هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶
#1
_وای بدبخت شدیم
ادوارد ، میای بریم خودمون رو بسابیم!
- تو باید خودتو بسابی، نه من. برو تا شیپیشات لای پولکای پرنسس نجینی نرفته!
- اوهوی حواست باشه ها، افسرده روانی! تو رو باید تو بخش بیماران روحی روانی، بستری کرد.

در همین بین؛ که تفرقه بزرگی میان مرگخواران افتاده بود، که کدام یک بیمار و کدام یک مریض است،بلاتریکس با عظمت وارد می شود و چوب دستی خود را بر گلوی آرسینوس و ادوارد می فشاراند:
اگر جرئت دارین، یه کلمه دیگه ور ور کنید تا خودم گواهیتونو به گند بکشم!

دلفی: ارباب وارد میشوند!
-اون رو نگا، انگار با افسون چسب یک دو سه به ارباب چسبیده!

لرد بزرگ چوب دستی خود را بیرون می کشد، و دلفی را با آن از سقف آورزان میکند. تا دیگر ردا خواری نکند!

- حال شروع می کنیم. ما برای تضمین سلامت نجینی عزیزمان؛ تصمیم گرفته ایم تا شما را برای تهیه گواهی سلامت، روانه کنیم. اول از همه آرسینوس! تو برو!
- چرا من قربانتان شوم؟!
-اولا زیرا ما دوست داریم! دوما چون اختلالات تو با آن تاج بی مصرفت، برای نجینیمان مضر است. و باید از بی خطر بودن آن، اطمینان حاصل کنیم.
-اما ... سرورم ...

و ناگهان ارباب، دود می شوند.
ادوارد:
آرسینوس:
دلفی: بریم دیگه!


ویرایش شده توسط ناتالی فیربورن در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۹ ۱۹:۰۴:۰۳

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.
#اتحاد_گریف


پاسخ به: ماندگارترین دیالوگ ازنظرشما
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶
#2
ولدمورت به هری:
هری پاتر،پسری که زنده ماند. بیا و بمیر!

دامبلدور:
بعد از این همه مدت؟
اسنیپ:
همیشه!

دادلی:
مامانت کجاست پاتر؟ هان؟! اون کجاست؟! مرده؟! اون مرده پاتر!

هرمیون به رون:
میشه دست از خوردن برداری؟ بهترین دوستت گم شده و تو ژله می خوری؟

دامبلدور:(سخنرانی آغازین )
شادی را در تاریک ترین اوقات، می توان پیدا کرد. تنها اگر بتوانید چراغی را روشن کنید!


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.
#اتحاد_گریف


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۵ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶
#3
نام: ناتالی Natalie

نام خاندانی: فیربورن firbooren
سن:۱۶

لقب: بانوی آتش

نژاد: اصیل زاده

گروه: گریفیندور

پاترونوس: آهو

جارو: نیمبوس آتشین 2017

چوبدستی:24 سانت، صاف و قهوه ای با نوار های طلا کاری شده، از چوب درخت نارون،موی دم تک شاخ

مشخصات ظاهری: قد بلند، لاغر اندام، مو های بلند قهوه ای با رگه های سفید، چشمای قهوه ای ، پوست سفید

مشخصات اخلاقی: باهوش،شجاع، رقابتی، فقط با خودیا دوستانس، کتابخون و ماجراجو

زندگینامه: ناتالی از بچگی رقابتی بوده و زمانی که برای اولین بار توی یکی از رقابتاش شکست خورد، کسی که موفق به شکست دادن او شده بود ، تکه تکه شد. (در یک لحظه ) و از آن لحظه، شخصیت جادویی او پدیدار شد.

 تایید شد.
معرفی شخصیتتون کمی کوتاهه. لطفا بعدا برگردید و تکمیلش کنید.


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۱۰ ۲۲:۳۳:۴۰

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.
#اتحاد_گریف


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶
#4
سلام و درود بر کلاه!
من نویسنده خوبی هستم البته اگه حوصله به خرج بدم.
یکم تنبلم اما خیلی رقابتی
همیشه لحظه آخر به اشتباهم پی میبرم و درستش میکنم.
همه بهم میگم که هوش خوبی دارم. ریاضیم هم عالیه در حد نفر اول استان. خیلی خیلی خیلی جاه طلب و شجاع هستم.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.
#اتحاد_گریف


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۸ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶
#5
تصویر شماره 4


دختری پریشان،قدرتمند و زیبا، با گیسوانی که نشان از خاندانش می دهد. از خاندانی اصیل، اما تهیدست و فقیر...
به نام جینی!جینی ویزلی.
در مقابل...
پسری خودخواه،خود بزرگبین و بی ادب، با طالع ای سیاه و مو های سفید که نشان از خانواده اش است. خانواده ای اصیل،اشرافی و ثروتمند...
به نام دراکو مالفوی!

به آرامی راهروی کتابخانه را برای رسیدن به قفسه مورد نظر خود، طی می کرد. بالاخره رسید. با خودش گفت:《درسته، این همونه!》به آرامی و طوری که سعی می کرد کسی متوجه او نشود؛چوب دستی خوب را در آورد و زمزمه کرد:《ماناکسی ماناتوری!》در همین بین دراکو، با نگاهی شیطنت آمیز به او نزدیک شد. او هنوز متوجه دراکو نشده بود. دراکو سرش را خم کرد و نزدیک گوش جینی آورد؛ با صدایی زمزمه وار گفت:《افسون های ممنوعه!》
ناگهان جینی برخواست؛ سر چرخاند و استرس دار گفت:
-راحتم بزار!!
- باید به ارباب خبر داد که یه عضو جدید داریم :ydevil:
اما صبر کن ببینم! پاتر باید از شنیدن این خبر،خیلی غمگین بشه!
هرمیون که به تازگی صحبت آنها را شنیده بود، خیلی استوار جلو آمد و گفت:《 تصویری چی گفت؟! راحتش بزار! اینقدر ماجرا رو بزرگ نکن!》
-کسی با تو نبود. دورگه کثیف!
-بس کنید!
جینی با به زبان آوردن این حرف؛ به سمت در خروجی دوید و کتاب را روی میز کتابخانه، گذاشت.
دراکو چند لحظه بعد با خود خواهی و خوشحالی، به سمت طبقه پنجم و کلاس معجون ها رفت. در حال ورود به تلاش بود که...
صدای گریه ائ او را به سمت دستشویی کشاند. جینی بود...
جینی به شدت خونریزی داشت. به سمت او رفت و بینش را گرفت. جینی فریاد زد:《 از اینجا برو!》
-آروم باش!
با گفتن این کلمه دراکو، آن هم با لحنی دلسوزانه؛ جینی حال به چشمانش زل زده بود.
دراکو وردی زیر لب گفت و خونریزی جینی،قطع شد.
حال جینی به صورت او با دستان و چشمانی لرزان، نگریست. دراکو بعد از چند ثانیه برخاست و پشتش را به چینی کرد، چوب دستی اش را چرخاند و گفت:《اوپلیوی ایت!》
و خاطره آن روز برای همیشه از سر جینی،پر کشید...

درود فرزندم.

خوب بود. سوژه ت جالب بود و تا حدودی هم خوب از پسش براومدی. میتونستی توصیفات بیشتری رو بنویسی تا فضا رو بهتر به خواننده انتقال بدی.
بعد از نوشتن هم یه دور رولتو بخون تا غلط های تایپی از بین برن.

دیالوگ ها رو هم به یک شکل بنویس و با دوتا اینتر از توصیفاتت جدا کن.
نقل قول:
جینی به شدت خونریزی داشت. به سمت او رفت و بینش را گرفت. جینی فریاد زد:《 از اینجا برو!》
-آروم باش!
با گفتن این کلمه دراکو، آن هم با لحنی دلسوزانه؛ جینی حال به چشمانش زل زده بود.
دراکو وردی زیر لب گفت و خونریزی جینی،قطع شد.


جینی به شدت خونریزی داشت. به سمت او رفت و بینش را گرفت. جینی فریاد زد:
- از اینجا برو!
- آروم باش!

با گفتن این کلمه دراکو، آن هم با لحنی دلسوزانه؛ جینی حال به چشمانش زل زده بود.
دراکو وردی زیر لب گفت و خونریزی جینی،قطع شد.


به امید این که این اشکالات توی فضای ایفای نقش حل بشن...

تایید شد
!

مرحله بعدی: گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۱۰ ۱۶:۲۵:۰۵
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۱۰ ۱۶:۲۵:۵۴

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.
#اتحاد_گریف






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.