تصویر شماره 15
نارسیسا:بیا دراکو بیا اینجا
لوسیوس:این هری پاتر میتونه باعث شه هممون بمیریم
بلاتریکس:دراکو همون طور که ارباب گفت چون نتونستی دامبلدور رو بکشی باید درکشتن هری پاتر کمکش کنی حالا بیشترین اسیبی که میتونی به یه نفر بزنی رو نشونم بده
دراکو چهره ای غمگین به خود میگیرد ظاهرا قلب سیاهی نداردو نمیتواند اسیبی به کسی بزند
بلاتریکس فریاد میزند: درااااکوو زود باش دیگه بچه ی ترسو
دراکو دیگر گیج شده است
لوسیوس:پسرم اگه بتونی این کارو بکنی تا ابد از شر این پسره ی دورگه درامانیم
دراکو به چوبدستی اش نگاه میکند
به هری پاتر نگاه میکند
صحنه ی کشته شدن پروفسور ترلونی توسط ولدمورت را به یاد می اورد
اما در نهایت
به سوی پدر و مادر و خاله اش بر میگردد
بلاتریکس: اگه همین الان این کارو نکنی ارباب رو خبر میکنم و استینش رو بالا میزند
نارسیسا:دراکو با این کار ایندمونو نجات بده
دراکو :اینده؟شما اینده خودتونو با این کارای کثیف نابود کردین دیگه اینده ای براتون نمونده اما من هنوز وقت دارم
به سمت بلاتریکس بر میگردد
دراکو:اکسپلیارموس!
چوبدستی بلاتریکس لسترنج به هوا پرتاب شده و به دست دراکو می افتد
لوسیوس: دراکو! چه غلطی داری میکنی؟!
- استوپفای!
لوسیوس مالفوی به عقب پرتاب میشود
دراکو فریادمیزند: من یه دنیای سیاهو نمیخوام من .... من مثل شما نیستم!!! من مجبور شدم به دنیای سیاه شما بیام اما همین الان میخوام ازش خارج شم !استوپفای!!
بلاتریکس لسترنج که هری پاتر رو گرفته بود به عقب پرتاب میشود و هری پاتر به سمت دراکو فرار میکند دراکو چوبدستی بلاتریکس را به هری پرتاب میکند و میگوید:
بیا هری با هم از پسشون بر میایم
نارسیسا در حالی که چوبدستی خو را به سمت هرمیون و رون که دست هایشان بسته است نشانه گرفته است میگوید: تند نرو هری ! با پای خودت بیا اینجا وگرنه دوستاتو دیگه نمیبینی!
دراکو فریاد میزند: مامااان ! نههه! فکر میکردم تو درکم کنی من هیچ دوست واقعی نداشتم اما هیچ وقتم سعی نکردم دوستای دیگرانو از بین ببرم!
نارسیسا ارام چوبدستی اش را پایین میاورد گویی حرف دراکو رویش تاثیر گذاشته است
به سمت دراکو برمیگردد
دراکو:اما این کارت دلیل نمیشه که به خاطر جهنم کردن دنیام ببخشمت.استوپفای!
نارسیسا به عقب پرتاب شده و بیهوش میشود
بقیه مرگ خواران به دراکو و هری حمله میکنند
و دراکو و هری با هم به جنگ علیه مرگ خواران میپردازند
تا اینکه شکستشون میدن
دراکو:حافظشونو پاک کنیم؟
هری با سر تایید میکند
هری حافظه مرگ خواران را پاک میکند و رو به دراکو میگوید: ممنون
-خب منم اونقدرا بد نیستم
- کمک میکنی ولدمورتو شکست بدیم؟
- صد ردصد .
http://jadoogaran.org/uploads/sww3.jpg------
پاسخ:سلام، به کارگاه داستان نویسی خوش اومدی.
یه سوالی که ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا از نقطه استفاده نمی کنی یا کم استفاده می کنی؟
مثلا:نقل قول:
دراکو چهره ای غمگین به خود میگیرد ظاهرا قلب سیاهی نداردو نمیتواند اسیبی به کسی بزند
یانقل قول:
بلاتریکس:دراکو همون طور که ارباب گفت چون نتونستی دامبلدور رو بکشی باید درکشتن هری پاتر کمکش کنی حالا بیشترین اسیبی که میتونی به یه نفر بزنی رو نشونم بده
علائم نگارشی یکی از اصول نوشتن هستن. اگر نباشن نمیشه مطالب رو با لحن صحیح خوند. دیالوگ و توصیف هم فرقی نداره، در هر حال جملات نباید بدون علامت بمونن یا تموم بشن. پس جمله بدون نقطه (.) نداریم.
"دراکو چهره ای غمگین به خود میگیرد. ظاهرا قلب سیاهی ندارد و نمیتواند اسیبی به کسی بزند."یا
"بلاتریکس با لحن تهدید آمیزی شروع به صحبت کرد.
-دراکو همون طور که ارباب گفت، چون نتونستی دامبلدور رو بکشی باید درکشتن هری پاتر کمکش کنی. حالا بیشترین اسیبی که میتونی به یه نفر بزنی رو نشونم بده."همونطور که مشاهده می کنی توی مثال بالا علاوه بر اضافه کردن نقطه ها و سایر علائم نگارشی، شکل دیالوگت هم تغییر دادم. اینکه یه اسم بیاریم و علامت نقل قول بذاریم و دیالوگو بنویسیم اصولا چندان زیبا نیست. ولی اینکه یه توصیف از شخصیت بیاریم و با علامت (-) شروع کنیم به نوشتن دیالوگ در مورد همون شخصیت خیلی بهتره چون هم به تجسم شخصیت ها و همراه کردن خواننده با حس و حال اون شخصیت کمک می کنه و هم شکل کلی دیالوگ هارو از توصیف ها متمایز می کنه و نظم بیشتری به نوشته مون می بخشه.
نکته بعدیم در مورد چارچوب شخصیتی دراکو هست. این شخصیت وابستگی زیادی به خانواده ش داره. اینکه به خاطر هری یه دفعه ۱۸۰ درجه تغییر کنه و شروع کنه خانوادشو طلسم کردن یکم عجیبه. یعنی مثلا ممکنه چهره هری رو تشخیص بده ولی به خانواده ش لو نده تا کمکی کرده باشه ولی اینکه بخواد کل خانواده ش رو طلسم کنه یکم با منطق این شخصیت سازگار نیست.
اما در کل خوب بود. به نظرم میتونی توی ایفای نقش این نکاتو بیشتر تمرین کنی و کم کم با نقد گرفتن و تمرین بهتر و بهتر بشی.
تایید شد!مرحله بعد:
گروهبندی