#9آن روز همه چیز متفاوت بود....
دامبلدور با خیال راحت در اتاقش نشسته بود و کتاب{ارتباط میان جادوگران و ماگل ها در طول تاریخ} را مطالعه می کرد.همچنان که سرگرم مطالعه کتاب بود ناگهان جغدی با یک نامه سر و کله اش پیدا شد و خود را به دفتر دامبلدور انداخت.بر روی آن نامه مهر وزارت سحر و جادو حک شده بود.دامبلدور متعجب و حیران مانده بود.به خاطر این که این مهر با مهر های دیگر وزارت خانه متفاوت بود.او از همان ابتدا متوجه شده بود که این مهر متعلق به وزارت سحر و جادوی بریتانیا نیست.
ابتدا تصمیم گرفت نامه را باز کند.اما بعد نظرش تغییر کرد؛شاید روی آن نامه را با نوعی سم مسموم کرده باشند(به خاطر این که برخی از کشور ها از دامبلدور خوششان نمی آمد)
دامبلدور شمشیر گریفندور را برداشت و به آرامی آن را نامه کرد و شروع به خواندن نامه کرد :
به نام خدایی که خالق ماگل ها و جادوگران است
از طرف وزارت سحر و جادوی کشور بزرگ ایران
به جادوگر بزرگ و توانا : آلبوس دامبلدور
ضمن سلام و درود به محضر جادوگر بزرگی مانند شما با احترام اعلام می کنیم که خبر های خوبی از وزارت سحر و جادوی بریتانیا به دست ما نمی رسد و ما به طور جدی نگران شما و سلامتی تان هستیم.از آنجا که وزارت سحر و جادوی بریتانیا عملا از مخالفین شماست و بار ها وبار ها مخصوصا در زمین کرنلیوس فاج ظالم(لعنته الله علیه) قصد اخراج شما را از هاگوارتز داشته است.ما جادوگران سرزمین ایران حمایت کامل خود را از شما اعلام می داریم و با قوت وقدرت اعلام می کنیم که اگر تار مویی از سر جنابتان کم شود،هیچ جادوگر وزارت خانه بریتانیا،از آتش چوب دستی های ما در امان نخواهد ماند.
با این حال مصرانه از شما جادوگر بزرگ و توانا درخواست داریم که به ایران مهاجرت کرده و مدیریت مدرسه علوم و فنون جادوگری سیمرغ را به دست بگیرید.جادوگران ایران،همواره یار و پشتیبان شما خواهند بود.
والسلام
لبخند شیرینی بر لبان دامبلدور نشست.گویی اتفاق شیرینی افتاده بود.دامبلدور قلمش را در آورد و شروع به نوشتن کرد :
به نام خدایی که خالق جادوگران و ماگل هاست
از طرف آلبوس دامبلدور
به وزیر سحر و جادوی ایران
پیام محبت آمیز شما را خواندم و بسیار از شما مردم بزرگ سپاسگذرام.حمایت شما از این جادوگر بدون شک به من قوت قلب و نیروی بسیار می بخشد.در خصوص دعوت جنابعالی باید عرض کنم من ترجیح می دهم در مدرسه هاگوارتز بمانم و جایی نروم.اما اگر فشار های وزارت خانه بریتانیا زیاد شد،به ناچار نزد شما خواهم آمد.خداوند جادوگران و روح پرفتوح مرلین بزرگ،همواره یار و یاورتان باد
والسلام
دامبلدور نامه را به پای فوکس بست و او را به سمت دوردست ها فرستاد.َ
------
پاسخ:بله...و من المرلین توفیق!
خلاقیتت خیلی جالب بود. یه نکته کاملا سلیقه ای اینه که به نظرم مطالب نامه طور رو بهتره به صورت
نقل قول بنویسی تا برجسته تر به نظر بیان. مثلا...
نقل قول:
به نام خدایی که خالق جادوگران و ماگل هاست
از طرف آلبوس دامبلدور
به وزیر سحر و جادوی ایران
پیام محبت آمیز شما را خواندم و بسیار از شما مردم بزرگ سپاسگذرام.حمایت شما از این جادوگر بدون شک به من قوت قلب و نیروی بسیار می بخشد.در خصوص دعوت جنابعالی باید عرض کنم من ترجیح می دهم در مدرسه هاگوارتز بمانم و جایی نروم.اما اگر فشار های وزارت خانه بریتانیا زیاد شد،به ناچار نزد شما خواهم آمد.خداوند جادوگران و روح پرفتوح مرلین بزرگ،همواره یار و یاورتان باد
والسلام
و اینکه علائم نگارشی هم سعی کن جا نذاری. مخصوصا در پایان جمله هات نقطه رو فراموش نکن. بعد از علائم هم همیشه یه فاصله بذار و جمله بعد رو شروع کن.
"بر روی آن نامه مهر وزارت سحر و جادو حک شده بود. دامبلدور متعجب و حیران مانده بود. به خاطر این که این مهر با مهر های دیگر وزارت خانه متفاوت بود. او از همان ابتدا متوجه شده بود که این مهر متعلق به وزارت سحر و جادوی بریتانیا نیست."نکات دیگه هم با ورودت به ایفا قابل حل هستن.
تایید شد!مرحله بعد:
گروهبندی