هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۲۳:۲۱ جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
#1
رز ویزلی بهترینه
رای منم رز ویزلی


این که بتوانی مقابل دشمنانت بایستی، واقعا قابل تحسین است! اما قابل تحسین تر از آن، این است که بتوانی جلوی دوستانت بایستی...
البوس دامبلدور
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
#2
نام :آرتمیسیا لافکین

شغل: وزیر سحر و جادو

گروه:هافلپاف

چوب دستی: چوبی از جنس درخت اسرار امیز با رگه های زرد سنگ کهربا

علاقه مندی :عاشق کوییدویچ و عضو فعال هافلپاف

قدرت: محدوده دید تا صدها کیلومتر دورتر- سرعت حرکت او سریعتر از سرعت نور در ثانیه است.


شخصیت: بی باک و نترس و باهوش

نکته :او در سالهای بعد مقام خود را به هرماینی گرنجر داد


تایید شد.
بعدا معرفی شخصیتت رو کامل‌تر کن.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۲۶ ۲۰:۳۰:۴۲

این که بتوانی مقابل دشمنانت بایستی، واقعا قابل تحسین است! اما قابل تحسین تر از آن، این است که بتوانی جلوی دوستانت بایستی...
البوس دامبلدور
تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷ دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵
#3
کلاه عزیز
من دختر اروم و عاقل و شجاعی هستم و عاشق ماجراجویی ام.از معجون سازی ،تغییر قیافه و کوییدویچ هم خیلی خوشم میاد (فکر کنم باهوش هم هستم )
اولویت اولم گریفندور هستش اگر نشد ریونکلا و
حالا باز هم اگه نشد اسلترین
هر جور خودت فکر میکنی
ممنون


ویرایش شده توسط Tarantulla در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۵ ۲۱:۱۰:۵۳
ویرایش شده توسط Tarantulla در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۶ ۱۵:۱۶:۱۴

این که بتوانی مقابل دشمنانت بایستی، واقعا قابل تحسین است! اما قابل تحسین تر از آن، این است که بتوانی جلوی دوستانت بایستی...
البوس دامبلدور
تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۰ یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۵
#4
تصویر شماره 5

همهمه ی عظیمی از صدا های پچ پچ در سالن هاگوارتز به گوش می رسید .برای اولین بار در تاریخ هاگوارتز در میانه سال تحصیلی دانش اموزی به این مدرسه اضافه شده است.دختری با موهای مشکی بلند.انقدر بلند که وقتی راه میرود موهایش بر زمین کشیده میشود.
با امدن کلاه گروهبندی سالن به سکوتی مرک بار فرو میرود.
-گوش کنید.دانش اموز آلیس پنترسون اولین سالی ست که به اینجا امده.آلیس سال اولی نیست..
با گفتن این جمله سر و صدا باز دوباره شروع میشود
البوس پاتر:مگه میشه دانش اموزی از سال های بالاتر شروع کنه؟
اسکورپیوس مالفوی:احتمالا!
در همین وقت در گریفندور
لی لی پاتر:هه جالبه
رز ویزلی:اصلا هم جالب نیست لی لی داره به اون دختر حسودی ام میشه
..
-و هم اکنون کلاه گروه بندی .. آلیس بیا اینجا..
آلیس زیبا و کم رو بر روی صندلی مینشید و کلاه را روی سرش میگذارند.
.
کلاه:خب خب خب.جالبه در تمام سالهایی که اینجا بودم چنین چیزی ندیده بودم.کدوم گروه؟ کدوم یکی؟
کاملا گیج شدم.صبر کنید.شجاع و بی پروا اما کم رو و کم حرف..با دقت و متین .
فهمیدم ریونکلاو!
جمعیت ریونکلاو فریاد میزنند و هورا میکشند.بقیه گروه ها هم تنها دست میزنند.
.
فردای ان روز
.
البوس:میدونی چیه اسکورپیوس؟!از دیروز دارم به اون دختر فکر میکنم چرا اعضای هاگوارتز راضی شدن تا یه دختر غریبه وسط سال بیاد هاگوارتز و تازه سال اولی هم نشه؟
عجیب نیست؟به نظر خیلی مشکوکه
اسکورپیوس:اوه آل تو هم دیگه خیلی به همه چی مشکوکی ..
اوناهاش داره میاد اینوری
البوس:صبر کن الان میام
اسکورپیوس:کجا داری میری ...از دست تو آل.واقعا که یه پاتری
.
.
البوس:هی آلیس سلام من البوس پاتر
الیس با خجالت:اوه سلام منم..
-بله فکر کنم همه دیگه میشناسنت!
-ب.ب..بله
-گفتم اگر فکر میکنی تنهایی میتونی با ما بیای
-م..م.من خیلی ممنونم
-الان یعنی قبول کردی؟
-اگه اشکال نداره...
-نه معرکه میشه! بیا میخوام با دوستام اشنات کنم
-اقای پاتر؟
-بله؟
-شما پسر جینی ویزلی هستید؟
البوس با تعجب:اره اما معمولا منو با پدرم میشناسن اما تو از مادرم میپرسی !خب یه ذره عجیبه
-پس تو اون پسری
-کدوم پسر؟
-خطر آلبوس..خطر..من به خاطر تو اینجام.میدونم تعجب میکنی اما خواهشا گوش کن.
-آلیس من واقعا گیج شدم...
ناگهان اسمان شروع به تغییر میکند.صاعقه هایی حیرت اور شروع به درخشش میکنند.
الیس به سمت اسمان که رو به تاریکی ست نگاه میکند و با وحشت میدود
البوس:کجا میری؟الیس؟ الیس؟/
اسکورپیوس به طرف او می اید:چی شد؟چرا فرار کرد؟
-نمیدونم اما تا اسمون تاریک شد دوید یه چیزایی رو هم گفت که دقیق نفهمیدم
اسکورپیوس:پس خیلی مفید بوده!
-مسخره نکن اون دختر واقعا یه چیز مرموزی داره
جیمز پاتر از پشت سر انها می اید و محکم به پشت ان دو میزند
البوس و اسکورپیوس:اخ...
جیمز:ناز نازی ها ! اگه نمیخواین یه چیز باحال رو از دست بدید سریع بیاین سالن اصلی
البوس:چرا؟
جیمیز:اصلا میدونی چرا اسمون یهو سیاه شد؟
اسکورپیوس با خنده:چون یه دختر..
البوس ضربه ای محکم به اسکورپیوس میزند و اسکورپیوس حرفش را میخورد
البوس:نه نمیدونیم
جیمز:چون خیلی خنگید.معلم جدید هاگوارتز با یه حرکت میتونه اسمون رو تحت امر خودش بگیره میگن که کارش معرکه ست.الانم داره یکی از هنرنمایی هاش رو به رخ بقیه استاد ها میکشه
-معلم جدید؟
-خب اره .اه. منم دارم نمایش رو از دست میدم. تا بعد
اسکورپیوس:واای یه معلم دیگه؟چه خبر خوبی واقعا!
البوس زیر لب چیز هایی را زمزمه میکند:معلم جدید..خطر..اسمان سیاه...مراقب...

.


برای نشون دادن گذشت زمان از توصیف استفاده کن.
دیالوگ هارو هم یا جلوی گویندشون بنویس، یا برو خط پایین و از - استفاده کن که یه دست بشه پست.


تایید شد!


برو به مرحله بعد: کلاه گروهبندی!


ویرایش شده توسط Tarantulla در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۴ ۱۸:۵۷:۰۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۱۵ ۱۸:۱۷:۰۸

این که بتوانی مقابل دشمنانت بایستی، واقعا قابل تحسین است! اما قابل تحسین تر از آن، این است که بتوانی جلوی دوستانت بایستی...
البوس دامبلدور
تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.