وزارت سحر و جادو از نظر هری جای مرموزی بود . همیشه در خوابش اونجارو می دید و منتظر بود تا به وزارت بیاد .
اکنون اینجاست و با مدیر مدرسه هاگوارتز داره توی وزارتخونه راه میره . دامبلدور
دامبلدور گفت : هری اینجا جای مرموزیه من مطمئن هستم که ولدمورت به دیدارمون میاد امیدوارم موفق بشیم وارتخونه رو نجات بدیم .
کورنلیوس فاج به سمت انان امد و گفت : سلام ما همگی توی قسمت اسرار منتظر ولدمورت هستیم . هری گفت : از کجا میدونید ولدمورت امروز اینجا میاد
دامبلدور گفت : هری اون اومده دنبال تو و ما قصد داریم از تو محافظت کنیم .
فاج ترسو دوید و دررفت تا ولدمورت حمله نکرده است . :worry:
مجسمه ای کنار هری به زمین افتاد و تیکه ای از ان جدا شد ولی کاملا نشکست .
دامبلدور میدانست ولدمورت امده است .
به هری گت : سریع برو پشت مجسمه بدو
هری میخواست چیزی بگوید ولی صورت ولدمورت پشت دامبلدور ظاهر شد و هری برگشت و دوید پشت مجسمه .
دامبلدور برگشت و گفت : منتظرت بودم تام !
ولدمورت گفت : اومدم به زندگی تو و اون هری پاتر پایان بدم البوس !
درگیری اغاز شد ...
دامبلدور قوی تر به نظر می رسید ولی ولدمورت تسلیم نمی شد .
هری باخود گفت : منم باید به ان ها کمک کنم (خیلی کله شقی )
همان لحظه هری دوید به سمت ان دو و همان لحظه ولدمورت ضربه ای به دامبلدور زد و او پرت شد به زمین ...
هری به سمت ولدمورت دوید ولی او سپری درست کرد و هری با صورت به ان خورد و به زمین پرتاب شد .
سریع بلند شد و به سمت ولدمورت دوید .
تام ریدل تعجب کرده بود . هری بازو های اورا گرفت . ولدمورت خواست از خود دفاع کند طلسمی زد اما هری دستش را کنار زد و طلسم به زمین خورد و زمین شکاف بزرگی برداشت !!
هری گفت : تام بیا با هم تمومش کنیم و با ولدمورت به سوراخ افتاد صدای زمین خوردنی نیامد همینطور پایین میرفتند و در هوا با هم درگیر بودند .
چه کسی از بین می رفت ؟ .....
خب دوست من...پست شما از نظر ظاهری و همینطور محتوایی ایراداتی داره از جمله عدم استفاده مرتب از اینتر.دیالوگ ها و بندهاتون خیلی در همه و باعث میشه خواننده بخواد حواسش رو به جای پست رو این صرف کنه که بتونه جمله هارو از هم جدا کنه.
متن یه پارچه نیست.یه قسمت از زبان محاوره استفاده شده و تو یه قسمت برگشتین به لحن ادبی.
متن شما کاملا جدیه و شکلک مختص متن های طنزه.استفاده از شکلک تو متن های جدی اونو به شدت تحت تاثیر قرار میده و از زیباییش کم میکنه.در ضمن یادتون باشه استفاده از شکلک خارج از جملات دیالوگی یه چیز استثناست و باید با دقت ازش استفاده بشه.
بزرگترین مشکل پستتون پرش از روی سوژه ست.با اینکه پایان پست غیرمنتظره بود ولی نتونسته بودین اینو خوب پردازش کنید برای مثال.همه چیز از جمله ورود هری و دامبلدور به وزارت خونه و فرار فاج و ظاهر شدن ولدمورت و جنگ و...سریع رخ داده.پرش از روی سوژه وقتی رخ میده که شما نتونید قسمتی که برای نوشتن انتخاب میکنید رو خوب توصیف کنید.این وظیفه شماست که بتونید پرسش های خواننده رو جواب بدین و ابهاماتش و رفع کنید و در نهایت طوری بنویسید که بتونه صحنه یا منظره ای رو که تو ذهن شماست تجسم کنه.در نتیجه من فکر میکنم شما برگردین و کمی بیشتر روی داستانتون کار کنید.با این سطح بدون تردید توی ایفای نقش به مشکل برمیخوردید.تایید نشد.