هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶
#1
نام: امیلی
لقب: لورا بل
از اعضای باشگاه دوئل
پاترونوس:اسب شاخدار
چوبدستی:برگ رزین و ریسه قلب اژدها با هسته ای از اشک ققنوس


نژاد:جادوگری با والدین ماگل زاده
گروه: خانه ی افراد شجاع؛گریفیندور
ویژگی های ظاهری:موهای بلند و خرمایی رنگ ،چشم های سبز/عسلی،قد نسبتاً بلند
ویژگی های اخلاقی:بسیار خوش اخلاق و باهوش است و از کمک به دوستانش دست نمی کشد.
قدرت های ویژه: ذهن برتر...هوش بالا....باعث میشود وردهای بسیاری را در صندوقچه ی ذهنش داشته باشد.از دوئل کنندگان برتر


معرفی شخصیت: ....


بعدا حتما برگرد و معرفیتو کامل تر کن. خوش اومدی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لـورا.بل در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۲۱:۲۵:۳۲
ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۲۲:۱۹:۴۰


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶
#2
دلیلی برای نترس بودن نمیبینم در صورت کلی!
ولی مهم ترین چیزی که باعث میشه شجاعانه عمل کنم،نوع دوستیه! تحمل به آسیب رسیدن و در خطر قرار گرفتن بقیه ندارم...اصلا ! و همین توی خیلی موقعیتها باعث میشه شجاعانه عمل کنم.
کمی تا حدی استرسی هستم.و برای نابودی سیاهی تا آخرین قطره ی خون میجنگم.
انتخاب من خانه ی افراد شجاع


ویرایش شده توسط لـورا.بل در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۲۰:۵۵:۰۰


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶
#3
کلاه گروهبندی


تمام تنش می لرزید.آب دهانش را به زور قورت داد.پروفسور مک گونگال بار دیگر با صدای لرزان و خسته اش فریاد کشید:
-لــورا بل
نفس کوتاه پر از استرسی کشید و جلو رفت...
روی صندلی چوبی که نشست قیژ قیژ خفیفی که از صندلی بلند شد،در سر و صدا های هیجان زده ی بچه ها گم شد.
پروفسور مک گونگال کلاه رنگ و رو رفته ی قهوه ای رنگی را روی سرش گذاشت.
کلاه برایش بسیار بزرگ بود و تا روی گوش ها و چشم های سبز رنگش را پوشاند.زیر کلاه صداهای هیجان زده ی بچه ها را نا مفهوم ولی صدای تپش های نامنظم قلبش را واضح میشنید.
کلاه با صدای مهربانی گفت:
-خب بذار ببینم،خیلی باهوشی! میتونستی توی ریونکلاو خوش بدرخشی اگر این شجاعت اضافی رو نداشتی.آخه میدونی،شجاع ها خیلی باهوش نیستند! زیاد ریسک میکنن.با این حال آینده ی خوبی رو میتونی توی اسلیتیرین داشته باشی.
همین که اسم اسلیتیرین آمد وحشت تمام تنش را پر کرد.
سرش را با شدت به چپ و راست تکان داد.ولی چون کلاه بسیار بزرگتر از سر او بود،هیچ کس چیزی نفهمید.
کلاه با بی حوصلگی گفت:
-خب پس اسلیتیرین رو دوست نداری!در این صورت...

ادامه ی حرفش را فریاد کشید:

-گــــــــــــــریفیندور

درود فرزندم.

سوژه ی شما میتونست بهتر از این باشه؛ یعنی میتونستی بیشتر از این بهش پر و پال بدی. توصیفاتت میتونستن بیشتر باشن و یادت باشه که دیالوگ ها و توصیفاتت رو با دوتا اینتر جدا کنی.این طوری:

پروفسور مک گونگال بار دیگر با صدای لرزان و خسته اش فریاد کشید:
-لورا بل!

نفس کوتاه پر از استرسی کشید و جلو رفت...


این اشکالات قطعا در فضای ایفای نقش حل میشن.

تایید شد!

مرحله بعدی: گروهبندی




ویرایش شده توسط ryhandp در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۱۷:۱۷:۳۵
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۱۹:۲۹:۰۵


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۷ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶
#4

تصویر شماره سه...
شب از نیمه گذشته بود.مردی با دماغ عقابی و موهای سیاه چرب،روبروی آیینه ای غبارآلود با حالی نزار ایستاده بود.
چشم های سیاهش را خاطره پر کرده بود.
دست هایش می لرزید...چشم هایش می سوخت.
با لجبازی تمام پلک هایش را باز نگه داشته بود.می ترسید پلک بزند و دیگر نبیند!
دختری از آینه ی غبار آلود دست مرد را گرفته بود.دختری که دیگر نبود...چیزی حدود ۱۱ سال بود که نبود!...
و دست هایی که نمی لرزید...!
چشم هایی که بی احساس یا پر از خاطره نبود...
درون آینه سوروسی بود که جوانتر می نمود...!


درود بر تو فرزندم.

متنی که نوشتی یک نمایشنامه نبود. طوری بود که انگار نشستی و یک نفس میخوای خلاصه کنی ماجرا رو و زود تمومش کنی. اینکار رو نکن. راحت بنویس. توصیف کن. دیالوگ بده. محیط رو توصیف کن. بذار خواننده خودشو جای تک تک شخصیت هات بذاره. میتونی برای کمک بیشتر نمایشنامه نفرات قبلی رو یک نگاهی بندازی.

فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۰ ۱۵:۴۲:۱۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.