هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۲۰ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹
#1
نام:آرکچروس بلک

گروه:اسلیترین

نژاد:اصیل زاده

مدرسه:هاگوارتز

ویژگی های ظاهری شخصیت:
رنگ مو : مشکی
رنگ چشم :سیاه
قد :نسبتا بلند

ویژگی های اخلاقی : شجاع ،وفادار،مهربان

چوبدستی: چوب درخت سرخس با ریسه قلب اژدها

جارو :نیمبوس 2020

علاقه مندی ها:باشگاه دوئل و جادوی سیاه

سپر مدافع:شیر

معرفی:پسر سیریوس بلک و هسپر گمپ. پدربزرگ سیریوس و ریگولس بلک.
همان کسی است که به خاطر خدمت به وزارتخانه نشان مرلین درجه یک گرفته بود.
ریشه نام:آرکچروس درخشان ترین ستاره در صورت فلکی العوا و چهارمین ستاره درخشان در آسمان است.
در یونانی به معنی «نگهبان خرس».



-------
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲۷ ۲۲:۰۱:۱۰

AlphaBlack


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۹:۴۲ شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹
#2
من فرد باهوشی ام و دوست دارم تو گروه زرنگ ها باشم و عاشق اول شدنم دوست دارم گروهم اول بشه من دوست دارم در اسلایدرین یا ریونکلاو باشم ممنون.



------
اسلیترین


مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲۴ ۲۱:۲۶:۱۲

AlphaBlack


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۲ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹
#3
تصویر کوچک شده

امشب خوابم نمی برد...واقعا حوصله ام سر رفته بود و باید کاری می کردم؟
با خودم گفتم چطور است کتاب بخوانم!!!
همین طور که کتاب ها را جا به جا چشمم به نقشه غارتگر افتاد...نقشه وشنل را برداشتم و راه افتادم...و در راهرو ها قدم میزدم!!!
در همان لحظه صدایی را از پشت شنیدم...مو های تنم سیخ شد و در جا خشکم زد...مثل مجسمه بی حرکت بودم.
یک نفر از کنارم رد شد...او چه کسی بود؟
راهرو تاریک بود و من چیزی زیادی نمی دیدم!!!
ناگهان صدای یک گربه آمد...با شنیدن صدای گربه متوجه شدم آن شخص آقای فیلچ است.
زمانی که حواسم پیش آقای فیلچ بود...گربه ی آقای فیلچ به من چنگ زد.
من که اول متوجه حرکت گربه نشدم... بلند جیغ کشیدم.
آقای فیلچ با صدای خشنی گفت کی اونجاست؟؟؟و مستقیم به طرفم دوید.
من که شوکه شده بودم!به سرعت فرار می کردم و آ قای فیلچ نیز مرا تعقیب می کرد.
که در این موقع بدشانسی دیگه ای به سراغم اومد!!!
پروفسور اسنیپ از اتاقش خارج شد...آقای فیلچ با صدای بلند داد زد او نو بگیرید پرفسور!!!
اسنیپ که موضوع را فهمیده بود...از جلوی در این طرف آمد!!!فرصت خوبی بود.
می خواستم وارد اتاق بشوم که نقشه اسنیپ را فهمیدم...او می خواست من مثل موش توی تله بیفتم...ولی کور خونده بود!!!
من ضربه آرامی به در زدم.تا وانمود کنم...که داخل اتاق رفتم!!!
که ناگهان اسنیپ به طرف در آمد و آن را از پشت بست...با خوشحالی به فیلچ گفت:گرفتمش.
فیلچ با خوشحالی گفت:آفرین پروفسور!!!
من که دیگر نمی توانستم خنده ام را نگه دارم...به سرعت آنجا را ترک کردم.

پاسخ:
سلام خیلی خوش اومدی به کارگاه داستان نویسی. داستانت رو اول شخص نوشته بودی و خلاقیت جالبی بود. و از طرفی دیگه همونطور که ما اینجا انتظار داریم خودت رو محدود به کتاب و فیلم های هری پاتر نکردی و داستانی مرتبط به تصویر از خودت نوشتی. یکی از ایراداتی که می‌تونم بگیرم اینه که جای مانور بیشتری روی احساسات شخصیت ها داشت که می‌تونستی استفاده کنی ازش. اما در همین حد هم برای کارگاه کافی بود.
نکته ی دیگه اینکه توی گذاشتن علائم نگارشی به دست و دل بازی نیازی نیست و یه دونه کافیه. در نهایت، ایراداتت ریز بودن و جوری نیستن که جلوی ورودت رو بگیرن. پس...


تائید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی!


ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۳/۲۳ ۲۱:۴۹:۳۹

AlphaBlack






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.