هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷
#1
نام:نویل
نام خانوادگی:لانگ باتم
متولد:30 جولای1980
نام پدر:فرانک لانگ باتم
نام مادر:الیس لانگ باتم
گروه:گریفیندور
ویژگی های ظاهری:
-رنگ چشم:مشکی
- رنگ مو:مشکی
-قد نسبتا بلند
-کمی تپل مپل
-دندون خرگوشی های خیلی جالب!
ویژگی های اخلاقی:
-مهربون
-شجاع
-کمی خجالتی!
سرگرمی ها:
-خوبیدن!
-اکثرا خوردن
-مطالعه در باره ی گیاهان
معرفی شخصیت:
نویل فردی بسیار فراموش کار ولی خیلی خیلی مهربان وبامزه است.پدر و مادر اوتوسط
مرگ خواران شکنجه شدندوکل حافظه ی خود را از دست دادند.پس نویل مجبور بود با مادر بزرگ سخت گیرش زندگی کند. اوبا هری پاتر وبقیه ی بچه ها والبته وزغش به هاگوارتزامد.نویل همیشه توسط دراکو مالفوی گیر می افتاد.او مار لرد ولدمورت یعنی نجینی را میکشد.19 سال بعد اواستاد گیاه شناسی می شودو با هانا ابوت ازدواج میکند.

__________

تایید شد! به ایفای نقش خوش اومدی!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ ۱۸:۴۴:۵۸

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۵ چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷
#2
سلام کلاه جان!
من همون طور که قبلا بهت گفتم می خوام برم به گریفیندور و امید وارم که عضو موثری توی این گروه باشم.
هافلپافی ها منو ببخشید من می خوام از گروهتون در بیام


منتظر پاسخت تو پیام شخصی هستم. بعد از اون در مورد گروهبندیت تصمیم می‌گیرم.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۹ ۲۳:۱۶:۰۷

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: دوست داشتین با کدوم یکی از شخصیتای هری پاتر نامزد میکردین؟
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷
#3
ای کاش من به جای جینی بودم !
هری رو خیلی دوست دارم


هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۵ دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷
#4
روز باز شدن هاگوارتز بود و بچه ها یکی یکی از سکو رد می شدن.خانواده ی ویزلی هم چون از خیا بون دیاگون دیر دراومده بودن خودشونو یه جوری به ایستگاه قطار رسوندن.
جینی و پرسی و جرج و فردو اقا وخانم ویزلی از سکو رد شدن.بعداز بچه ها نوبت هری بود. هری با تمام سرعت به طرف دیوار دویید و رون هم دنبالش.......
-ای سرم چرا نتونستم رد بشم؟
+هری بروکناااااااااار!
-رون نیااااااا! اخ ترکیدم.(خوردن به هم)
+چی شد چرا نتونستیم رد بشیم؟
درهمین حال مامور ایستگاه اومدو گفت:چی کار می کنید بچه های احمق!
-ببخشید اقا
+حالا چی کار کنیم هری؟هری!
-نمی دونم ای چرا اینجوری میشم؟
+هری چی شده؟
-رون جای زخمم خیلی درد میکنه.البته قبلا هم اینجوری می شدم ولی.....اون دیگه کیه؟
چرا اینقدر سیاهه؟وای امکان نداره!
اون مرد سیاه پوش همون لرد ولدمورت بود ولی فقط هری اونو میدید.
+هری دیوونه شدی؟اونجا که کسی نیست!
-نه،نه،ولشکن حالا چی کار کنیم؟
+خیلی خوب شد حالا باید تا اخر سال همین جا بمونیم!
-شایدم نه ،فرار کن رون فرار کن!
لرد ولدمورت داشت دنبال هری می اومد چون قصدش کشتن هری بود. اون میخواست
همون طور که لیلی یعنی مادر هری رو کشته بود خودشم بکوشه.
+بیا تو ماشین من بلدم برونم.
هری و رون سوار ماشین شدن ولی یادشون رفت که ماشینو نامریی کنن . پس چند تا ماگل ترسو اونارو دیدن.
+چرا اینجوری میشه نمی تونم ماشینو کنترل کنم!
- رون ترمز دستی در اومد!
+وای مامان!
هری و رون باهم گفتن:اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اونا فکر می کردن ماشین داره سقوط می کنه ولی ماشین داشت خودش حرکت می کرد.اونا بعد از چند ساعت به هاگوارتز رسیدن. وقتی فرود اومدن ماشین اونارو پرت کرد پایین و رفت. مثل اینکه خیلی عصبانی بود.هری دوباره براش همون اتفاق تو ایستگاه افتاد.
_رون فرار کن !
اینبار لرد می خواست از هری رد بشه و اونو اینجوری بکشه ول موفق نشد.چون پرو فسور اسنیپ تو راه رو بود .
هری ورون وقتی به راهروی ورودی رسیدن پرو فسور اسنیپ خیلی عصبا نی به اونا نگاه کرد.
هری فهمید که باید منتظر یه تنبیه باشه اونم از نوع اسنیپیش!


هنوزم کمی داستانو سریع پیش برده بودی، ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شده و سعی کردی چیزایی که گفتمو رفع کنی. به ایفای نقش که بیای بهتر می‌تونی پیشرفت کنی.

تایید شد.

مرحله بعد: خودت زودتر رفتی پس دیگه تکرار نمی‌کنم.

پیوست:



jpg  r666666fyujh ty67.JPG (10.20 KB)
41514_5c335936bd531.jpg 119X114 px


ویرایش شده توسط luna_ha در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ ۱۷:۲۱:۰۷
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ ۱۸:۴۴:۵۶

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷
#5
سلام کلاه عزیز
من در خودم بیشتر شجاعت و هوش بالایی می بینم که این تقریبا ویژگی گروه گریفیندوره.
من دو گروه گریفیندور وهافلپاف رودوست دارم ولی اولویت اول من گریفیندور ودوم هافلپاف است .
امید وارم در یکی از این دو گروه عضو موثری باشم.


ویرایش شده توسط luna_ha در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ ۱۹:۳۴:۳۶
ویرایش شده توسط luna_ha در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ ۱۹:۳۵:۲۸

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۵:۰۰ یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷
#6
سلام کلاه گروه بندی عزیز ،
من در خودم شجاعت و پشتکار میبینم
درواقع شجاعم با هوشم خانوادمو خیلی دوست دارم ، رفیقامو دوست دارم.
کلا یه جورایی مثل هری پاتر خودمونم.
گروه های انتخابی من گریفیندور و هافلپاف هستند.( بیشتر دلم میخواد تو گریفیندور باشم)


هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷
#7
تصویر شماره ی12

ماشین پرنده ی خانواده ی ویزلی

-هری: وای سرم! اه چرا دریچه بسته شد؟
-رون: اگه زود تر می اومدیم میتونستیم رد بشیم.
-هری:یعنی دیگه نمی تونیم بریم هاگوارتز؟
-رون:هری اگه ما نتونیم رد بشیم پس خانوا دم هم نمی تونن بیان. وایی مامان!
-هری:دابی اگه دستم بهت برسه خودم خفت می کنم. هری نباید بره نباید بره!
-رون:چی گفتی ؟
-هری: هیچی .حالا چجوری بریم؟
در همین حال چشم رون به ماشین پرنده افتادو گفت:
- هری، میتونیم با ماشین پرنده بریم!
-هری: ولی اگه مامان و بابات بفهمن.....
- رون: نگران نباش زود میریمو برمیگردیم حالا که این راه بسته شده و مانمی تونیم بریم پس مامان وبابامم نمی تونن بیان!
-هری: پس بزن بریم ولی اگه مامان و بابات بفهمن به من ربطی نداره!
هری و رون سوار ماشین شدن و رفتن ولی در راه خیلی از ماگل ها اونارو دیدن!
وقتی هری ورون به مدرسه رسیدن ماشین دربو داغون شده بود. تو همین لحظه ماشین یهو دراشو باز کردو هری و رون رو انداخت پایین.
ولی خب اونا به هاگوارتز رسیده بودن.


خیلی کوتاه نوشتی و کل پستت پر شده از دیالوگ بدون اینکه توصیفی داشته باشه. کمی بیشتر در مورد حس و حال شخصیتا، موقعیتی که توش هستن و کارایی که انجام می‌دن توضیح بده. از طرفی خودتو محدود به کتاب و اتفاقاتی که اونجا افتاده نکن. ذهنتو باز کن و ماجرایی جز اونچه که تو کتاب رخ داده رو شرح بده. هر اتفاقی که تو بخوای می‌تونه بیفته.
نقل قول:
-هری: ولی اگه مامان و بابات بفهمن.....
- رون: نگران نباش زود میریمو برمیگردیم حالا که این راه بسته شده و مانمی تونیم بریم پس مامان وبابامم نمی تونن بیان!

وقتی اسم گوینده دیالوگ رو میاری دیگه لزومی نداره قبلش از "-" استفاده کنی. همین که اسم شخص رو بنویسی کفایت می‌کنه.

لطفا یه دور دیگه بنویس و این‌بار رو داستانت بیشتر کار کن. مواردی که گفتمو بیشتر بهش توجه کن و جزئیات بیشتری بهش اضافه کن.

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط luna_ha در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ ۱۴:۴۷:۳۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ ۲۱:۰۴:۴۳

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷
#8
کلاه قشنگم جون ننت گریفیندور باشه!


هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷
#9
عشق فقط ایوانا و دنیل!


هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: زیباترین صحنه ی محفل ققنوس چی بود؟
پیام زده شده در: ۱۴:۱۳ چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷
#10
جایی که هری داشت با بچه های گروه تمرین میکرد از همه بهتر بود


هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.