هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: موجودات جادویی ایران
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۵
#1
نام=ماهی شیطان(نر)
محل یافت=موزهی آستان قدس رضوی

شمایل=یک ماهی که از سر تا به نیم تنه (یعنی زیر سینه) به یک انسان تشابه داره و از نیمه دیگر به یک ماهی..این ماهی قرمز رنگه و تقریبا به اندازه ی یک ماهی قزلالاست..
نوع نر این ماهی کوچیکه ولی ماده ی اون یه قدری بزرگه گه ماهی نر به هنگام احساس خطر در پشت گوش ماهی ماده قایم میشه



Re: باغ وحش
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵
#2
جالبه..توی این باغ وحش وانج هم هست؟..
وانج یک نوع گاو خونیه که جادوگرها برای مزارع خودشون استفاده می کنن..این گاو کاملا زخمیه و این زخمها مادرزادیه..خون این نوع گاوها بسیار زیاده وبه این خاطر پوسته ی بدنشون بازه تا خون رو به بیرون برونه..این گاوها دائم در معرض خطرن چونخونشون بوی اشتها زایی داره یعنی اگر کشاورز جادوگری دستمال به دهنش و بینیش نبنده به گاو حمله می کنه...کشاورزا به موقع استفاده از این گاوها کاملا احتیاط می کنن چون نسلشون هم رو به انقراضه
بعد تصویری از این گاو رو نشونتون می دم...توی یکی از سایتهای هری پاتری مطرح شده بود..

ایول اطلاعات!! ولی اینجا برای رول زدن هست!! وانج کچکترین ربطی به رول نداره و تو این باغ وحش هم اکثرا حیوونای ریونی هستن!!

*این پست در آینده ای نه چندان دور پاک خواهد شد!!




ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۷ ۵:۳۱:۴۸


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۵
#3
نمی دونم فکر کدوم آدمی بوده ولی فکر هر کی بوده بدونه که کاملا فکر مسخره و چرندی کرده که اونایی که به داستان ربطی ندارن رو از ایفای نقش و گروهه بیرون کرده..با این کارش به نوعی عشق به سایت رو گرفته...
با همه ی این احوال دوبارهخودمو معرفی می کنم...
نام:آرموک
فامیلی:ایتسو
گروه:ریونکلاو
چوبدستی:موی ابلهول+چوب درخت گردو با اندازه ی 370 سانتیمتر
سابقه:یک رمان نویس ساده بدون هیچ رتبه ی آنچنانی
سال:چهارم هاگوارتز
محل:خانه ای در میان چنگل سیاه باحمایت دامبلدور
کوییدیچ:تا قبل از بیرون کردنم ،مهاجم تیم ریونکلاو بودم
ارتباط با داستان:پسر خاله چوچانگ(همونطور که قبلا گفتم)
نقش شخصیت:آرموک ایتسو


شما درباره این حرفی که میزنید مطمئنید؟
تایید شد!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۳ ۱۶:۲۸:۲۲


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۴۶ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۴
#4
ببخشید..مشکلی برام پیش اومده رفقا..من وقتی می خوام فصل د0 رو برای سایت بفرستم پیغام میده که مغاله ی انتخابی موجود نمی باشد در صورتی که مقاله ی من توی سایت هست..رفقا..یکی بگه چی کار کنم...اگه پیشنهادی داشتید خواهشا برام pm کنید



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۴:۵۶ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۴
#5


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۴:۵۱ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۴
#6
تصویر کوچک شده

دوست عزيز جججججججيگر...
اين چه وضعشه؟ادم چشش كور ميشه تا بخونه.لطفا ديگر اينقدر ناخوانا پست نزن..


ویرایش شده توسط سرژ تانكيان در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۲۴ ۱۳:۱۲:۳۵


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۵:۵۲ شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۴
#7
حالا بعد از ولدی خودمون ,من نظر سنجی می کنم...
نارسیسا بلک:نوشته های واقعا جالبیه....خوشم اومد.
پروفسور کوییرل:نوشته ی واقعا با حالی بود ولی به نظرم دیگه از نسبت فامیلی هری پاتر و جینی استفاده نکنیم بهتره چون ..
1.ممکنه کاربرای هری پاتر و جینی خوششون نیاد.
2.دیگه این موضوع تکراری شده و کاربرا دوست ندارن(یکی نیست اینو به خودم بگه)
آلشا اسپینت:نظر واقعا به جایی بود...تو نمی گفتی کی می گفت؟..
استنلی:ای اسطوره ..کجا بیدی نبیدی این همه دنبالت می گشتم؟....
لرد اسلایترن:حرف این بنده خدا رو گوش کنید..به خدا حرف حق می زنه....
ولدومورت:پیشنهاد به جایی بود...مچکرم.
hardy boys:قشنگ بود ...بیشتر سعی کن..




حالا بعد این همه اوصاف ....اسم جادوگر یا خون آشام به گوشتون خورده؟......
اینم عکسشه...نگاه کنید....


تصویر کوچک شده
عکسی از دنیستون ایتوشی رو در برابر دیدگانتون می بینید...



Re: آیا واقعا اسنیپ به دامبلدور خیانت کرد یا این یک نقشه بود برای گول زدن ولدمورت؟
پیام زده شده در: ۴:۴۵ شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۴
#8
به نظرم کسایی که فکر می کن اسنیپ خیانتکاره به نظرم اشتباه می کنن...اسنیپ همیشه از طرف داوبلدور حمایت می شده چون راحت می تونسته نقشی رو برای ولدومورت بازی کنه که کمتر مرگ خواری می تونه بدین شکل بازی کنه....اون داره نقش بازی می کنه ...مطمئن باشید...اسنیپ خیانتکار نیست...



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۵:۵۰ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۸۴
#9
درس حیوانات شگفت انگیز با هاگرید:
هاگرید:خب حالا بچه ها گفتنی یکی داوطلب شه با عشق ما پرواز کنه
دراکو مالفوی:حالم از اینجور عشقا بهم می خوره
هاگرید:توهین نکن بچه ی واکس مو...خب کی داوطلب میشه...
من و ران و دراکو و همه ی آدمایی که اونجا بودن عقب میرن و هری بخت برگشته میمونه وسط...
هاگرید موزیانه می گه:پس تو دوست داری....
هری :من غلط بکنم از این غلطا ازم سر بزنه....
جینی:شـــــــــــــــــــــــوهرم....
هری :همسرم...
هاگرید:جمیعا خفه....بیا بینم ..
هاگرید دست هری رو می گیره و به طرف باک بیک می کشونه...
باک بیک:تو رو به خدا یه امروزو معافمون کن...زنم توی دادگاه طلاق منتظرمه....
هاگرید:وقت برا طلاق زیاده...خب هری باید جلوش تعظیم کنی...
هری این کارو میکنه....باک بیک:اَه...هری ,جون چهارده بچه ات بگو آخرین زمانی که رفتی حموم کی بود...
هری قرمز شد و ما همه قهقهه......
هری:دقیقا فکر کنم سه ماه پیش...
جینی وسط پرید:هر چهارده بچمون هر روز می رفتن حموم ما هم برای تنبهشون حمومو غلنطینه کردیم...پول آب زیاد اومده بود....من خودم دوازده ماهه نرفتم حموم....
نمید:پس چطور زنده موندی؟؟؟
با هر درد سری هری رو روی باک بیک سوار می کنن....
باک بیک:یه ماسک بهم بدین قش نکنم وسط جمع.....
باک بیک ,هری به پشت پرواز می کنه و همه واسش دست می زنن....اما نه به خاطر سواری هری بلکه به خاطر دوام آوردن باک بیک...
بالای دریاچه..........
باک بیک گریه کنان:تو رو به جون اون ککات تازه اسپره ی زد کک زده بودم ...پخش نکن رو ما....
هری بی خیال دستاشو باز کرده و داره مثل روانیا بالای دریاچه هورا می کشه....
باک بیک یه بالانس بالای دریاچه می زنه و هری پرت مشه توی آب..
هری فریاد زنان:یا قمر بنی هاشم...یا علی....
باک بیک (در حال دور شدن):علی یارت..فعلا حموم مجانی کن بعد میام دنبالت...
باک بیک بر می گرده پیش بقیه....
همه باک بیک رو می بینن بدون هری....جینی پرید جلو:هریَم کجاست...
باک بیک:سپردمش به طبیعت....
جینی قش می کنه...
مالفوی به نئش جینی می خنده ...باک بیک غیرت می گیرش . مالفوی رو زخمی می کنه...
مالفوی(گریه کنان):ای گَنده خروس..می خواست منو بکشه....
باک بیک(زیر لب):ای کاش این کارو می کردم....اونوقت بی حساب می شدیم..
مالفوی رو می برن بیمارستان...توی اتاق بیمارستان....
مادام پامفری(آوازخوان):گورداهه مورداهه...شلوارت چرا کوتاهه؟
مادام پامفری داشت سرژ رو به خاطر شلوارک پوشیدن دعوا می کرد...
سرژ(رو به مافوی):فیلش یاد هندستون کرده.....
مالفوی:کی؟
سرژ:پامفری رو می گم...
صدای آواز مک گونگال از راهرو می اومد....
(انته ایه.....................مِش کفایه علیک تگراهنی ,حرام علیک,انته ایــــــــــــــــــه)
جواب دامبلدور(آواز خوان):انا لیک..روحی فیک ...کلی شوقی....
مالفوی:همه اینجا دیوانه شدن ها...
زاخاریاس جواب داد:عزیز تو هم به جمع دیوانگان خوش آمدی....
هری رو آبکش شده میارن تو بیمارستان...جینی هم کنارش....
هری رو می ذارن روی تخت....
زاخاریاس با کمر شکسته میاد کنار هری :دردت چیه برادر....
هری (ترانه خوان):غمه دنیا به من فشار آورده
و انگشتهای پایم تاول زده....
می دونی چرا؟
می دوین چرا؟
..چون از فشار غم دنیا هیچ وقت پاهایم را نشستم....
از فشار غم دنیا کفشهایم مشگوگه(پاره) گشته....
می دونی چرا؟
می دونی چرا؟
...چون از فشار غم دنیا با اخویم دعوایم شد و قاندرتی(کفشم)به در گیر کرد و پاره گشت....
از فشار غم دنیا موهایم کوشه حرامیه(حالت موهای جودی ابوت بعد از خواب شب) گشت...
می دونی چرا؟
می دونی چرا؟
...چون از فشار غم دنیا وقتی از خواب بلند می گردم تا آخر روز کوشه ام را شانه نمی کنم...
جینی بهو ش میا د و مثل دیو ا نه ها روی تخت می ایسته و رقص بندری میره
واین شعر رو می خونه ..سیاه هـــــــــــــــــــله دان سیاه هــــــــــــــــــلـه دان....
هری بر سر خود می کوبد:همین یه دیوونه رو کم داشتم...


نویسنده:دوستان آرموک ایتسو(تقی سگارو)(بنیامین جهان فرد)یکی از سر سخت ترین دشمنان هری پاتر و متحدان ارباب حلقه ها....
معرفی افراد داخل نقش:آرموک ایتسو


پایان



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۶:۵۰ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#10
در درون سر بازی....
کریچر(در نقش فرمانده نظام):هری پاتر جون بکن دیگه..از بس جینی خانوم ناز بارت آورده نمی تونی لیوان آب برداری...یه زخم عوضی دیگه هم رو پیشونیت تراشیدی...چرا حالیت نی؟بابا به والله زشتی با زخم فقط نگاه می کنن...
هری پاتر:به جون زنم و چهارده بچه ی آیندم تو رو به خدا اینقدر سخت نگیر عمو گوش درازه..
کریچر:خفه...
آرموک(خطاب به هری):به جای زجه زدن کمکت می کنم ...به شرطی که واسم زن پیدا کنی...
هری(با حالت بشاش):کدومو می خوای؟
آرموک(موزیانه تر):هر کدوم که بهم بخوره آق هری...
دیـــــــــــــــــــــــــــنگ(نمید داد میزنه)وقت ناهاره...آهای خونه دارو بچه دار زنبیلو وردارو بیار....
من مثل وحشیا:مامانی...ناهار...
کریچر(یه سیلی تو صورت آرموک):غلط کردی...همینجا میمونی و کارتو می کنی...(خطاب به نمید)عزیزم دارم میام....با عائله ی آیندم...







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.