هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۷ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۹
#1
نام:ارنست مک میلان
نام مستعار:ارنی(دوستای صمیمی اینجور صدام میکنن)
خون:خالص(البته به هیچ وجه با دورگه ها و ماگل ها مشکل ندارم)
دستان:
هانا ابوت و جاستین فینچ فلتچلی
مشخصات ظاهری:
موهای طلایی و چشای آبی.موهام کاملا لخته و قدم بلنده.
چوبدستی:
جنس چوبش از درخت بیدکتک زنه و مغزش پر قفنوسه.به دلیل جنس چوب خاصش نسل به نسل تو خونوادمون چرخیده.
پاترونوس:
گراز
بوگارت:
ولدمورت
علاقه مندی:
دوئل(به طرز فجیعی عاشقشم،لحظه ای که سیاهی باخت تو چشم حریفم میدرخشه)،معجون سازی،مطالعه،کوئیدیچ

معرفی:من توی همون سالی که هری به مدرسه اومد،اومدم و بخاطر مهربونی و صبوری بی حد و اندازه ام تو هافلپاف رفتم وسال دوم به طرز عجیبی به هری شک داشتم،چراکه همه همشاگردی هام میگفتن اون وارث سالازاره.ولی بعد از خوب شدن حال هرمیون توی جشن آخر سال متوجه شدم.هری یه آدم خیلی شجاع و بی باکه و امکان نداره وارث اسلیترین باشه.سال چهارم دوباره دوستی من و هری از هم پاشید چراکه اسمش بعد از اسم سدریک اومده بود و خیلی مشکوک بود،اما بعد از اینکه هری خیلی ناراحت از توی هزارتو اومد بیرون باورش کردم چون دیگه سدریک وجود نداشت و هری قاتل نبود.
سال بعد توی ارتش دامبلدور رفتم و خیلی با هری تمرین کردیم تا بتونیم با لرد سیاه بجنگیم.
توی جنگ هاگوارتز در ابتدا دوئلی کوتاه با بلاتریکس لسترنج داشتم و مجروح تونستم جون سالم بدر ببرم.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۸ ۱۷:۵۶:۳۷


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۲:۲۲ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹
#2
سلااااااااااااااااااام کلاه

خب اول از همه چندتا نکته رو باید بهت بگم؛

من عاشق کتاب خوندن و درس خوندنم
و از همه بیشتر عاشق دونستن.

متاسفانه در اون حد شجاع نیستم که لیاقت اسم گریفیندور رو داشته باشم.

مهربون و صبور هستم و برای دیگران هرکاری حاضرم بکنم.

جاه طلبیم کمه ولی نمیتونم بگم جاه طلب نیستم اما مغرور هستم.غرور یکی از مهم ترین عناصر زندگیمه اما مهربونیم همیشه بهش غلبه میکنه.

حالا....
در هر جایی که تست دادم یکی درمیون ریونکلاوو هافلپاف افتادم.
ولی...
رینکلاو برام در اولویته اگر هم نشد هافلپاف


----

هافلپاف

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۸ ۲۰:۰۷:۵۳


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۹
#3
►تصویر شماره 3 کارگاه داستان نویسی◄


رقصی حسرت بار

"-هی سوروس کجا داری میری؟
صورتش را برگرداند؛کسی نباید اشک هایش را می دید.«جناب مدیر فقط خواستم یه کم قدم بزنم»
دامبلدور چشمکی زد و گفت«خوش بگذره»"

در راهرو پیچید و منتظر ماند سایه لرزان دامبلدور محو شود. مسیرش را ادامه داد،اشک ها چون ستاره های درخشانی در میان شب ردایش محو می شدند.سایه غم بر روشنای وجودش سایه افکنده بود.وجودش خود مسیر را میافت.در سکوت فریاد می زد،غمی که بر قلبش چنگ انداخته بود و فقط دلش می خواست لحظه ای دیگر او را ببیند.
پارچه بر روی آینه را به گوشه ای انداخت.بخارهای مه آلود میان آینه چرخیدند و به روز جشن بازگشت:
" چراغهای تالار بالای سرشان سوسو می زدند و آن دو در جهان خودشان بودند.موهای آتشین لیلی وجودش را گرم می کرد،در میانه تالار می چرخیدند و می رقصیدند.موسیقی در زمان محو شد و لیلی سرش را بر روی سینه اش گذاشت.لبخندی زد و موهایش را لمس کرد."
گونه های خیسش او را از رویا بیرون کشید.قلبش را لمس کرد،گرمای وجود لیلی در سینه‌اش تپید.در حالیکه جهان حسرت هایش او را در گردابی غرق می کرد،پارچه را بر روی خوشی ها و حسرت هایش کشید و در حالیکه اشک هایش را پاک می کرد اتاق را ترک کرد.

پاسخ:
سلام، به کارگاه داستان نویسی خیلی خوش اومدی.
داستان قشنگی بود. شروع کردن داستان با دیالوگ بنظرم خیلی جالب نیست، اما اینجا با آوردن اسم سوروس توی دیالوگ اول و مشخص کردن نقش اول داستانت، به اهمیت دیالوگت اضافه کردی و کار خوبی بود. قبل از ادامه دادن، یه سری نکات درمورد ظاهر پستت بگم:

"-هی سوروس کجا داری میری؟

صورتش را برگرداند؛ کسی نباید اشک هایش را می دید.
- جناب مدیر، فقط خواستم یه کم قدم بزنم.

دامبلدور چشمکی زد و گفت:
-خوش بگذره!

در راهرو پیچید و منتظر ماند سایه لرزان دامبلدور محو شود.


توی جادوگران، ما برای آوردن دیالوگ ها از این شکلی که بالاتر دیدی یعنی - دیالوگ بعد دوتا فاصله و توصیف استفاده می‌کنیم. که هم باعث میشه ظاهر تمیز تری داشته باشه پست، هم برای خواننده خوندنش راحت تر باشه.
در آخر، داستان قشنگی بود. توصیفات جالبی داری که نشون میده اصول نوشتن رو بلدی. یه سری جاها جا داشت که بیشتر روی احساسات و اتفاقات مانور بدی اما همین اندازه ای که انجام داده بودی هم برای این مرحله کافی بود.
پس بیشتر از این منتظرت نمی‌ذارم...


تائید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی!


ویرایش شده توسط m&m در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۵ ۱۳:۵۳:۵۸
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۵ ۱۶:۱۸:۳۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.