هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




هری و تامبلدور
پیام زده شده در: ۳:۲۷ شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸
#1
تصویر 1

قبل داستان یه معذرت خواهی می کنم چون تازه واردم و شاید از داستان خوشتون نیاد ...
هری که بعد از بازی کوییدیچ خسته و کوفته نشسته بود تو سالن اجتماعات ، ناگهان هدویک کبیر اومد و یه نامه برای هری آورد.
هری نامه رو باز کرد و دید نامه از طرف تام براش اومده که نوشته : سلام هریییی، امیدوارم بمیری،هری من امروز عصر با یه نفر مبارزه دارم اگه ممکنه چوب دستیتو بده به من.تو وزارت خونه منتظرتم.
مواظب باش،تازگیا هدویک کبیر بعد از خوندن نامه گاز میگیره.
هری بعد این که نامه رو خوند و هدویک گازش گرفت رفت تا جریان رو به رون و هرمیون تعریف کنه.
هری همه جا رو گشت ولی پیداشون نکرد تا اینکه نویل رو دید و از اون پرسید که اونا کجا رفتن!؟
نویل هم گفت: اونا رفتن خونه هاگرید ،میخوان با هاگرید برن اژدها بیارن برا عصبانی کردن فاج.
هری خندید و به نویل گفت: نویل ، اگه دیدیشون بهشون بگو تام بهم مسیج زده، عصر میرم دیدنش، دلم براش تنگ شده.
نویل با حرف هری منگ و گیج شد ولی چون مشغول خوندن کتاب معجون ها بود زیاد بهش فکر نکرد.
یکم گذشت هری رفت به وزارت خونه .
وقتی رسید دید که تام نشسته زمین و داره با دابی درد و دل می کنه.هری رفت جلو و سلام کرد.
تام که از دیدن هری خوشحال بود هری رو بغل کرد و دابی هم مثل تام از خوشحالی هری رو بغل کرد.
هری از تام پرسید: هی تام، تو با کی مسابقه داری که چوب دست منو میخوای!؟
تام گفت: با آلبوس. آلبوس فکر میکنه خیلی زرنگه ولی نمیدونه من شکست ناپذیرم.
هری گفت: خب آلبوس درست فکر میکنه،هرچی باشه آلبوس اهل فنه و شکست ناپذیر.
تام عصبی شد و تلفنشو برداشت و به سورس اسنیپ زنگ زد و گفت: همین حالا میخوام اون پیرمرد خرفت و ریش بلند رو از رصدخونه بندازی پایین.
هری نفهمید که سورس چه جوابی داده ولی هرچی بود باعث شد تام خوشحال بشه.
یه دفعه یه صدایی اومد ، هری و تام و دابی از ترس به هم چسبیدن، یه دفعه دیدن آلبوس دامبلدور با قدرت وارد شد و زد عکس فاج رو پاره کرد.
بعد از کلی خوش و بش تام چوبدستی هری رو گرفت و دامبلدور هم آماده شد تا با تام مسابقه بده.
هری و دابی هم نشستن و نگاه میکردن.
هری از دیدن دوئل و مسابقه این دوتا خسته شد و چون قبلا هم خسته بود عصبانی شد و چوب دستی تام رو برداشت و بالا پایین یه چپ راست کرد و دوتا از ته دل گفت:سکتوم سپرا، نمیدونم چطور شد ولی دامبلدور و تام باهم مخلوط شدن و یه نفر شدن.
هری از این صحنه خیلی خوشش اومد و به دابی گفت برو و همه رو دعوت کن بیان اینجا و اینارو ببینن.
هری منتظر بود که بیان ولی به جای اونا یدفعه آلستر مودی اومد و چوبدستی هری رو که دست تام بود رو دستکاری کرد و به یه نقطه عبور تبدیل کرد و یدفعه تام و آلبوس به قرستون رفتن و اونجا که اصحاب کهف خوابیده بودن به پیشواز اونا رفتن و سدریک دیگوری اونجا تام و آلبوس رو از هم جدا کرد و تام رو انداخت توی دیگ، آلبوس رو هم فرتاد تو هزارتو جام آتش.
اینجوری شد که کرام برنده مسابقه سه قهرمان شد و نتیجه دوئل تامبلدور ناتموم موند.
راستی یادم رفت بگم، سوروس اسنیپ تو تلفن به تام گفته بود:سرورم به گفته ی شخض اولیوندر شما قهرمان خواهید شد.
زهی خیال باطل...

ببخشید اگه بد بود.

بد نبود اصلا.
جالب بود حتی.
ولی خیلی قیمه هارو ریخته بودی توی ماستا! کمتر بکن از این حرکتا.
و راجع به ظاهر پست باید بگم که یه سری اصلاحات بهتره انجام بدی.
نقل قول:
هری از تام پرسید: هی تام، تو با کی مسابقه داری که چوب دست منو میخوای!؟
تام گفت: با آلبوس. آلبوس فکر میکنه خیلی زرنگه ولی نمیدونه من شکست ناپذیرم.

این قسمت برای مثال باید به شکل زیر اصلاح بشه.
هری از تام پرسید:
- هی تام، تو با کی مسابقه داری که چوب دست منو میخوای!؟

تام گفت:
- با آلبوس. آلبوس فکر میکنه خیلی زرنگه ولی نمیدونه من شکست ناپذیرم.


و همینا... به نظرم مشکلاتت با ورود به ایفای نقش حل میشه.

تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۸/۱۰/۱۴ ۲۰:۴۷:۳۴






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.