نام:آلفرد بلک
جنسیت:مذکر
سن:51
سپر مدافع:گوزن شاخدار
نوع چوبدستی:از جنس چوب درخت داربُد و با ریسه قلب اژدها
شغل:کاراگاه وزارت سحر و جادو
معرفی شخصیت:
من آلفرد بلک،در سال 1946 در خانواده ای اصیل به دنیا آمدم.زمانی که به هاگوارتز میرفتم،توسط کلاه گروهبندی با برادرم (اورین بلک)در گروه اسلیترین افتادم.پدرم فینیاس نایجلوس بلک مدیر هاگوارتز بود.
بروتوس مالفوی از دوستان درجه یک من و برادرم بود.من با بروتوس همیشه با چارلوس پاتر جنجال داشتیم،چون او معتقد بود که نمره های خوب من با پارتی بازی های پدرم انجام میشود و در واقع همین طور بود!
در زمان من زرنگ ترین دانش آموز هاگوارتز فردی به نام تام ریدل بود،زندگی بسیار دردناکی داشت و خیلی خواستار آرزوی بهترین جادوگر جهان بود. آن موقع تردیدی برای به واقعیت رسیدن آرزویش نداشتم،ولی تمام جادوگران و مشنگ ها به مرور زمان به طور واقعی شناخته میشوند ،داستان از آنجایی شروع شد که من و برادرم یک راه مخفی به بخش ممنوعه کتابخانه هاگوارتز (که از بروتوس یادگرفته بودیم)را به تام نشان دادم،از آن به بعد او بسیار عجیب تر از قبل شد و آقای اسلاگهورن(استاد معجون سازی) به او مشکوک شده بود.
بعد از این قضایا در سال پنجم مدیر عوض شد و یکی از استاد ها به ناام آلبوس پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور مدیر جدید شد.در زمان مدیریت او هاگوارتز بهتر از قبل شد ولی من نگران نمره هایم بودم.
سال ها بعد با دروئلا روزیه آشنا شدم و به او علاقه مند شدم.
سپس دخترم به نام بلاتریکس به دنیا آمد و برادرم هم پسری به نام سیریوس.
سیریوس خیلی شیطون بود و این باعث شد تا مادر دیوانه اش اسم اورا بسوزاند و عامل این شیطونی ها فردی بود به نام جیمز پاتر پسر دشمن مدرسه من چارلوس پاتر،همیشه میدونستم این پاتر ها دردسر سازند!
واین بود داستان زندگی 51 ساله من.
تایید شد.