هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸
#1
اینم لینک تکلیفم استاد!


عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸
#2

۱. توی یه رول، تفاوت یا کاربرد دیگه ای از تلسکوپ جادویی رو شرح بدین. ۲۰


یولا مانند همیشه با بی تفاوتی از کلاس استاد خالی بیرون آمد.
البته حالا که فکر میکرد ، میدید هنوز هم در بیابان است اما تنها!
اگر استاد خالی بود ، میترسید...(سپس به یاد آورد که باید از این درس نمره بگیرد.) یعنی چندشش میشد!
حرف های استاد در مغزش زنگ میزد!
-تلسکوپ جادویی، خیلی قابلیتها داره که تلسکوپ عادی نداره. مثلا ظاهرشون کمی فرق داره. یا حتی، قدرت دیدش، خیلی بیشتره. میخوام قدرت دید تلسکوپتون رو امتحان کنین. تلسکوپاتون رو در بیارین و...

اگر این تلسکوپ انقدر خوب بود ، یعنی ارزش زیادی هم داشت!
تلسکوپ جادویی را از هودی از بیرون کشید و با دقت آن را برسی کرد.
تلسکوپ ، بیشتر شبیه لوله ی دستمال توالت بود تا تلسکوپ!
فقط رنگش خردلیه متمایل به آبی چمنی بود!
یولا تلسکوپ جادویی را بر روی چشمانش گذاشت و به آسمان نگاه کرد.
-وایی واقعا راست میگفتن جادوییه ها!..آسمونو مشکیه؟ وایی اون نقطه هارو نگاه! ستارن؟
عه ماه هم که هست!

یولا سعی کرد تلسکوپ را کمی دقیق تر کند ، اما تلسکوپ چیزی برای دستکاری نداشت و ساده بود!
با این حال یولا تصمیم گرفت وقتی از بیابان خارج شد ، تلسکوپ را در انبار وسایل با ارزشش پنهان کند.
غافل از اینکه شئ در دستش واقعا یک لوله ی دستمال توالتی بود که از دستشویی وزارت خانه دزدیده بود ، نه تلسکوپ جادویی!

سر تعمیر کار چه بلایی اومد؟ توی یه رول کوتاه شرح بدین. ۵


تعمیر کار در حالی که در بیابان برای خود قدم میزد ، تلسکوپ جادویی را از جیبش درآورد!
او تلسکوپ را از یک دزد ، دزدیده بود و حالا شاه دزد شده بود!
تلسکوپ را روی چشمش گرفت و به آسمان خیره شد.
وی پس از آنچه در تلسکوپ جادویی دید ، متحول شده و بسیاری ستاره را کشف کرد!
سپس پیشگو شد و به نوستراداموس شهرت یافت و زندگی پر بار خود را گذرانید!

. الان پروفسور خالی کجا قایم شده و چی به سرش میاد؟ توی یه رول بنویسین! ۵


رکسان بسیار سعی کرد تا در بیابان خودرا قایم کند اما بیابان جایی برای پنهان شدن نداشت!

رکسان تنها بود.رکسان از تنهایی میترس...چندشش میشد!
پس خود را در زیر شن های بیابان مدفون کرد.
اما دقیقه ای نگذشته بود که باد تندی وزید و ذره های شن هم از او فرار کردند!
و رکسان باز هم ترس..چندشش شد!
سپس دستی را روی شانه اش احساس کرد.
تعمیرکار بود،
که حالا نوستراداموس شده بود!
تعمیر کار لبخندی زد.
-منو تو تنها نیستیم چون کههههه...خدا با ما نشسته ، چای مینوشه!(قسمتی از آهنگ ابی راموس)


ویرایش شده توسط یولا بلک در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۳۰ ۲۳:۴۴:۲۸

عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: بند موجودات خطرناک
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸
#3
گابریل همانطور که تی عزیزش را به خود میفشرد ، به اژدها که با هر پرش و تکان وزارتخانه را میلرزاند ، نگاه می کرد که متوجه ی گربه ی سیاهی لب پنجره شد.
گابریل گربه را میشناخت!
گربه ی خانه ی ریدل بود!
نیشخندی زد و به سوی گربه قدم برداشت.
-پیشت..پیشت..یولا..یول..

ناگهان گربه ی مقابلش به شکل انسانی خود تبدیل شد و دهان گابریل را گرفت.
-هیس..الان اژدهای مجارستانی با ارزشم میفهمه اینجاییم میاد ما رو میخوره هاا!

گابریل تعجب کرد.یولا به اژدها میم مالکیت اضافه کرده بود؟
اما حالا که فرصت جدیدی پیدا کرده بود ، نباید چیزی می گفت!
-میگم..تو خیلی اون اژدهارو خیلی دوست داری مگه نه؟

یولا اژدها را دوست نداشت ، اما اژدهای شاخدم مجارستانی با ارزش بود و یولا چیز های با ارزش را دوست داشت ، پس به دروغ سر تکان داد.
-اوهوم..معلومه که دوست دارم!

گابریل که منتظر این حرف بود تی عزیزش را در بغل یولا پرت کرد.
-پس تمیزش کن ، اون خیلی کثیفه و ارزشش اومده پایین!

سپس دم یولا را روی کولش گذاشت و برای آوردن سطل وایتکس بیرون رفت.

اما یولا احمق نبود! با دیدن اژدها که وزارتخانه را به آتش میکشید ، از دزدیدنش پشیمان شده و درحالی که تی محبوب گابریل را زیر هودی اش پنهان میکرد ، از پنجره به بیرون پرید.

گابریل با سطل جدید وارد اتاق شد ، اما بجز اژدهایی که حالا درحال گاز گرفتن دم خودش بود چیزی ندید.
حتی تی دوست داشتنیش!


عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۸
#4
سلام بلا

بلا میدونی به مرلین یه بار فرم رو پر کردم یه دفعه گوشیم قاطی کرد پاک شد!
دستام درد گرفت!
این بارو مرلینی کن بگذر!


من تنها گربه ی اربابم رام میدی تو؟
قول میدم به چیزی دست نزنم!

یه گربه داشتیم تو خونه ریدل، پیشتش کردیم. رفت باز گربه برگشت؟ 
بفرمایید داخل!


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۲۴ ۱۷:۱۵:۰۴

عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸
#5
ثانیه ای نگذشته بود که بلاتریکس با چوب به جان رودولفِ نمود کمالات خور افتاده بود.

-پس نمود کمالات هان؟
-ن..نهه..آخ ...نزن...نمی...آخ ..خورم!
-تف کن ببینم..تف کن!
-من..ک..که..نخور..آخ..دم..چیو ..تف..
-رو حرف من حرف نزن ،تف کن!

در همان حین که رودولف در حال تف کردن آنچه نخورده بود شده‌ بود ، هوریس فکری به سرش زد ، او میخواست به چیزی تبدیل بشود ، که تا به حال ندیده بود مرگخواران حتی به آن نگاه کنند!
چیزی که مرگخوار ناپسند بود!
چیزی که نخوردنی ترین چیزی بود که به مغز فرار کرده از از کله ی هوریس میرسید...او یک چیز بود!
اما آن چیز چه بود؟


عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۸
#6
نام و نام خوانوادگی:یولا بلک

القاب:Black thief(دزد سیاه)
ملکه ی دزد ها،پیشی جیب بر!

گروه:اسلیترین
نژاد:اصیل زاده..بلکما!

پاتروناس:گربه

جارو:آذرخش..مدل جدید و مناسب برای دزدی و فرار!
چوب:اورتوندریس:کم انعطاف و مناسب برای جادوی سیاه..

ویژگی های اخلاقی: دپرس،سرد،مغرور،دست کج بی خیال( از اونا که دنیا رو آب ببره اینو خواب میبره!)
عاشق پول و چیزای با ارزش(مشنگی جادوییشم فرقی نداره!) اگه چیزی بخواد اونو بدست میاره!(حتی با دزدی!):-$
به شدت مردم آزار،عاشق لرد سیاه و بلاتریکس لسترنج

ویژگی های ظاهری:
موهای مشکی،چشمای تیله ای (اکثرا خاکستری) رنگ پریده! و دور چشماش قرمزه(انگار نمی خوابه!)
صورت بی حسی داره و معمولا بجز نیشخند زدن کار دیگه ای انجام نمیده!
همیشه ی مرلین یه هدفون توی گوشش داره و در حال آهنگ گوش دادنه!
همینطور هودی و سویشرت های گشاد میپوشه که هیکل ریزمیزش تو اون گم میشه! (شایدم بخاطر قایم کردن اشیاء های دزدی!)
دستای کوچیک و ظریفی داره که در زمان های دزدی به خوبی ازشون استفاده میکنه!
بیوگرافی:
یولا بلک یه دختر اصیل از خاندان بلک هست..اما برعکس خوانواده ی اصیل و پول دارش..از بچگی فقط به مال مردم چشم داشت!
وی در زمان تحصیل در هاگوارتز بخاطر آزار و اذیت و دزدی کردن اخراج شد و در سن کمی به لرد سیاه پیوست!

شناسه قبلی:دیانا کارتر

تایید شد.


ویرایش شده توسط Hana.ir در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۱۹ ۲۲:۰۹:۰۷
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۹/۲۰ ۲۳:۲۴:۰۴

عاشق جیباتم!
دیوونه ی رداتم!

« یه ارباب دارم شاه نداره...

»شناسه قبلی:دیانا کارتر






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.