هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر خانه ریدل(ارتباط با ناظر)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷
#1
سلام !
کسی میتونه منوراهنمایی کنه به تالر اسلیترین ؟
من پسر عموی لودو بگمنم !
اون تو ریون گفت یه جایی به اسم کنار شومینه دارن که بچه های گروه با هم مکاتبه میکنن و مشکلات و ایده هاشونو مطرح میکنن!
میشه بگید برای گروه ما کجاس ؟



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۴۰ سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۷
#2
آلفرد بلک !
جادوگری سیاه و غیر قابل پیش بینی ، بد اخلاق و کینه توز !
من اینجام تا یا درس عبرت بدم یا درس عبرت باشم.
آلفرد عموی سیریوس بلک و شخصی بشدت پایبند به فرهنگ اصیل جادوگری.
او عقیده داره جن های خانگی میتونن مفید تر باشن و استفاده های بهتری از اونها بشه ، شاید بگین کی جای اونا بی گاری بکشه؟
خب قطعا ماگلا بهترین گزینه روی میز آلفرده!

قدی بلند ، موهای سفید فر مثل بقیه بلک ها با ریش خاکستری پر پشت مانند یال شیر.
به همین جهت او یک جانورنماست که به شکل شیر نر دیده شده !

شما عموما آلفرد رو با اور کت و لباس مردونه می بینید که همیشه یک ساعت گرد و زنجیری به دومین حلقه کمر شلوارش وصله و پشت در اون ساعت عکس برادر کوچکترش یعنی پدر سیریوس بلکه .
این مرد گوش شنوای خوبی داره ولی به سادگی قانع نمیشه.

__________

تایید شد!
خوش اومدین به ایفای نقش!


ویرایش شده توسط Miladba در تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴ ۰:۵۲:۳۵
ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴ ۲:۲۵:۱۳


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۷
#3
سلام کلاه جان
من مغرورم ، یکم شیشه خورده داره اخلاقم ولی صادقم چون از کسی نمیترسم که بخوام دروغ بگم قطعا انتخاب اولم اسلایترین اگه یکدرصد نشد اگگگگگگر نشد هافلپاف !
ولی امیدوارم چون صرفا برا اسلیترین اومدم!



پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۸ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۷
#4
تصویر شماره ۵ دانش آموز در حال گروه بندی !

آلفرد به همراه تعداد زیادی سال اولی وارد سرسرا شد شگفتی جو سالن و جذابیت سقف سرسرا چشمانش را برق انداخت اما او با غروری خاص لبخندی کج گوشه لب خود جا داد و به افکار و نقشه های پلید خود که قرار بود چطور بین هم کلاسی هایش میخش را بکوبد می اندیشید که صدایی توجهش را جلب کرد :

_هی بو گندو ! آره با خودتم سعی کن تو اسلیترین نیوفتی وگرنه اون سیم اسکاجای رو سرتو به هم گره میزنم !

پسرک سال سومی که پشت میز اسلیترین بود با دوستانش زدند زیر خنده .
آلفرد از حرکت ایستاد و مقابل پسرک قرار گرفت . او خیلی جدی به لوسیوس مالفوی سال سومی خیره شد و شیشکی برای او بست و جوابش را داد.

_هه ، موی بلند ، صورت سفید شبیه به روح و قد نسبتا بلند ، تو یک مالفویی !
از بخت بدت باید بگم وقتی کلاه بره رو سر من فقط یک کلمه میشنوی اونم اسلیترینه !
_باید بگم توقع نداشتم انقدر پرو باشی بچه ! ولی خوشم اومد اصیل زاده ای؟
_من یک بلک هستم .

آلفرد این جملرو گفت و لوسیوس و دوستانش را با دهان باز تنها گذاشت و به سمت کلاه گروه بندی رفت .
پرفسور مکگوناگل بالای پله ها ایستاده بود و دانش آموزان رو راهنمایی میکرد.

_همینجا بایستید لطفا ، اسم هرکس رو گفتم میاد رو صندلی میشینه و من کلاه رو روی سرش میزارم و از اونجا به بعد کلاه بقیه کار هارو انجام میده !
آرتور ویزلی !

پسری مو قرمز ، با صورت کک و مکی از جمعیت خارج شد و به سمت صندلی رفت .

_هوووووم ذهن خلاقی داری ، به کار دفتری علاقه مندی و به قوانین احترام میزاری ، کمی شجاعت هم داری آره درسته
گرییییفندووووور

صدای تشویق بچه های گریفندور درامد و آرتور با نیشی باز به سمت میز گریفندور شتافت.

_آلفرد بلک !

آلفرد کاملا آماده و با قدم های محکم به همراه همان لبخند از سر غرورش به سمت صندلی رفت و با سینه ای سپر روی آن نشست و با لوسیوس که منتظر جواب کلاه بود چشم تو چشم شد.

_خیلی سخته ، سخته !
_چی سخته؟ بگو اسلیترین !
_چرا ؟ تو شجاعی ، عاشق خودنمایی ولی در عین حال زورگو و اهل قانون شکنی ! زرنگی و فراگیر اما بی خیال نسبت به تکالیف ! گریفندور میتونه این بوی قرمه سبزیو از کلت دور کنه بچه !
_من نیازی به نوادگان گودریک ندارم این همه آدم و مخصوصا من معطل توایم بگو اسلیترین ، زودباش !
_گستاخیه تو کار منو آسون کرد ، پس نظر من .... اسلییییییترین !

اعضای اسلیترین به همراه پروفسور اسلاگهورن شروع به تشویق کردند ، آلفرد که کماکان آن لبخند غرور آمیزش را حفظ کرده بود همچنان چشم تو چشم لوسیوس به سمت اون رفت و روی نیمکت کنارش نشست !

_سلام لوسیوس ، فکنم متوجه شدی که من اشتباه نمیکنم .
حالا خودت بگو دوسداری تو دسته ای که قرار بسازم باشی یا نه ؟
_هی...ببین ! ... من نمیدونستم تو یه بلکی ! باشه؟
_یک کلمه لوسیوس !
_خب آره ، آره چرا که نه.


خیلی خوب نوشتی! فقط فعل "بذارم" رو چند جا اشتباه نوشته بودی. همچنین لزومی نداره وسط دیالوگ اینتر بزنی و بخشیشو به خط بعد انتقال بدی.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۳ ۲۲:۱۸:۱۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.