هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۲۳:۵۹ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
#1
همه منتظر بودند تا جواب بلاتریکس را بشنوند. نفس مرگخواران در سینه حبس شده بود. صدای تیک تیک ساعت فضای اتاق را پر کرده بود و صدای خروسی در دور دست شنیده می شد. با وجود این همه استرسی که مرگخواران تحمل می کردند، هیچ صدایی از بلاتریکس شنیده نشد.

- ارباب...
-
- هیچی ارباب...

مرگخوار مورد نظر پس از نگاه خشمگینانه اربابش به گونه بر روی سطح زمین له شد که دیگر حتی با کاردک هم نمی توانستند آن را جمع کنند. اما در همین حین، بلاتریکس رفتار های عجیبی را از خود بروز می داد. با حالتی مهربانانه و البته کاملا جدی به سمت رز در حال حرکت بود. رز که تجربه های چندان خوبی نداشت، با هر قدمی که بلا برمی داشت، به عقب حرکت می کرد.
- ارباب! بلاتریکس می خواد ما رو بکشه!
- تو نمی میری رز! تو فقط پژمرده میشی و بعدش دوباره درست میشی!
- ارباااااااا...

حرف های رز با چنگ انداختن بلاتریکس به جایی که باید گلوی او می شد، نا تمام ماند. بلاتریکس او را کشان کشان به سمت گوشه ی نورگیری از پنجره برد، در آغوش کشید و بر روی خود و در زیر رز، مقداری خاک و کود حیوانی ریخت! رز تمام این مراحل را بهت و حیرت نگاه می کرد و نمی دانست چه چیزی باید بگوید. ولی بلاتریکس با آرامشی مثال زدنی در حال انجام این کار بود.

- بلاتریکس!

لرد، بلاتریکس را صدا زد.

- ...
- چرا جواب ما رو نمی دی؟ هوس کروشیو کردی؟
- ...
- برای آخرین بار صدات می زنیم! بلاتریکس؟!
- ...

لرد بعد از اینکه دید تلاشش بی نتیجه است، چوبدستی اش را به سمت بلاتریکس گرفت و طلسم شنجه گر را زمزمه کرد... . اما هیچ بلایی سر بلاتریکس نیامده بود و مثل قبل بی حرکت نشسته بود و رز را بغل کرده بود.

- ارباب؟ میتونم حرف بزنم؟
- بزن!
- فکر کنم بدونم بلاتریکس به چی تبدیل شده.
- خب؟
- نمی خواین اول جایزه بدین بهم؟
- گفتیم خب!
- اهم... فکر کنم تبدیل به گلدون شده!


I haven't eaten for nearly five hundred years.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
#2
نام: نیک تقریبا بی سر ( لطفا توی اسم شناسه هم واژه تقریبا ذکر بشه)
گروه: گریفیندور

نیکلاس که از سران و بزرگان زمان خویش بود، در خانواده ای اشرافی و غیر مذهبی بزرگ شد. او پله های ترقی را به سرعت طی کرد ( نکشید ) ولی در یکی از پله های این ترقی، زمانی که داشت جادو را یاد می گرفت، مقداری پایش لغزید و نتوانست ورد "مرتب کردن دندان" را به خوبی یاد بگیرد و همین باعث شد که وی به مرگی دردناک بمیرد. شاید به این فکر کنید که خب، چندین نفر در طول دنیا اصلا این ورد را نمی دانند و به خوبی و خوشی زندگی کرده اند و چرا سر نیکلاس نتوانسته. باید به عرض شما برسانم وی به خاطر اینکه در تلاشی برای مرتب کردن یکی از بانوان درباری که بسیار با نفوذ بود، با شکست مواجه شد و به جای مرتب شدن دندان های ایشان، عاج هایی زیبا، جذاب و دلنشین در دهان وی رشد کرد. بانوی مورد نظر که از این واکنش و عملیات بسیار رنجیده خاطر شده بود و توانایی تحمل و ایضا درک این حجم از زیبایی و جذابی را درد هان خود نداشت و همچنین در دربار پادشاهی آشناهای زیادی داشت و میتینگ های شبانه بسیاری را در حضور پادشاه می گذراند، از موقعیت خود استفاده کرد و نیک را به اعدام محکوم کرد ولی از آنجایی که سری اتفاقات ناگوار برای نیک هنوز پایان نیافته بود، جلادی بی دست و پا مامور اعدام او شد و با اجرایی ناموفق، سر او را "تقریبا" برید. و به این سان وی به نیک(تقریبا) بی سر معروف شد.

لینک شناسه قبلیم

معرفى شخصيتتون كوتاهه. بعدا برگردين و كاملش كنين.

تاييد شد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۳ ۱۹:۱۶:۲۹

I haven't eaten for nearly five hundred years.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.