلی هم ناگهانی تموم شده.اشک و ناراحتی دراکو برای چی بوده؟اینا نیاز به توضیح بیشتر دارن.من نمیگم یه متن ادبی بنویسید که با داستایوفسکی برابری کنه ولی روی این مشکلات کار کنید.سوژه رو بیشتر پردازش کنید.اجازه ندین توی ذهن خواننده تون موارد مبهم باقی بمونه.اقلا بفهمه موضوع در مورد چیه.ولی توی پست شما اصلا مشخص نشده دراکو برای چی ناراحته و گریه می کنه.کمی بیشتر به این مواردی که گفتم بپردازید.اگر از نظرتون سخت میگیرم برای اینه که می دونم بعد از ورود به ایفای نقش دچار مشکل میشین.


تایید نشد.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۲۹ ۸:۲۸:۳۴

رفیق هر نوعش با هر نوعی گشتیمو
دیدیم که تش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.