مجددا مامان سلام می کنه به زردآلو های طلایی مامان. امیدوارم خوب از خودتون با آب پرتقال و کیک های خونگی پذیرایی کرده باشین.

عرض مامان به خدمتتون که اخیرا شایعاتی پخش شده که میگه مامان در صورت رای آوردن برنامه ای نداره. مامان کاملا تکذیب می کنه چون اتفاقا مامانی دارین بسیار پر برنامه!
ولی خب مامان نمی خواست از برنامه هاش رونمایی کنه که ریا نشه. حالا که این شایعات پخش شده دیگه چاره ای نیست جز رونمایی. پس این شما و این برنامه های مامان:
مامان صبح ساعت ۸ از خواب بیدار میشه. در اولین اقدام یه دور جارو برقی رو روشن می کنه تا تمام اهالی خونه، کوچه، خیابون و محله از خواب بیدار بشن. در مرحله بعد شروع می کنه به میوه پوست کندن. راس ساعت ۹ به اتاق عزیز مامان میره و در میزنه. عزیز مامان که طبق معمول میدونه که مامان با یه سینی میوه پشت دره میگه:
-ما خوابیم!
ولی مامان بیشتر در میزنه و بیشتر در میزنه و بیشتر در میزنه. تا اینکه ساعت ۱۱ میشه و مامان میفهمه که دیگه وقت بار گذاشتن قیمه سیب زمینی خوش رنگ و لعابشه. پس به آشپزخونه میره و عزیز مامانو که بسیار
مسروره غمگینه از اینکه امروزم میوه های مامان نصیبش نشده تا وعده ناهار تنها میذاره.
برای وعده ناهار مامان تدارکات لازم میبینه از جمله خیس کردن لپه که از شب قبل انجام داده (اوج برنامه ریزی مامانو توی خیس کردن لپه از شب قبل برای جلوگیری از نفاخیت می تونین مشاهده کنین.

) و بعد با صبر و شکیبایی مشغول درست کردن قیمه خوش عطرش میشه. تعریف از خود نباشه عطرشم تا دو سه محله اونورتر میره زردآلو های مامان.
بعدش قیمه خوش رنگش رو توی ظرفای گل سرخی جهیزیه ش میریزه و به دفتر کار عزیز مامان میره. عزیز مامان که طبق معمول میدونه که توی سینی قیمه قطعا چندتا پرتقالم وجود داره تا بعد غذا به هضم بهتر کمک کنه میگه:
-ما همچنان از صبح خواب می باشیم مادر!
مامان که خیلی نگران میزان خواب عزیز مامانه تاکید میکنه که اینا همش بخاطر کمبود ویتامینه اما عزیز مامان سدریکو جلوی در اتاقش هول میده تا همونجا دوباره به خواب بره و چندتا خروپف عمیق کنه تا مامان که نا امید شده بره سراغ آماده کردن وعده شام.
مامان عقیده داره که شام باید سبک باشه تا از ایجاد خواب های بد خودداری کنه.

برای همین راس ساعت ۹ شب این دفعه یه لیوان شیر و چندتا کیک خونگی بر میداره و توی سینی میذاره و برای عزیز مامان به اتاق خوابش میبره. عزیز مامان میدونه توی لیوان شیر فقط شیر وجود نداره بلکه شیر و انبه وجود داره! مامان فکر می کنه که این خیلی انگیزه دهنده ست اما متاسفانه مامان می شنوه که:
-ما از صبح در حال دیدن خواب هفت هورکراکسمان هستیم مادر. الان تازه به هورکراکس ششم رسیدیم.

مامان خیلی نگران میزان خواب عزیز مامانه اما از طرفی مطمئنه که با ادامه دادن این برنامه طی هر روز هفته بلاخره موفق به ویتامین رسانی به عزیز مامان میشه.
مطمئنم برنامه های جامع مامان بسیار تحت تأثیر قرارتون داده زردآلو های مامان. لازم به تشویق نیست. مامان خودش کاملا میدونه که این برنامه چقدر بی نظیر و راه گشاست برای آینده جامعه جادوگری!
