-ریگولوس نکنه درغیاب رودولف تومی خوای راهشو ادامه بدی؟
-امممم...چراکه نه!میبینی که همه ی ساحره های زیبا این جاجمع شدن.
-50امتیاز ازاسلیترین کم میشه چون ریگولوس چشم چرون شده.
-سوروس؟ازاسلیترین امتیازکم میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
-من گفتم اسلیترین؟این مردک حواس نمیذاره که!
هی ریگولوس!یه باردیگه درخواست کردی باساحره ها همراه بشی به جای جزیره آزکابان به جزیره بالاک میفرستمت.
آرسینوس:خب دوستان نقشه چیه؟
ملت مرگخوار:
- یعنی شماها بااین هیکلاتون یه نقشه ندارین تواون مغزتون؟
-آرسینوس
آرسینوس باچاپلوسی گفت:
اممم سیو جان منظورم به تونبود,اخماتو واکن دلم شادشه.
دراین لحظه که همه غرق درافکارپلیدخودبرای جورکردن یک عددنقشه بودند,روح تالارازناکجا واردتالارشد.
بارون خون آلود:شما به نظرات یک روح هم اهمیت میدید؟
صدای لردازاون دور دورابه گوش رسیدکه به نظرمیادلردهم وقتی نیست انگارهست:
-بله بارون,مابه نظرات روح تالارمان بسیاراهمیت میدهیم.
-به نظرمن آریادامبلدور,به هرحال یه دامبلدوره واز زیرکی زیادی برخورداره.من باپیشنهاد دوم روونا موافق نیستم.می توانیم بلاتریکس لسترنج را به همراه مالفوی جوان که تغییرشکل پیداکرده به اونجا بفرستیم.
ملت مرگخوارکه فکرش روهم نمیکردند یک روح هم بتونه نظرهای اینچنینی بده به این هیبت درامدند
وچون گروهی نبودندکه جامه بدرند,همون هایی که به بیابون رفته بوندبرگشتند.
روونا ریونکلا:بارون,به نظرم تو اشتباهی روح اسلیترین شدی,توهم باید مثل هلنا...
هنوزجمله روناتموم نشده بودکه بارون باشنیدن اسم هلنا نعره ای ازخشم وعذاب که باعث شدلوسترهای نداشته تالاراسلیترین فروبریزه,کشید-اینکه لوسترنبوده پس چجوری ریخته روخودنویسنده هم نفهمید,حالاشما اصل روبچسبیدبی خیال حاشیه!-وبه اعماق زمان,بدنبال هلنا فرورفت.
ملت مرگخوارکه زمانی رابه تاسف خوردن مشغول بوندسرانجام به خودامدندی وابرازافکت خاک برسرمان کردندی.که چراغ تفکربالای سرسوروس روشن شد.
سوروس:خب,حالاباید بلارو راضی کنیم که تن ب چنین خفتی بده.
وبه لوسیوس مالفوی گفت که هم بلاراپیداکندهم اینکه دراکورا آماده ماموریت کند.