هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶
#1
نام:آماتا


گروه:هافلپاف

مشخصات ظاهری: قد 170، رنگ مو بور و مایل به قهوه ای روشن ، رنگ چشم ، قهوه ای تیره

خصوصیات اخلاقی:یه دختر شر و شیطون که همه از دستش کلافه شدن،عاشق سرکار گذاشتن دیگران و خیلی اهل کمک به هم نوعانش و دختری کاملا احساسی

پترونوس:طاووس


زندگی نامه:در یکی از روزها در شهر لندن دختری به دنیا آمد که از همان روز اولی که چشم به جهان گشود می توانست جادوی سیاه را تسلیم خود کند.پدر و مادرش او را ترک کردند زیرا از قدرت او می ترسیدند،او به فکر انتقام افتاد و همه جا به دنبال پدر و مادرش گشت.اما همینکه پدر و مادرش را پیدا کرد مرگخوار سر رسید و جانش را گرفت و اورا در یک گورستان مرموز دفن کرد و آن دختر،اولین دختر در آن گورستان بود،از آن پس روح آماتا دنبال پدر و مادر خود می گردد تا از آن ها انتقام بگیرد.


چوب دستی:سی سانتی متر چوب درخت بلوط و پر ققنوس و موی اژدها


تایید شد.


ویرایش شده توسط takarosegorestan در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۳۱ ۱۸:۰۷:۰۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۳۱ ۱۹:۵۹:۲۳

بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید روی سنگم بعد مرگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیدست در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴ شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶
#2
نام:تک عروس گورستان


گروه:هافلپاف

مشخصات ظاهری: قد 170، رنگ مو بور و مایل به قهوه ای روشن ، رنگ چشم ، قهوه ای تیره

خصوصیات اخلاقی:یه دختر شر و شیطون که همه از دستش کلافه شدن،عاشق سرکار گذاشتن دیگران و خیلی اهل کمک به هم نوعانش و دختری کاملا احساسی

پترونوس:طاووس


زندگی نامه:در یکی از روزها در شهر لندن دختری به دنیا آمد که از همان روز اولی که چشم به جهان گشود می توانست جادوی سیاه را تسلیم خود کند.پدر و مادرش او را ترک کردند زیرا از قدرت او می ترسیدند،او به فکر انتقام افتاد و همه جا به دنبال پدر و مادرش گشت.اما همینکه پدر و مادرش را پیدا کرد مرگخوار سر رسید و جانش را گرفت و اورا در یک گورستان مرموز دفن کرد و آن دختر،اولین دختر در آن گورستان بود و مردگان نام او را تک عروس گورستان گذاشتند،از آن پس روح تک عروس گورستان به دنبال پدر و مادر خود می گردد تا از آن ها انتقام بگیرد.


چوب دستی:سی سانتی متر چوب درخت بلوط و پر ققنوس و موی اژدها


شخصیت‌های ساختگی تایید نمی‌شن. لطفا یه شخصیت هری پاتری از لیست شخصیت‌ها انتخاب و معرفی کنین.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۲۶ ۲۲:۲۵:۲۶

بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید روی سنگم بعد مرگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیدست در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۱۹ شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶
#3
سلام کلاه.
من یه آدم احساسی ام به طوری که با دیدن فیلمای احساسی کلا فرشای خونه خیس میشه خخخخ
درسم خیلی خوبه فقط تو ریاضی مشکل دارم
خیلی شوخ طبعم و خیلی زبون دارم و همیشه از حقم دفاع میکنم و دوس دارم همیشه توی جمع باشم،خیلی زیرکم و گوشام خیلی تیزه من خیلی دوست دارم به گروه رینکلاو برم ولی مثل اینکه پر شده


بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید روی سنگم بعد مرگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیدست در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۳ جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۶
#4
_هری:هاگرید الان سه ساعته داریم تو این کوچه ها ول میگردیم هرچی مغازه هم که دیدیم رفتیم و اونجارو زیرو رو کردیم این شهر لباس پوست سیمرغ آتش رو نداره بیا و بیخیال شو
هاگرید:هری معلوم هست چی داری میگی؟پای مرگ و زندگی در میونه،من اگه اون لباس رو نخرم اهریمن وحشی با اون قدرتش منو با خاک یکسان میکنه،تنها وسیله شکست اون همین لباسه
هدویگ:هاگرید تو اصلا نباید تو اون مسابقه ثبت نام میکردی،اگه اهریمن وحشی رو شکست بدی،اون از تو انتقام میگیره،خودتم خوب میدونی،لباس سیمرغ آتشین تنها پنج ساعت قدرت داره
هاگرید:اوه اون مغازه رو ببینید،
((((فروشگاه لباس های جادویی))))
بهتره این مغازه رو هم ببینیم.
هری و هاگرید و هدویگ:سلام آقا
فروشنده:سلام،به فروشگاه جادویی من خوش آمدید کمکی از دست من بر میاد؟
هاگرید:لباس پوست سیمرغ آتش رو دارید؟
فروشنده:اوه،شما یکی از ویژه ترین لباس های جادویی فروشگاه مارو میخواید،این لباس خیلی سحر آمیزه و خیلی مهمه چه کسی از اون استفاده میکنه
هری:این لباس رو برای هاگرید میخوایم اون دوساعت دیگه تو میدون شهر با اهریمن وحشی مسابقه داره.
هدویگ:اگه ما این لباس رو نخریم اهریمن وحشی هاگرید رو شکست میده،هرچند اگه هاگرید پیروز شه اهریمن وحشی حتما از اون انتقام میگیره
فروشنده؛که اینطور،پس با من بیاید
اینجا محل نگهداری این لباسه،خیلی مرموزه باید بصورت مخفی اونو ببرید
هاگرید:نگران نباشید،ما از پسش برمیایم.
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
یک ربع بعد
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
هری:خیلی ممنون آقا روز خوش
فروشنده:بازم سر بزنید
هاگرید و هدویگ:حتما
هاگرید:باید بریم خونه
هری:نه من باید به محل مسابقه برم تا اونجارو آماده کنم
هاگرید:باشه،میبینمت

هدویگ:اووووووووف هاگرید بپوشش دیگه فقط ده دقیقه به شروع مسابقه مونده
هاگرید:خیلی سخته،اها اهااا پوشیدمش بالاخره
هدویگ:خب،حالا زودباش راه بیفت بریم
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
میدان شهر
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
هری:بچه ها بالاخره اومدید،هاگرید زودباش برو،اهریمن وحشی منتظرته
هاگرید:باشه رفتم





هدویگ:اوه چهار ساعت و نیم از مسابقه گذشته،اگه هاگرید تا نیم ساعت دیگه اهریمن وحشی رو شکست نده جادوی لباس تمام میشه
هری:هدویگ ببین،لباس هاگرید داره تبدیل به خاکستر میشه
هدویگ:چی؟خاکستر؟
هری:واسا ببینم،خاکستر رفت تو دهن اهریمن وحشی
داور مسابقه؛اهریمن وحشی،تو فقط ده ثانیه وقت داری تا بلند شی،
یک
دو
سه
چهار
...
ده
برنده این مسابقه آقای هاگرید

هدویگ و هری؛آفریننننننننن آرههههههه همینهههه
هاگرید:بچه ها من مسابقه رو بردم،خیلی خوشحالم،خیلی
هدویگ:بچه ها،حالا باید یه فکری واسه اهریمن وحشی کنیم تا همه چی یادش بره،وگرنه برای انتقام هاگرید برمیگرده
هری:نه نباید چیزی یادش بره،مگه یادتون رفته ما برای اینکه روی اونو کم کنیم تو این مسابقه ثبت نام کردیم اگه یادش بره که فایده ای نداره،من یه جادو درست می کنم که با بوییده شدن اون توسط اهریمن وحشی،هاگرید رو شبیه اژدهای سرخ مو ببینه و نتونه سمتش بیاد
هدویگ و هاگرید:درسته.....


جالب بود.
منتها بعد از اینکه دیالوگ هات رو نوشتی و خواستی بری سروقت توصیفات، دوتا اینتر بزن. در انتهای جملاتت هم یادت نره نقطه بذاری. اگر هم جمله حالت تعجبی یا خبری داشت، علامت تعجب.

تایید شد!

مرحله بعد: کلاه گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۲۵ ۲۱:۰۳:۰۱
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۲۵ ۲۱:۰۳:۲۸

بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید روی سنگم بعد مرگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیدست در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد


چوب جادو
پیام زده شده در: ۱۸:۳۶ چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
#5
اینو درست کردم ولی نمیدونم وردا الکین یا واقعی....تصویر کوچک شده


بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید روی سنگم بعد مرگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیدست در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.