هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵
#1
مدرک ، هفته ، لاوگود ، جیرینگ جیرینگ ، لباس ، مشت ، عجیب ، چوبدستی ، عینک ، جنبه

روزی لونا لاوگود به همراه هری پاتر به موزه حیوانات با جنبه می رفتند. که ناگهان هری سر خورد و افتاد وعینکش شکست. هری مشتش را بر زمین کوبید و گفت:
- ای وای! بازم عینکم شکست.
لونا چوبدستی اش را در آورد و گفت:
- عیب نداره الان درستش می کنم.
لونا وردی خواند. اما عینک تبدیل به لباسی عجیب و پر زرق و برق شد که از آن پولک آویزان بود.
لونا گفت:
- ببخشید من در درست کردن عینک استعدای ندارم! عوضش ببین چه لباس خوشگلی درست کردم!
هری لباس را برداشت و لباس جرینگ جرینگ صدا داد.
- من اینو می برم به عنوان مدرک تا هفته دیگه به پرفسور مک گوناگل نشون بدم!
ناگهان لونا از خواب پرید.
- مرلین رو شکر که خواب بود!


همیشه با پشتکار باش






پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵
#2
چه می گویید؟ منم خودم موسس هاگوارتز هستم! اینقدر یاوه نبافید! چه کسی می خواهد مرا به مدرسه دعوت کند؟ من 1000000000 سال دارم!


همیشه با پشتکار باش






پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵
#3
خب کاملا آشکار است! گورکن زرد هافلپاف!


همیشه با پشتکار باش






پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۵
#4
نام : هلگا هافلپاف

جنس : مونث

رتبه خون: اصیل زاده

سمت: موسس مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز

شیئ به جا مانده: فنجان مشهور هافلپاف

گروه: هافلپاف

شعار: پشتکار

هلگا هافلپاف یکی از چهار موسس مدرسه جادوگری هاگوارتز بود .او دارای قلبی مهربان و نمونه بارز وفاداری است. نماد او گور کن زرد رنگ. به علت اینکه گرفتن اعضا در سه گروه دیگر بیشتر بوده افرادی که باقی می مانندند در هافلپاف جای می گرفتند. هم چنین نا گفته نماند او با جن های خانگی که از دست اربابشان به سطوح آمده بودند مهربان بود و آنها را در هاگوارتز استخدام می کرد. او نیز مانند ریونکلاو و گریفیندور بدون مشکل به هم کاری خود در مدرسه ادامه داد.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۴ ۲۲:۰۱:۴۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۵
#5
اسم: جینی ویزلی

جنسیت: مونث

رتبه خون: اصیل زاده

والدین: آرتور و مالی ویزلی

همسر: هری پاتر

فرزندان: جیمز سیریوس پاتر، آلبوس سوروس پاتر، لی لی لونا پاتر

علاقه : کویدیچ

شغل : سردبیر بخش ورزشی روزنامه پیام روز

معرفی کوتاه:
من جینی ویزلی فرزند آخر خانواده ویزلی و تنها دختر اونها هستم پدر مادر من اصیل زاده ولی فقیر هستند .من شش تا برادر بزرگتر از خود دارم (البته فرد در جنگ هاگوارتز میمیره) به نام های بیل ، چارلی ، پرسی ، فرد و جرج و رون .وقتی شش سال داشتم به دلیل اینکه کوچک بودم برادر هام نمی زاشتن من کویدیچ بازی کنم ولی من تنهایی تو انبار جارو ها بازی می کردم. در ده سالگی با هری پاتر آشنا شدم. مثل همه جادوگران در یازده سالگی به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز فرا خونده شدم ولی در همون سال توسط تام ریدل طلسم شدم و در تالار اسرار رو باز کردم و باعث مشکل شدم. در سال پنجم در تیم کویدیچ جایگزین هری پاتر شدم و در همون سال برای نجات سیریوس بلک در کنار هری جنگیدم. در سال هفتم با کمک نویل لانگ باتم به هاگوارتز برگشتم و برای نابودی جان پیچ ها جنگیدم. در جنگ هاگوارتز برادر خودم فرد رو از دست دادم و پس از پایان جنگ و پیروزی با هری پاتر ازدواج کردم صاحب سه فرزند به نام های جیمز ، آلبوس و لی لی شدم.


شخصیتی که انتخاب کردی متعلق به گروه گریفیندوره، اما کلاه گروهبندی شمارو هافلپاف انداخته. لطفا از لیست شخصیتا، شخصیتی رو انتخاب کنین که گروهش مشخص نشده یا متعلق به هافلپافه.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۲۱ ۱۹:۰۵:۰۳


پاسخ به: رده بندی کتابهای تخیلی!!
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵
#6
هری پاتر
طوفان شمشیر ها
ارباب حلقه ها


همیشه با پشتکار باش






پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۲۳:۱۳ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵
#7
سپر مدافع من گرگ برفیه



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۹:۰۲ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۵
#8
کلاه عزیز
من مهربان ،شجاع و وفادارم به دوستی احترام میزارم به نظرم هیچ چیز مثل پیمان دوستی نیست .آروم و با وقارم منطقی هم هستم و عاشق کویدیچم . با توجه به اسمم احتمالا من گریفیندوری هستم. زیاد از گریفیندور خوشم نمیاد دوست دارم یا تو ریونکلاو باشم یا تو اسلیترین هافل پاف هم خوبه . باز هر جور که خودت صلاح میدونی



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵
#9
تصویر شماره6
دستشویی دختران طبقه اول ساکت بود میرتل گریان مثل همیشه در حال پرسه زدن در سالن دستشویی بود ناگهان صدای پایی به گوشش رسید دراکو مالفوی پسر سال ششمی اسلیترینی بود.

میرتل گریان باخودش گفت:این پسره اینجا چی کار می کنه.

دراکو شیر روشویی را باز می کند ناگهان شروع می کند به گریستن.

میرتل:به به چشمم روشن دراکو مالفوی هم بلاخره عاشق شد!

دراکو(با عصبانیت):خفه شو شبح وراج .

و دوباره شروع به گریهمی کند.

میرتل:نکنه عاشق دخترای خوشگل ریونکلاوی شدی ها؟و اونم بهت جواب رد داده حالا تو هم بهم ریختی نگران نباش تو از اون دخترایی که میان اینجا طلسم می خونن که بدتر نیستی. نمی دونی اینجا دخترا میان واسه پسرای خوشتیپ طلسم عاشقی می خونن. می تونی راز نگه داری؟ یه دختریه هافل پافی رو می شناسم که عاشقت شده می خوای...

دراکو(وسط حرفش می پرد):گفتم که خفه تو هیچی نمی دونی .همه تون همین جوری هستین از اون دامبلدور گرفته تا تو شبحه خرفت.

میرتل:آهای هواست باشه درسته که تو یه اصیل زاده ای نمیتونی به من توهین کنی.

دراکو: اصیل زاده!دیگه واسم مهم نیست که کی ام.

ناگهان آستین چپش را بالا می زند...

دراکو:من مرگ خوار شدم پدر مادرم مجبورم کردن اونا فکر می کنن که جنگی در راهه که لرد سیاه پیروزشه.اونا فکر می کنن اگه من مرگ خوار بشم در امامن نمیتونم کاری رو که لرد سیاه گفته انجام بدم من شجاع نیستم من قاتل نیستم.

و دو باره هق هق گریه را سر می دهد.

میرتل گریان دلش به حال پسرک می سوزد و با او احساس همدردی می کند ناگهان صدای پایی به گوش می رسد کسی وارد دستشویی می شود او هری پاتر است پسر برگزیده.



خب میدونی، این چیزی که تو نوشتی نصفش نمایشنامه س، نصفش رول. به معنای واقعی کارگاهِ نمایشنامه نویسی شرکت کردی. ولی این روشی نیس که ما اینجا کارا رو پیش میبریم. این قضیه ای که تو پرانتز توضیح دادی کاراکتر چیکار کرده، این باید عوض بشه، توصیف بشه. اینجوری مثلا.

دراکو وسط حرفش پرید:
_گفتم که، خفه شو. تو هیچی نمیدونی.

"شبحه" خرفت هم درست نیست، "شبح" خرفت درسته. هروقت دیدی حرفِ ــِـ که اومده به معنای "است"ــه، "ه" لازمه. هروقت به معنای بودن نبود، کسره بذار.

وقتی میخوای یه دیالوگیو از یه کاراکتری نقل قول کنی، لازم نیست حتما اسمشو بنویسی دو نقطه و اینا. یه بار که این کارو بکنی یا مثلا بگی که فلانی گفت که فلان، بعدش دیگه میتونی از _ استفاده کنی. یه جا ام زمان فعلات عوض شده بود، یا ماضی بنویس یا مضارع. یکیش فقط تو هر نوشته.

تایید شد.

مرحله بعد: کلاه گروهبندی.

پیوست:



jpg  normal_I__m_weak_by_clefchan.jpg (32.21 KB)
37642_57d04d3122ed5.jpg 290X400 px


ویرایش شده توسط GinnyWeasley در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۷ ۲۰:۵۴:۳۵
ویرایش شده توسط GinnyWeasley در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۷ ۲۰:۵۵:۱۹
ویرایش شده توسط GinnyWeasley در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۷ ۲۰:۵۶:۳۱
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۸ ۴:۱۴:۵۷


پاسخ به: چرا از انتشار "هری پاتر و فرزند نفرین شده" هیجان زده نشدیم؟
پیام زده شده در: ۱۱:۴۷ سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵
#10
من که خیلی هیجان زده شدم درسته در حد هفت گانه هری پاتر نیست ولی از هیچی بهتره امید وارم با وجود اینکه بازیگر سوروس اسنیپ مرده وارنر برادرز فیلم این کتاب رو هم بسازه
تازه خیلی داستانش قوی نیست سریع از سال اول میپره به سال چهارم ولی با این حال کتاب خوبی بود من که خوشم اومد
به کسایی که نخوندنش پیشنهاد می کنم بخوننش







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.