هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۰:۱۱ چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶
#1
ردولف:
من یه ایده...
دلفی :
ایده و کوفت بزار ببینیم چطوری الان باید بابامو شکنجه کنیم.
بلاتریکس با خشم داد زد:
خو اونم آدمه بزار یه حرف بزنه.
ردولف:
ممنون بلاتریکس , خب ایدم اینه کروشیو بزنیم به ارباب.
و بلاتریکس که دیگر افق جا نداشت در عمود محو شد.
ارسینوس مثل ارشمیدس فریاد زد:
اروییکا اروییکا(یافتم).
که دلفی گفت:
اه, زیر سمج حرف بزن ببینم چی میگی.
-ارباب طعم عشقو نچشیده.
-خب.
-میتونیم بهش معجون عشق بدیم.
-خب
-کوفت, اینجوری شکنجه میشه دیگه.
-معجون عشق از کجا بیاریم؟
ردولف گفت:
از اونایی که سوروس برا لیلی ساخته بود.
بلاتریکس از عمود در اومد و گفت:
نخیر, از همونایی که خودت برام ساختی.
-باشه, من رفتم بیارم.
در حالی که ولدمورت فریاد میزد:
زودباشین داره تو معدم شنا میکنه این روحه.
5 دقیقه بعد
آوردمش بیا بگیرش لینی.
و لینی با حالت: هواپیما داره میاد, معجونو داد بهش.


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۹ ۱۰:۱۸:۳۹

Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
#2
لرد با آرامی در راباز کرد و با خود گفت:
این در رو نمیکوبم تا نکنه افراد عزیزم از خواب بیدار شن.
رفت و رفت تا رسید به خانه شماره ی دوازده خیابان گریمولد.و کاری را انجام داد که اگر بدونید شمام مث مرگخوارا میشید:
در زد!!
آلبوس دامبلدور در رو باز کرد و لرد اونو در آغوش گرفت و گفت:
او آلبوس..... ببخشید که این همه سال آزارت دادم منظوری نداشتم.
و گریه کرد
و گریه کرد
و گریه کرد
تا بالاخره روح وارد بدن دامبلدور شد.
اما ولدمورت هنوز مهربان بود چون ویلون به مغزش آسیب وارد کرده بود.
اما در این طرف آلبوس دامبلدور فردی بسیار خبیث شده بود که از زمان اوج ولدمورت هم شیطانی تر بود.
دامبلدور تا خودشو تو آینه دید یه جیغ کشید و پرید تو حموم و سر و ریششو زد و با قیچی هم یکمی از دماغشو برید.
بعدشم کمی سیگار کشید.
لردم رفت صندوق بلاتریکسو خالی کرد و رفت و کاشت مو کرد یه دماغ هم پیوندی دادن بهش.
دامبلدور رفت یه دست از لباسای ولدمورت خرید بعدش رفت تو خونه ریدل ها و سندش رو کرد اسم خودش و اسمشم گذاشت عمارت دامبل
رفت تو و یه لگد زد به تموم مرگخوارا و طوری که زد که همشون به هوش اومدن و فریاد کشید:
به صف شید
بعد از آنکه مرگخوار ها صف تشکیل دادند دامبلدور به جای آنکه بگوید از جلو مرلین فریاد زد:
از جلو گریندلوالد
بعد از مراسم آغازین گفت:
الان همتون فکر میکنین من ولدیم اما من اون نیستم اون دیوونه شده بود و اومد پیش من و گفت که سرپرستی شما رو به عهده بگیرم.(عجب دروغگوییه این دامبل)از این به بعد همه باید بهم بگن
رودولف:
عهعهعهع(نمیدونم صدای سرفه در بیارم خو مگه چیه؟)
دامبلدور:
آوادا کداورا
این سزای کسیه که تو حرف من بپره
حالا ادامه میدیم
از این به بعد همه باید بهم بگن:
لرد دگورت


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶
#3
اگه منظورتون تست پاترمور باشه من روباهم


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


جادوگران شرقی
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#4
جادوگران شرقی هم مثل ما ها هستند جادو و پرواز میکنند اما به روش دیگر.
آن ها به جای استفاده از چوب دستی از دستکش هایی سفید که اغلب شرکت ایگل تیپ(نوک عقاب)آن را ساخته است استفاده میکنند.
تصویر کوچک شده

شاید شما فکر میکنید که چگونه میشود با این دستکش ها آوادا کداورا یا مثلا اکسپکتو پاترونوم را اجرا کنند؟
آنها ورد هایی که ما میگوییم را نمیگوییند مثلا به جای آوادا کداورا میگویند:ماگنا دو فیکسه که کمتر کسی از آن استفاده میکند.
جادوگرهای شرقی ابتدا در هند بوده اند برای همین بیشتر ورد ها سنسکریت(زبان هندی) هستند.
اما یک چیز مهم تر, آنها با جارو پروزا نمیکنند !
بلکه آنها از قالیچه های پرنده که بیشتر آنها دست ساز(دست دوخت) هستند استفاده میکنند.
تصویر کوچک شده

بیشتر این قالیچه ها از پشم بز ها یا گوسفند ها ساخته میشود.
همانطور که ما مدرسه های جادوگری مانند هاگوارتز, ایلورمونی, بوباتونز و دورمشترانگ داریم. آنها هم مدرسه ای معروف به اسم ویدالهدارند.
این مدرسه در کوه های بلند در 90 کیلومتری بمبئی قرار دارد و مدیر آن آتیتی خان است.
سالیانه جادو آموزان زیادی در آنجا فارالتحصیل میشوند.
در ارتفاعات کوه اورست در نپال زندانی وجود دارد که به آن چول جی کی جی(زندان جادوگران) میگویند که مانند آزکابان است اما با نگبان ها خطرناک به نام یتی که حیواناتی خرس مانند با خز سفید و گرز های بزرگ و برنده.
متاسفانه تعداد جادوگران شرقی رو به کم شدن است چون کشورهایی نظیر ژاپن و کره ی جنوبی به وسایل جادوگری ما روی آورده اند و از یاد برده اند که زمانی جادوگر های شرقی بوده اند.
نظر شما درمورد آنها چیست؟


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#5
کی؟
مو لیمویی پسر (دراکو)


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#6
با کی؟
لوسیوس مالفوی


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: تالار جشن ها (بالماسکه ی سابق)
پیام زده شده در: ۰:۰۹ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶
#7
کارکاروف با خشم بسیار وارد دفتر اسنیپ شد.
-اسنیپ چیکار کردی؟چرا رو کاغذ نوشتی رون ویزلی؟
-من اونو ننوشتم.
- دروغ میگی اون کاغذ رو ارباب طلسم کرد تا حتما بیرون بیاد.
-آره, من این کارو کردم چون من از اون هویج متنفر بودم.
و با حالت گریان ادامه داد:
-هری پسر لیلیه, تنها کسی که من تو این دنیا دوستش داشتم.ولی تو هیچی از عشق نمیفهمی.
-تموم این حرفاتو به ارباب میگ...
_آوادا کداورا, از شرت راحت شدم.نفر بعدی تو هستی رون ویزلی.

رون که از ترس قیافه اش مثل گچ شده بود وارد سالن گریفیندور شد.
جینی از کنارش گذشت و گفت :
وایسا دست مادرم بهت برسه.
و یک مشت به دهان رون زد, اما رون جوابی نداد و همینگونه وارد خوابگاه پسران شد.
هری را دید و انتظار داشت که هری باور کند که او اسم خود را به کس دیگه ای نداده است.
اما هری با گفت:
تو چطوری اسمتو انداختی تو جام؟
رون فریاد کشید:
من اسممو توش ننداختم و به کسی هم اسممو ندادم.
و روی تختش دراز کشید و به فکر فرو رفت.
اگر تو مرحله ی اول بمیرم و دیگه چشمم به خانواده ام نمیفته.
فرد از جا پرید و گفت:
رون خیالت تخت اتاقت میشه مال من
رون با تعجب فکرد کرد:
اون چطوری فکرمو خوند؟
و به خواب فرو رفت.


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: تالار جشن ها (بالماسکه ی سابق)
پیام زده شده در: ۱۲:۳۱ جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶
#8
سوژه جدید
کارکاروف در را بست تا کسی نتواند ببیند که او ایگور کارکاروف که زمانی خادم اسمشو نبر بود اسم هری پاتر را درون آتش می اندازد.
با احتیاط جلو میرفت و اطراف خود را نگاه میکرد که نکند یک موقع کسی آنجا باشد. جلو رفت و به جام آتش رسید و کاغذی که اسنیپ با دست خط افتضاحش اسم هری را درون آن نوشته بود , درون جام انداخت
صبح هری بازهم از خواب های ترسناک قبرستان را دید تا اینکه با هری هری گفتن های رون از خواب پا شد. رون با عجله گفت:هری 20 دقیقه دیگه منتخبا رو از جام در میاره دامبلدور. هری از تختش پرید پایین و با رون خود را آماده کردند و رفتند به سالن جام آتش.
دامبلدور با قدم های بلند خود به انتهای سالن که جام در انجا بود رفت وردی را زیر لب خواند و کاغذی از درون جام پرید بیرون
دامبلدور نعره کشید:سددددرررریییککک دییییگگگوووررییی از هاگوارتز
کاغذی دیگر بیرون پرید
-وییییکککککتتتتوووورررر کررررراااامممم از دورمشترانگ
کاغذی دیگر
_فللللللووووررررر دلااااککککوووورررر از بوباتونز
رو به دانش آموزان میکند و می گوید: این ها بو دند سه قهرمان...
کاغذی از جام آتش بیرون آمده و به سر دامبلدور اصابت میکند
دامبلدور کاغذ را باز میکند و نعره ای خشم آلود می کشد:رررررررررررروووووووونننننننن ویزللللیییی اسممممممممم تو اییییییییینجا چیکاررررررر میکننننننه؟


Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱:۱۶ جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶
#9
1- هدف و انگیزه تون از عضویت در محفل ققنوس؟
انداختن مرگخوارا تو آزکابان
2- سیاهی دل مرگخوارا رو با چه چیزی تمیز و پاکیزه میکنین؟
پریل 8 آنزیم اگرم نشد بوسه ی دمنتور
3- چند مورد از فواید ریش پروفسور دامبلدور رو نام ببرید!
1.چمدون 2. قاچاق
4- خلاقیت سفیدتون رو به کار بندازین و سه تا لقب ناقابل برای ولدمورت اختراع کنین!
1. سر لوستری 2. پاچه بلند 3. دندون سیاه
5- به نظرتون بهترین راه نابودی و از صحنه روزگار خارج کردن سیاهی و تاریکی چیه؟
آزکابان
6- با چه روشی ولدمورت رو به عشق دعوت میکنین؟
بوسه دمنتور
7- اسم رمز ورود به دفتر پروفسور دامبلدور؟
آبنبات لیمویی

الستور دوست قدیمی!

برای عضویت در جبهه های تاریکی یا روشنایی اصلا عجله نکنین. هنوز خیلی چیزها هستش که باید یاد بگیرین، درباره نوشتن و شخصیت ها. عضویت در جبهه ها مستلزم فعالیت و سطح مناسبه.

شما باید بیشتر در ایفای نقش پست بزنید و سوژه ها رو ادامه بدین. بعدش درخواست نقد بدین تا سطح نوشته هاتون بالاتر برن. رول های بقیه رو بخونید و توی چت باکس فعال باشین تا بتونید بیشتر با شخصیت ها بشین.
هروقت احساس کردین آماده این برگردین و دوباره درخواست بدین.

موفق باشین!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۴ ۲۱:۰۴:۰۰

Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...


آلستور مودی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۹ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۶
#10
نام:آلستور مودی(چشم باباقوری)
آلستور مودی یکی از جادوگران و آرور های برجسته وزارت سحر و جادو است که از سال 1965 فعالیت های بسیاری ضد جادوگران سیاه به خصوص یاران و یا همان مرگخواران لرد سیاه داشت .
چوبدستی:چوب درخت نارس 24 سانتی متر با رگه قلب اژدها
نژاد:اصیل
والدین:هردو کارآگاه بودند
از خصوصیات ظاهری او میتوان به قد بلند ، موهای بلند و قهوه ای روشن ، چشمان آبی رنگ ، عصای بزرگ ، و صورت خراشیده و بینی قلوه کن شده اش اشاره نمود .
او یک چشم ویک پای خودش را در زمان جنگ جادویی اول از دست داد و به همین خاطر از یک چشم شیشه ای و یک پای مکانیکی استفاده می کند .
شروران و سیاهان همواره از بر زبان آوردن نام او هراس داشتند و وجود او نشانگر آرامش و خوبی است . نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف( بخشیده شد ) و ... است .
او در سال چهارم در هاگوارتز درس دفاع در برابر جادوی سیاه را تدریس میکرد ولی این خود او نبود او در تمام مدت در صندوق جادوییش زندانی بود و بارتی کراوچ پسر به جای او تدریس میکرد و اگر به لطف او نبود هری قهرمان جام آتش نمیشد .


تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدی.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۴ ۰:۰۰:۴۶

Aror Moody

مرگخوارا فرار کنید,آلستور مودی برگشته .
نمونه ای از سیاهانی که طی فعالیت های او دستگیر و به آزکابان فرستاده شده اند شامل : لسترنج ها ، بارتی کراوچ پسر ، لوسیوس مالفوی ، سوروس اسنیپ ، کارکاروف و...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.