هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (داداتریلانی)



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰
#1
رای ما رو... نه چیز، دسترسیامو پس بدید!
---

انجام شد خوش برگشتید.



پاسخ به: فروشگاه زونکو
پیام زده شده در: ۱۴:۱۶ پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹
#2
در مسیر جهنم:

سیریوس داشت با خودش فکر می‌کرد «چه کنم؟ چه کار کنم؟ دو سیرِ گوشت رو...» نه... سیر گوشت رو نباید وارد این بازی‌ها می‌کرد! خودش باید فکری به حال این قضیه می‌کرد.
-ببینید آقای فرشته...

فرشته با اخم نگاهی به سیریوس انداخت. سیریوس از ترس آب دهانش را قورت داد. فرشته نگاهش را از سیریوس برگرداند و با لحنی خشن گفت:
-چهل و هفت!

-بله بله، آقای چهل و هفت، شما از اساس من رو اشتباه گرفتید. طرف بد این داستان مرگخوارا هستن. شما به اندازه‌ی کافی نمی‌شناسیدشون، ولی من می‌دونم اینا چه آب زیر کاه‌هایی هستن! اینا همه‌شون اهل مغالطه‌ان، دست‌های پشت پرده‌شون سایت رو می‌چرخونه. بعد من آبم می‌خورم بهم می‌گن کار زشتی کردی! دیگه من چه کار کنم آخه؟ من رفتم در وصف‌شون شعر گفتم، ولی هیچ‌کس جوابم رو نداد! من دراما می‌خواستم! درامای خونم بیفته، از حال برم، شما جواب‌گویی؟ دِ نیستی دیگه! چرا هیچ‌کس جواب منو نمی‌ده؟ چرا اینا منو تو بازیاشون راه نمی‌دن؟ درامای منو بدید، برم من!

بیگ‌باس نگاهی به مامور شماره چهل و هفت انداخت و سری به نشانه‌ی تاسف تکان داد.

-قربان متاسفانه گویا مورد به توهم توطئه مبتلاست. دستور چی می‌فرمایید؟
-کاری از دست ما برنمیاد دیگه... باید ببریمش به برج فانوس دریایی، شاید اون‌جا دکترها کاری از دست‌شون بربیاد.

با تموم شدن صحبت بیگ‌باس، مامور چهل و هفت سیریوس رو داخل قایقی انداخت و پس از اون، هر دو مامور سوار قایق شدند و به سمت دورترین نقاط جهنم پارو زدند.

بهشت - سمت مرگخواران:

بلاتریکس و رودولف هنوز در حال گیس و گیس‌کشی سر این بودن که رودولف تنها بره یا بلاتریکسم باهاش بره. مرگخوارها می‌دونستن اگه این دوتا با هم برن فاتحه‌ی همه‌شون خونده‌اس، اما هیچ گزینه‌ی مناسب دیگه‌ای هم نداشتن و هیچ‌کس هم دلش نمی‌خواست داوطلب شه، چون اگه شکست می‌خورد تیکه بزرگه‌اش گوشش بود.
همه داشتن زیر چشم دیگران رو نگاه می‌کردن که بالاخره یکی رو داوطلب کنن و بفرستن جلو، تا خودشون رو از این مخمصه نجات بدن.



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۲۷ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹
#3
نام و نام خانوادگی: سیبل تریلانی

گروه: Only Raven

محل زندگی: کوجه-پس‌کوچه‌های هاگوارتز

زمینه‌ی فعالیت: پیشگویی، پیشگویی زمان مرگ، پیشگویی زمان بدبختی، پیشگویی بیچارگی، پیشگویی به خاک سیاه نشستن، نفوس بد زدن

بانو تریلانی از اساتید به نام هاگوارتز و قدرتمندترین و دقیق‌ترین پیشگوی کل دنیای جادوگری است. او تنها پیشگویی است که توانست پودر شدن لرد سیاه را پیشگویی کند. پیشگویی او باعث شد لرد سیاه هری را به عنوان همتای خود برگزیند و پودر شده، به باد برود، در حالی‌که منظور او هری نبود و لرد سیاه کلا اشتباه گرفته‌بود... پسر برگزیده نویل بود!

سیبل از بچگی قدرت پیشگویی را در نوک انگشتانش حس می‌کرد، جایی کاملا اشتباه از بدنش.
او در سن سه سالگی مرگ وزغش را پیش‌بینی کرد. در پنچ سالگی مرگ بچه‌ی همسایه را. در هشت سالگی مرگ عمویش. در یازده سالگی مرگِ... نه، در یازده سالگی قبل از آن‌که مرگ کسی را پیشگویی کند نامه‌ی هاگوارتزش آمد و راهی مدرسه شد. هرچند، نواده‌ی کاساندرای بزرگ چه احتیاجی به مدرسه داشت؟!

او بدبختی را بو می‌کشید! همیشه قبل از آن‌که اساتید نامش را صدا کنند، متوجه می‌شد قرار است نامش صدا شود. هروقت قرار بود بچه‌ها اذیتش کنند هم می‌فهمید. خلاصه‌اش هرگونه بدبختی را از فرسنگ‌ها دورتر می‌فهمید، هرچند تخصص اصلی‌اش پیش‌بینی مرگ بود.

بین هم‌کلاسی‌هایش اصلا آدم محبوبی نبود، همه او را فرد عجیب-غریب و نحسی می‌دانستند و حاضر به رفاقت با او نبودند. بعد از اتمام مدرسه تمام تلاشش را کرد وارد بازار کار شود، اما بازار کار نمی‌خواست او واردش شود و نهایتا به کارتن‌خوابی و کف‌بینی و رمالی در گوشه‌ی خیابان برای یه نات و ده گانت رو آورد. او در جوب‌ها آواره و سرگردان بود که دامبلدور پیشنهاد کار و زندگی و زن و بچه... نه... تدریس کردن در مقابل محل زندگی به او داد. اما با روی کار آمدن آمبریج ورق برگشت و از تدریس در هاگوارتز کنار گذاشته‌شد.

او تصمیم گرفت به ادامه‌ی تحصیل رو بیاورد و زندگی بی‌حاشیه و بی‌درامایی را تجربه کند، اما از آن‌جا که هیچ‌وقت نتوانست جلوی زبانش را بگیرد -و لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود!- خودش را دستی دستی به هچل انداخت و ملخک یک‌بار و دوبار جست، اما آخر سر دستی پس یقه‌اش را گرفته و مجبورش کرد در محل اجتماع جادوگران و ساحرگان عضو شود. در حال حاضر هم دست، چوب‌دستی به دست، بالای سرش ایستاده تا این متن را به پایان ببرد. اگر این متن را تا بدین جا خوانده‌اید... کمک!


تایید شد!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.