http://www.jadoogaran.org/uploads/images/img578a30172d0d9.jpgهری آب دهانش را قورت داد، ترس تمام وجودش را فرا گرقته بود؛ به چشمان سرخ و تشنه به خون ولدمورت خیره شد؛ نفس زنان و بریده بریده گفت:
-تو...بازم تو!
-هری پاتر! تو ضعیفی! در برابر من هیچی نیستی، زانو بزن، به من ملحق شو! تا زنگیت رو ببخ...
هری میان حرف ولدمورت با صدای بلند گفت:
هرگز!ترسش را فرو خورد، محکم ایستاد و چوبش را به سوی ولدمورت گرفت.
لرد تاریک که به نظر می رسید غافلگیر نشده لبخندی زد و چوبش را به سوی هری گرفت؛به نظر می رسید هر دو اماده دوئل بودند که ناگهان صدایی از دور فریاد زد:
استیوپفایدامبلدور وارد شد تا از هری محافظت کند؛ هری می توانست نفسی راحت بکشد اما نه! او بیشتر از خود نگران دامبلدور پیر بود. ولدمورت همیشه از دامبلدور هراس داشت اما حالا انقدر قدرتمند شده بود که به خود جرئت مقابله با البوس دامبلدور، کسی که نامش لرزه به اندام مرگ خواهان می اندازد میکرد. هری خواست دا دخالت کند اما دامبلدور گفت: نه هری عقب بمـ..
ولدمورت با یک حرکت دامبلدور را به عقب پرتاب کرد. و با همان لحجه ی شوم گفت: هری پاتر! من موندم و تو! پیشنهاد سخاوتمندانه ی من رو بپذیر
یا بمیر!هری چوبدستی اش را بالا اورد و با یک حرکت سریع گفت:
اِکسپِلیارموس و پناه گرفت.
ولدمورت که هیچ اسیبی ندیده بود بلند می خندید و تکرار: تو ضعیفی! دوستات ضعیفند! به من ملحق شو!
هری دیگر نمی دانست چه کار کند. اخر چه کسی می توانست با کسی که بر دامبلدور غلبه کرده مقابله کند؟
ناگهان صدایی به گوش رسید: هری...! ما کنارتیم! هری...
اری؛ صدای هرمیون بود. هری نگاه کرد. هرمیون، رون، نویل، لونا، سیریوس و چند نفر از اعضای محفل ققنوس انجا بودند.
دامبلدور ایستاد و گفت: هری! بلند شو و بایست در کنار هم اون هیچ شانسی نداره.
هری در کنا دوستانش و دامبلدور ایستاد.
هری گفت:
-من ضعیف نیستم، ولدمورت. من دوستانم رو دارم؛ این تویی که ضعیفی چون هیچ وقت معنی عشق و دوستی رونمی فهمی.
ولدمورت که نمی دانست چه کار کند در کمترین زمان ممکن، خود را از انجا دور کرد.
هری می توانست نفسی تازه کند، اما زخمش شروع به سوزش کرد و صدایی در سرش گفت:
هنوز تموم نشده پاتر! تو پیشنهاد من رو رد کردی و این به قیمت جون تو و دوستانت تموم خواهد شد!
خوب بود فقط حتما بعد از نوشتن پستت حتما یه دور از روش بخون تا متوجه اشکالات تایپی و نگارشی بشی و بتونی رفعشون کنی.
تایید شد.
مرحله بعد: گروهبندی