سلام
همه جا گفته شده نمایشنامه ولی من نوشته افراد قبلی رو خوندم مثل داستان نوشتند من نمیدونستم چطور باید بنویسم. بهرحال به قوانین اعتماد کردم و به صورت نمایشنامه نوشتم.
عکس شماره پنج رو نوشتم :
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=312368-----------------------------------------------
[پروفسور مک گوناگال طومار پوستی بزرگی را جلوی چشمش می گیرد]
مک گوناگال - واتسون، توماس !
[ پسر ریز نقشی از میان جمعیت جلو می آِید و آرام آرام به سمت سه پایه و کلاه می رود. نور سالن کم می شود و اسپاتلایت روی پسر می افتد که حالا کلاه را سرش گذاشته و تا گردنش پایین آمده ]
کلاه- خوب، خوب، خوب ... ببین چی داریم ! یک اسلایترینی ذاتی ... فکر نمیکنم تصمیم گرفتن درباره تو کار سختی باشه ... تو از نسل سالازار اسلایترین هستی !
تومانس [با حالتی شگفتزده] - چی ؟ امکان نداره ... اگر اینطور بود حتما خودم می دونستم ! تازه ... من دوست دارم در گروه اسلایترین باشم. دقیقتر نگاه کن ...
کلاه - عجیبه ... خیلی عجیبه ... اما وابستگی تو به خون اسلایترین کاملا مشخصه ... ولی صبر کن، من سختکوشی عظیمی در تو میبینم ... و صداقتی که در جوهره توئه ... باور نکردنیه !!! تو خون هلگا هافلپاف رو هم در رگ هات داری ...
[توماس دست هایش را بالا میبرد که از تعجب روی دهانش بگذارد اما دستهایش به لبه کلاه می خورد و کلاه کج میشود]
کلاه [با خنده] - ... و همینطور بیدقتی هلگا رو ...
توماس - اما شجرهنامه خانوادگی ما، فقط یک پیوند خونی خیلی ضعیف با گودریک گریفندور رو نشون میده ...
کلاه [اینبار صدای او هم شگفت زده است] - با گودریک گریفندور ؟ بذار ببینم ... بله بله ... درسته همینجاست ... پیوند خیلی دورادوره، ولی ردی از نژاد گودریک بزرگ هم در تو وجود داره ... و همینطور بارقههایی از شجاعت قهرمانانه ...
توماس [با لحنی ناامید] - من همیشه دلم میخواست توی گروه ریونکلاو باشم ... همیشه فکر میکردم هوشمندی و منطق بهترین سلاح دربرابر هر جادویی هست ...
کلاه [در حالی که قهقهه میزند] - فکر درستی میکردی ... جدّه بزرگ تو هم همین فکر رو میکرد ... واقعا مورد بی نظیریه، اما ظاهراَ پیوند دوری هم با روونا ریونکلاو داری ... درست در نیمکره چپ مغزت ... فقط کسی که مستقیم به نسل روونا برسه چنین قدرت استدلال بالایی در مغزش داره ... واقعا عجیب و جالبه
توماس [که حالا او هم میخندد] - داری میگی من نواده هر چهار بنیانگذار هاگوارتز هستم ؟ ... ولی این واقعا غیرممکن به نظرم یاد ...
[صحنه آرام آرام روشن می شود و حالا دوباره جمعیت بچه ها و پروفسور مکگوناگال هم دیده میشوند]
کلاه [با صدای بلند] - توماس واتسون عضو هر چهار گروه هاگوارتز میشه !!! گریفندور !!!! اسلایترین !!!! ریونکلاو !!! و هافلپاف !!!!
[در حالی که جمعیت دانشآموزان سال اولی برای توماس دست میزنند اساتید با نگاهی تعجبزده و سردرگم یکدیگر را نگاه میکنند، و توماس نمیداند باید به سمت میز کدام گروه برود ...
پرده بسته میشود ...]
درود فرزندم.
درمورد نمایشنامه نویسی، درواقع ما نوع خاصی از نمایشنامه رو مینویسیم که رول خطاب میشه. حالت داستانی داره و کمی قوانینش با نمایشنامه نویسی متفاوته. همون طور که گفتی و خودتم دیدی، ساختار رولهای اعضا متفاوته و مثل داستانند.
فکر کنم به خاطر همین که سعی کردی در قالب نمایشنامه بنویسی، افعالت و ظاهر رولت کمی برای این سایت غریب و نا آشنا به حساب میاد.
جدا از اینها سوژهت کمی عجیب و غیرقابل باور بود. البته تا حدی با توصیفاتت ملموسش کرده بودی اما کافی نبود. به هرحال باز هم نیاز بود درمورد احساسات و فضای سرسرا توصیف میکردی.
و این که ما توصیفات و حالات رو توی [] نمیذاریم. و همین طور دیالوگها رو فقط با یه خط تیره نشون نمیدیم. باید از فعلهایی مثل "گفت" و... استفاده کنی. درواقع مثلا یه قسمت از رولت اینجوری میشه:
نقل قول:[ پسر ریز نقشی از میان جمعیت جلو می آِید و آرام آرام به سمت سه پایه و کلاه می رود. نور سالن کم می شود و اسپاتلایت روی پسر می افتد که حالا کلاه را سرش گذاشته و تا گردنش پایین آمده ]
کلاه- خوب، خوب، خوب ... ببین چی داریم ! یک اسلایترینی ذاتی ... فکر نمیکنم تصمیم گرفتن درباره تو کار سختی باشه ... تو از نسل سالازار اسلایترین هستی !
تومانس [با حالتی شگفتزده] - چی ؟ امکان نداره ... اگر اینطور بود حتما خودم می دونستم ! تازه ... من دوست دارم در گروه اسلایترین باشم. دقیقتر نگاه کن ...
پسر ریز نقشی از میان جمعیت جلو می آِید و آرام آرام به سمت سه پایه و کلاه می رود. نور سالن کم می شود و اسپاتلایت روی پسر می افتد که حالا کلاه را سرش گذاشته و تا گردنش پایین آمده .
کلاه گفت:
- خوب، خوب، خوب ... ببین چی داریم ! یک اسلایترینی ذاتی ... فکر نمیکنم تصمیم گرفتن درباره تو کار سختی باشه ... تو از نسل سالازار اسلایترین هستی !
تومانس با حالتی شگفتزده گفت:
- چی ؟ امکان نداره ... اگر اینطور بود حتما خودم می دونستم ! تازه ... من دوست دارم در گروه اسلایترین باشم. دقیقتر نگاه کن ...
حواست به علامت گذاری ها هم باشه. علامت گذاری ها بخش مهمی از رول رو تشکیل میدن.
امیدوارم اشکالاتت با ورود به فضای ایفای نقش حل بشن...
تایید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی