هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۵ پنجشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۷
#1
سلام و درود . سال نو مبارک کلاه عزیز از اونجایی که دوگروه مورد علاقه من پرن صبر میکنم تا زودتر ظرفیت خالی شه



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶
#2
تصویر شماره 4: جینی در کتابخانه نشسته بود که دراکو مالفوی با عجلد وارد کتابخانه شد و در را محکم بست .
با صدای بسته شدن در جینی از جا پرید ، جینی که خیلی ترسیده بود و عصبانی شده بود بلند شدو روبه دراکو کرد و گفت : ((مگه نمی بیمی اینجا کتابخونست.))
دراکو با صدای بلند و عصبانی به جینی گفت: ((خودم می دونم کجام لازم نیسنت تو به من تزکر بدی دختر احمق کله قرمز.))
جینی که خیلی عصبانی شده بود گفت : ((من هرچی که هستم بهتر از تو وخانوادت هستم))
دراکو ((خانواده من اصیل زاده هستن اما تو چی خانواده چی هستن؟))
در حالی که بحث جینی و دراکو بالا گرفته بود خانوم پینس با عجله به سمت اونها رفت و گوششون رو گرفت و گفت : ((هرچه زودتر از کتابخانه من برید بیرون احمق ها ! وگرنه هر دو تونو به یه موش کثیف تبدیل میکنم.))
جینی و دراکو با عجله از کتابخانه خارج شدند ، در حین خارج شدن دراکو جینی رو به دوئل دعوت کردو جینی هم پزیرفت و هردو به اتاق دوئل رفتند .
وقتی وارد اتاق شدن جینی خیلی سریع چوبدستیش رو درآورد و طلسم (اسیوفای) را اجرا کردو دراکو هم جوابشو داد ، بعد خیلی سریع دراکو یه صندلی را رو به سمت جینی پرتاب کردو جینی هم جاخالی دادو پشت یه ستون قایم شد.
جینی نفسش رو حبس کردو یاد چیز هایی افتاد که هری یادش داده بود خودش رو جمع و جور کردو یک نفس عمیق کشیدو از پشت ستون پرید بیرون و طلسم ((اکسپلیارموس )) رو اجرا کردو دراکو رو خلع صلاح کرد.
دراکو لحظه ای آرام ایستادو متعجب به جینی نگاه کردو بعد به جینی گفت ((تو....تو....)) و با سرعت از اتاق بیرون رفت.

درود بر تو فرزندم.

سوژه رو همچنان بسیار سریع پیش بردی. حتی بیش از حد!
تعداد بسیار زیادی هم غلط املایی داری. لطفا قبل از ارسال، همیشه یک دور از روی پستت بخون.
اما در مورد ظاهر پست و دیالوگ ها، باید به شکل زیر بنویسی:

جینی که خیلی ترسیده بود و عصبانی شده بود بلند شدو روبه دراکو کرد و گفت :
- مگه نمی بیمی اینجا کتابخونست.

دراکو با صدای بلند و عصبانی به جینی گفت:
- خودم می دونم کجام لازم نیسنت تو به من تزکر بدی دختر احمق کله قرمز.


بهرحال امیدوارم که این مشکلات با ورود به ایفای نقش و نقد شدن، رفع بشن.
تایید شد!

مرحله بعد: کلاه گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۱ ۱۴:۵۴:۲۰


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
#3
تصویر شماره 3: شب بودو همه خواب بودن اسنیپ با عجله از اتاقش خارج شدو به سمت اتاق پروفسور آلبوس دامبلدور رفت، میانه راه بود که در انتهای یکی از راه رو ها نور چوبدستی توجه او را جلب کرد که با سرعت داشت دور میشد .
اسنیپ وارد راه رو شد و به دنبال نور راه افتاد ، افرادی که داخل تابلوها بودند بیدار شده بودند و غرغر می کردند .
بعد از چند ثانیه تعقیب ، نور ناپدید شد و اسنیپ ایستاد و خود را در تالاری دید که در آن آینه نفاق انگیز بود.
خواست باز گردد اما چیزی در آینه توجه اورا جلب کرد .
چیزی که همیشه آرزوی اسنیپ بود ، آرزوی بر باد رفته اسنیپ ، اشک در چشمان اسنیپ حلقه زده بود و بغض بزگی گلویش را گرفته بود ، خاطرات گذشته لحظه ای در ذهنش تدایی شد ، باخودش گفت : ((اگر...)) و بغضش شکسته شد و روی زمین افتاد و اشک چشمانش به آرامی جاری شد.

درود بر تو فرزندم.

نمایشنامه ای که نوشتی بسیار کوتاه هست. مشخصه که سوژه رو با عجله بسیاری پیش بردی. از روی موقعیت ها و سوژه به شدت پریدی. لطفا یک نمایشنامه دیگه بنویس، اینبار بدون عجله و با راحتی تمام. روش قشنگ وقت بذار. توصیفاتت رو بیشتر و بهتر بنویس.

فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۲۹ ۱۳:۲۰:۰۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.