تصویر شماره ی 6:
دراکو داخل دستشویی مارتل گریان ایستاده و گریه میکنه
مارتل یکسره میپرسد:
_دراکو چی شده؟نمیخوای به من بگی؟
دراکو در حالی که اشک از چشمانش جاری میشود میگوید:
_مارتل چند بار باید بهت بگم ابن یه رازه!فقط همینو بدون که من تا چند وقت دیگه مرده ام😵
مارتل یا نگرانی میپرسد:
_آخه چرا؟
دراکو فریاد میکشد:
_بهت که گفتم....این یه رازه
از قضا همان موقع هری پاتر از جلوی در دستشویی مارتل رد میشود و صدای فریاد دراکو را میشنود.
کمی جلوتر میرود،و وقتی میفهمد که مارتل دارد با چه کسی صحبت میکند آهسته شنل نامرئی کننده خود را که به دستور دامبلدور از اول سال همراهش بود را روی خود میاندازد و در را باز میکند و وارد دستشویی میرود.
در یک سوی دستشویی دراکو مالفوی را میبیند نشسته و دستش را روی صورتش گرفته بدنش میلرزد،هری حدس زد که او دارد گریه میکند و در سوی دیگر مارتل را دید که با نگرانی به دراکو نگاه میکند.
هری چند دقیقه ایستاد و آن دورا نگاه کرد. یکدفعه مارتل گفت:
_دراکو خواهش میکنم به من بگو که چه اتفاقی افتاده، شاید من بتونم کمکت کنم
دراکو با صدایی آرام و دورگه گفت:
_نمیتونم مارتل........نمیتونم
مارتل بیخیال نشد و باز هم تکرار کرد:
-دراکو...مگه خودت نگفتی که ما مثل هم هستیم، مگه خودت نگفتی......
اما دراکو او را از ادامه ی حرفش بازداشت و گفت:
_ گفتم ، و اینم گفتم که نمیتونم بهت بگم چه اتفاقی افتاده😐
قیافه اش بسیار مصمم به نظر میرسید. در یک لحظه چند اتفاق افتاد و هری نفهمید چی شد فقط یک چیز مشخص بود:او آنقدر محو تماشا شده بود که شنل از رویش افتاده و مارتل و دراکو او را در حال استراق سمع گیر انداخته بودند.
دراکو سریع و با قیا فه ای هراسان چوبستی اش را درآورد و به طرف قلب هری نشانه گرفت و گفت:
_کاری میکنم که از کاری که کردی پشیمون بشی .
و سپس بدو بدو از دستشویی خارج شد.
هری هم نگاهی به مارتل انداخت و با تمام سرعت دوید.
او خوب میدانست که در چند روز بعد اتفاقای خوبی نخواهد افتاد و از طرفی هم خوشحال بود که دعوایی رخ نداده است........
💙پایان💙
------
پاسخ:سلام، خوش اومدی به کارگاه داستان نویسی.
چندتا نکته هست که باید رعایت کنی. مهمترینش اینه که هیچ جمله ای نباید بدون علائم نگارشی تموم بشه.
نقل قول:
_دراکو خواهش میکنم به من بگو که چه اتفاقی افتاده، شاید من بتونم کمکت کنم
حتی اگر جمله ما دیالوگ باشه و در آخرش هم شکلک گذاشته باشیم بازم نباید بدون علائم نگارشی تموم بشه.
"_دراکو خواهش میکنم به من بگو که چه اتفاقی افتاده، شاید من بتونم کمکت کنم."نکته بعدی اینه که ما توی این سایت از
این شکلک ها استفاده می کنیم که از طریق
این نماد قابل دسترسی هست.
نقل قول:
مارتل یا نگرانی میپرسد:
_آخه چرا؟
دراکو فریاد میکشد:
_بهت که گفتم....این یه رازه
از قضا همان موقع هری پاتر از جلوی در دستشویی مارتل رد میشود و صدای فریاد دراکو را میشنود.
بعد دیالوگ هایی که قراره یه توصیف در ادامه شون بیاد دوتا اینتر میزنیم تا دیالوگ ها برجسته تر به چشم بیان و پست ما هم از فشردگی خارج بشه. به این شکل:
"مارتل یا نگرانی میپرسد:
_آخه چرا؟
دراکو فریاد میکشد:
_بهت که گفتم....این یه رازه.
از قضا همان موقع هری پاتر از جلوی در دستشویی مارتل رد میشود و صدای فریاد دراکو را میشنود."نقل قول:
آهسته شنل نامرئی کننده خود را که به دستور دامبلدور از اول سال همراهش بود را روی خود میاندازد و در را باز میکند و وارد دستشویی میرود.
قبل ارسال پست سعی کن یکی دو بار دیگه از روش بخونی تا اگر اشکالی باشه به چشم بیاد. الان توی قسمت بالا جملات کمی نقص دارند و فعل پایان جمله چندان مناسب نیست. بهتر بود به این شکل نوشته می شد:
"آهسته شنل نامرئی کننده ای که به دستور دامبلدور از اول سال همراهش بود را روی خود می اندازد. در را باز می کند و وارد دستشویی می شود."همونطور که می بینی علاوه بر اینکه فعل جمله ت رو تغییر دادم با حذف حروف ربط تکراری و اضافه کردن نقطه، جملاتت رو کوتاه تر کردم. جملات کوتاه تر معمولا بیشتر به تمرکز خواننده موقع خوندن کمک می کنن تا جملات طولانی و به هم پیوسته.
توی ایفای نقش میتونی با نوشتن بیشتر و نقد گرفتن از اعضا بهتر بشی.
تایید شد!مرحله بعد:
گروهبندی