پیوز جلو آمد و گفت :
-چطوری آدر ؟ فک کنم هنگ کردی نترس مال
شکنه سنگینه برات
(عه ببخشید این روزا زیاد با
شکن کار کردم گیج شدم)
پیوز همانطور که میچرخید ادامه داد .
- آدر کانلی هافلپافی تازه وارد یکی از تنها پسرای هافلپاف چی داری بگی ؟
- مم...م...ن
- آدر ، آدر چرا داری هذیون میگی بلند شو
این صدای الفیاس بود که آدر را به خودش آورد
- ها چی شده من کجام اینجا کجاست پس مافیا کوشن
در همین حال آدر پفک پیگمی دید
- عوضی آشغال به من دست نزن تو هم یکی از اونایی
- میگی تو چی به من ، میدی فحش چرا ؟
- خودت بودی خود آشغالت .
الفیاس در حالی که سعی میکرد آدر را آرام کند. به آرنولد گفت که اتاق را ترک کند .
- درکت میکنم آدر ذهن تو مشغوله اشکالی نداره ، کمی بخوابی حالت بهتر میشه ، قبل خواب هم برو سرسرا یکم غذا بخور دل ضعفه نگیری
آدر هم بلند شد و از خوابگاه به سمت سرسرا رفت