نیوت اسکمندرvs جیمز پاتر هنوز هم ؟!
- همیشه .
- جناب مدیر این اقایان همیشه شب ها در حال گشت زنی هستن .رو در حال قانون شکنی یعنی گشت زنی شبانه دستگیر کردیم .مثل همیشه درحال شیطونی کردن .
- و چطوری دستگیرشون کردین ؟
- یکی از دانش آموزان به نام سوروس اگه اشتباه نکرده باشم سوروس اسنیپ در حین کارشون دستگیرشون کرد .
- باشه آلبرت من بهشون رسیدگی می کنم . تو دیگه برو .
- باشه البوس و سپس با صدای جیر جیر رندی در را میبنند .
- خب آقایان توضیح بدید ؟
- باشه قضیه بر میگرده به سال پیش .
فلش بکیه روز بهاری دیگه تو هاگوارتز برای سه دوست ماجراجو در پی هیجان می گذشت .
روزی نبود که جیمز به لی لی فکر نکنه . تمام فکر ذهنش دختری با دامنی گل گلی و پوستی سفید و چشمانی سبز که یاد اون از ذهن جیمز بیرون نمی رفت و دوستانش سیریوس و پریموس از این قضیه اطلاع داشتن ولی کاری از دستتون بر نمی اومد .
- هنوز به همون فکر میکنی ؟
- اره خودت میدونی که .
- چرابنظرم برای اینکه حالت خوب شه یه گوشمالی بدیم به سوروس بد نیست .
- نه حوصله شو ندارم .
چرا یه کاری نمیکنی لی لی بهت توجه کنه .
- مگه یادت رفته روز ولنتاین زدن گل تو سرم هدیه کریسمس رو که من دادم انداخت دور .
- راست میگی یادم نبود .
- یافتم یافتم سنگ قدرت اگه بتونیم پیداش کنیم و ازش برای یه کار مفید استفاده کنیم هم اکنون میره روی کارت شکلات قورباغه میفته هم لی لی به تو توجه میکنه .
جیمز برای عشقش لی لی همه کاری میکرد پس گفت .
- به دنبال سنگ قدرت .
شب اول- کتابخانه رو گشتی ؟
- اره پیدا نشد .
- خوب بهتر بگرد .
گشتم نبود نگرد نیست .
- پس فردا دریاچه
شب دوم ته دریاچه رو گشتیم از موجودات در یاییم پرسیدیم چیزی نصیبمون نشد .
پایان باش بک - پروفسور ما به همین ترتیب هر شب یه جارو گشتیم . ولی چیزی نصیبمان نمی شد . ولی یه روز توانستیم یه سر نمی پیدا کنیم سر سرراه اسلایترین .
فلش بک- جیمز مطمعنی باید بریم .
- اره من میرم ولی اگه شما میخواین میاین به همین ترتیب شب به سرسرا آسانترین باراه رمز عبور یکی از دانش آموز های آسانترین وارد شدند . و تونستم سنگ رو پیدا کنن.
پایان باش بک - وبعد سوروس ما رو دید و همه رو خبر کرد و دنبالمان کردند .و الان اینجا هستیم .
- میشه سنگ رو ببینم .
- بفرمایید پروفسور .
افرین بچه ها از شما به عنوان دارندگان سنگ جادو یاد میشه و سپس با خنده به سمت در میرود و میگوید تنبیه بی تنبیه .