هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷
#1
نام:آنتونی گلدشتاین

گروه:ریونکلاو

رنگ چشم:مشکی

رنگ مو:مشکی

پوست صورت:سفید

متولد:30 اوت

پست در بازی کوییدیچ:جستوجوگر

جارو:آذرخش

خصوصیات اخلاقی:پسری مهربان و بازیگوش داشتن علاقه شدید به ماجراجویی .بسیار شجاع و با مرام.

چوبدستی:طول 20 سانتی متر از چوب درخت کریستال و الماس

زندگی نامه:
در 20 اوت در خانه ی پدر و مادرش در لندن چشم به جهان گشود پدر و مادرش جادوگر بوده و به دست پتی گروه بعد از فرار از چنگ هری و بلک به قتل می رسند.از آن پس نزد پدر بزرگش که در وزارتخانه سحر و جادو کار می کرد زندگی می کند.در سن 12.13 سالگی به هاگوارتز رفت و در آنجا به شروع به آموختن جادوگری کرد.در گروه ریونکلاو خوش درخشید و با هری پاتر در یک دوره زندگی می کردند.از آنجایی که پتی گرو خانواده اش را به قتل رساند شدیدا به دنبال انتقام گیری از او و از لرد سیاه بود.در گروه محفل ققنوس عضو شد تا در مقابل مرگخواران بتواند انتقام خون خانواده اش را از پتی گر بگیرد.او قسم یاد کرد که تا آخرین لحظه پشت و یاور دامبلدور و هری پاتر باشد.


خوش بازگشتين.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۷ ۱۳:۴۹:۵۱

ali magicتصویر کوچک شده


پاسخ به: سوال و پاسخ کوتاه
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷
#2
سلام خدمت جادوگران
چجوری می تونم توی محفل ققنوس عضو بشم
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ali magicتصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷
#3
نام:آنتونی گلدشتاین

گروه:ریونکلاو

رنگ چشم:مشکی

رنگ مو:مشکی

پوست صورت:سفید

متولد:30 اوت

پست در بازی کوییدیچ:جستوجوگر

جارو:آذرخش

خصوصیات اخلاقی:پسری مهربان و بازیگوش داشتن علاقه شدید به ماجراجویی .بسیار شجاع و با مرام.

چوبدستی:طول 20 سانتی متر از چوب درخت کریستال و الماس

زندگی نامه:
در 20 اوت در خانه ی پدر و مادرش در لندن چشم به جهان گشود پدر و مادرش جادوگر بوده و به دست پتی گروه بعد از فرار از چنگ هری و بلک به قتل می رسند.از آن پس نزد پدر بزرگش که در وزارتخانه سحر و جادو کار می کرد زندگی می کند.در سن 12.13 سالگی به هاگوارتز رفت و در آنجا به شروع به آموختن جادوگری کرد.در گروه ریونکلاو خوش درخشید و با هری پاتر در یک دوره زندگی می کردند.از آنجایی که پتی گرو خانواده اش را به قتل رساند شدیدا به دنبال انتقام گیری از او و از لرد سیاه بود.در گروه محفل ققنوس عضو شد تا در مقابل مرگخواران بتواند انتقام خون خانواده اش را از پتی گر بگیرد.او قسم یاد کرد که تا آخرین لحظه پشت و یاور دامبلدور و هری پاتر باشد.

معرفی شخصیتتون خیلی کوتاهه. لطفا در اولین فرصت ممکن برگردید و کاملش کنید.

تایید شد!
خوش اومدین.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۷ ۲۳:۴۲:۳۵

ali magicتصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷
#4
با سلام خدمت تو کلاه عزیز و مهربان


من آدم بسیار شجاع و با دل و جرعتی هستم و از همین رو علاقه شدیدی به گروه گریفندور دارم .از یک طرف دیگر هم پسر با فکری هستم به همین دلیل به گروه ریونکلاو هم کمی علاقه مندم بسیار دنبال ماجراجویی هستم و سعی می کنم از همه جا سر در بیارم.
علاقه شدیدی به سریال ها و فیلم های کاراگاهی مثل شرلوک هلمز دارم.
و در آخر هم باز ازت تشکر می کنم.


ویرایش شده توسط ali_tehran در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۷ ۲۲:۲۵:۲۴

ali magicتصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۲۹ جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷
#5
تصویر شماره 4

(جینی ویزلی در حال خواندن کتاب که دراکو مالفوی سر می رسد)
دراکو:سلام جینی از آن پدر احمقت چه خبر؟از وقتی که برنده ی جایزه روزنامه شده خیلی دور برداشته!
جینی:از پدر تو چه خبر از وقتی که از شورای مدرسه اخراج شده خیلی ساکته نکنه داره وسایل مشنگا رو کش میره؟؟؟
دراکو:در مورد پدر من درست حرف بزن هر چی باشه آبروی جادوگرا رو نبرده!
جینی:دوست دارم ببینم این دفه چه گندی میزنه!!


(در این هنگام هری .رون و هرمیون از راه میرسند.)
دراکو:به به ببین کی اومده پسر شجاع و دختر لجن زاده.نگاه کن جینی کوچولو داداش خوشگلتم اومد.
هری:بس کن مالفوی دیگه داری پاتو از گلیمت دراز تر می کنی!
دراکو:چیه رگه غیرت زده بالا!!!
رون:دیگه داری اعصاب منو خورد می کنی.یه کاری نکن بزنم ی بلایی سرت بیارم مالفوی.


(رون چوب دستی اش را بر می دارد اما هری جلوی او را می گیرد)
هری:رون. دست نگهدار احتیاجی به این کارا نیست.مالفوی داره شخصیت خانوادگی خودشو به نمایش میزاره البته همه اسلیترین ها اینجورین.
دراکو:خفه شو وبزلی.
هرمیون:مالفوی ساکن شو دیگه داری زیاده روی می کنی.


(در این هنگام دیگر بچه های گروه گریفیندور هم اومدن)
وود:چی شده هری این پسره ی احمق دوباره زده به سرش.
دراکو:وود اعصابت از باخت توی کوییدیچ خورده!!!آخ بمیرم برات.

(در این هنگام هری چوبدستی اش را بر میدارد و ورد تغییر شکل را می خواند و دراکو رو تبدیل به یک وزغ می کند)
هری:حالا حالا ها طول می کشد تا به حالت اولت بازگردی مالفوی مغرور.
(و همه میزنند زیر خنده)


درود دوباره فرزندم.

حالا مسیر سوژه ت مشخص تر و خیلی هم آروم تر شده. دیگه همه چیز خیلی تند و سریع پیش نمیره. البته باز هم جا داشت آروم تر باشه، و یه بخشی از این ایراد هم بر میگرده به کم بودن توصیفاتت.
با این که روند سوژه بهتر شده اما این با این حال بیشتر رول رو با دیالوگ پیش برده شده. این نیست که بگیم توصیفات باید بیشتر از دیالوگ ها باشن اما خب باید اینو هم در نظر گرفت که آیا خواننده با خوندن توصیفات و فضاسازیا میتونه رول رو توی ذهنش تصور کنه؟ درمورد رول تو هنوز پاسخ این سوال منفیه. درواقع نیاز هست که بیشتر فضاسازی کنی.

ظاهر رولت هم هنوز اشکالاتی داره. مثلا این که لازم نیست توصیفات رو توی پرانتز بنویسی و با علامت های نگارشی هم دوست باش. دیالوگ ها رو هم به این شکل بنویس:
نقل قول:
(در این هنگام دیگر بچه های گروه گریفیندور هم اومدن)
وود:چی شده هری این پسره ی احمق دوباره زده به سرش.


در این هنگام دیگر بچه های گروه گریفیندور هم اومدن. وود گفت:
- چی شده هری؟ این پسره ی احمق دوباره زده به سرش؟


این رولت بهتر از قبلی بود، با امید بر طرف شدن اشکالاتت تو فضای ایفای نقش...
تایید شد!


مرحله بعدی: گروهبندی


ویرایش شده توسط ali_tehran در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۲۹ ۱۴:۲۲:۵۲
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۳۰ ۷:۵۶:۱۳
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۳۰ ۷:۵۷:۳۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۳۰ ۷:۵۹:۰۶

ali magicتصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۴۶ پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
#6
تصویر شماره چهار کارگاه نمایشنامه نویسی


(جینی ویزلی مشغول خواندن یک کتاب که دارکو مالفوی مغرور سر می رسد)
دراکو:از آن پدر احمقت چه خبر؟واقعا که آبروی هر چی جادوگر هست رو برده.
(در این هنگام هری رون و هرمیون از راه می رسند)
هری:راحتش بزار
دراکو:می بینم که پسر فداکار و مشهور از راه رسید.نگاه کنید فرزند لجن زاده هم همراه اوست.نگاه کن جینی کوچولو داداش شجاعت هم اومد.
(در این هنگام هری چوبدستی جادویی اش را بر می دارد.هری جادوی تغییر شکل را روی دراکو انجام می دهد.دراکو به یک وزغ سبز تبدیل می شود)
هری:حالا حالا ها طول می کشد تا به حالت خودت بازگردی مالفوی مغرور.
هرمیون:خوب ادبش کردی هری این پسر دیگر داشت پایش را از گلیمش درازتر می کرد.
هری:جینی حالت خوب است.با تو چکار داشت؟
(جینی سرخ می شود)
جینی:هیچکار!!!!

درود فرزندم.

روند سوژه‌ت خیلی سریع بود. یعنی این که انگار فقط میخواستی تند تند بنویسی و بری جلو. توصیفاتت هم خیلی کم بود. درواقع خواننده نمیتونست رولت رو توی ذهنش تصور کنه و وقتی به خودش میومد می دید رول تموم شده.

توصیفات رو هم لازم نیست توی پرانتز بنویسی و علامت های نگارشی رو هم فراموش نکن.
دیالوگ ها رو هم این طوری بنویس و با دوتا اینتر از توصیفاتت جدا کن.
نقل قول:
دراکو:از آن پدر احمقت چه خبر؟واقعا که آبروی هر چی جادوگر هست رو برده.
(در این هنگام هری رون و هرمیون از راه می رسند)


دراکو گفت:
- از آن پدر احمقت چه خبر؟واقعا که آبروی هر چی جادوگر هست رو برده.

در این هنگام هری رون و هرمیون از راه می رسند.


بعضی جاها دیالوگ ها محاوره‌ای نوشته شده بودن و بعضی جاها کتابی. یادت باشه که لحن همیشه باید یکسان باشه. البته میتونیم دیالوگ ها رو محاوره‌ای و توصیفات رو کتابی بنویسیم.

بیشتر روی پردازش سوژه کار کن، از روی صحنه‌ها نپر و توصیفشون کن. به رول‌های قبلی کارگاه که تاییدشون کردم نگاه کن تا بهتر متوجه منظورم بشی.

مطمئنم اگه وقت بیشتری بذاری، میتونی رول بهتری بنویسی...
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۲۸ ۱۸:۴۱:۴۱

ali magicتصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.