هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۲۲ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
#1
اسم:آستوریا


فامیل:گرینگرس


قد:170


سن: 15


رتبه ی خون:اصیل


ملیت:بریتانیایی


چوب دستی: چوب نارون 34 سانت هسته ریسه ی قلب اژدها


جارو:نیمبوس 200


حیوان:گربه مشکی با چشمای سبز(لوکی)


پاترونوس:ببر


خصوصیات ظاهری:هیکل خوب، موها ی مشکی،، پوست نسبتا سفید، در نگاه اول جذاب اما بی روح



خصوصیات اخلاقی: قدرت طلب،قوی و شجاع، باهوش، مهربانی اش را به هر کسی نشان نمیدهد، با همه صمیمی نیست، با اعتماد به نفس و عزت نفس، چالش پذیر و همبشه میخواهد بهترین خودش باشه

امیدارم مورد قبول باشه


معرفی شخصیتت بیش از حد کوتاهه! لطفا بعدا حتما برگرد و تکمیلش کن.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۶ ۲۰:۳۰:۵۹

iam yoong


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۵۴ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
#2
اسم: یونگ


فامیل: جئون


قد:170


سن: 15


رتبه ی خون:اصیل


ملیت:دورگه آسیایی آمریکایی


چوب دستی: چوب نارون هسته ریسه ی قلب اژدها


جارو:نیمبوس 200


حیوان:گربه مشکی با چشمای سبز(لوکی)


پاترونوس:ببر


خصوصیات ظاهری:هیکل خوب، موها و چشمان مشکی، موهای کوتاه تا سرشانه، پوست نسبتا سفید، در نگاه اول جذاب اما بی روح



خصوصیات اخلاقی: قدرت طلب،قوی و شجاع، باهوش، مهربانی اش را به هر کسی نشان نمیدهد، با همه صمیمی نیست، با اعتماد به نفس و عزت نفس، چالش پذیر و همبشه میخواهد بهترین خودش باشد


دورگه ی کره ای کانادایی پدرش اهل کانادا و مادرش کره ای است
یک برادر بزرگ تر دارد (یی رو)
و از نظر مالی وضعیت خیلی خوبی دارند


در سال سوم بود که درخواست یک کمپانی کره ای را برای کار آموزی قبول کرد و از آن موقع تا الان که وارد سال پنجم میشود در تعطیلات کار آموز آن کمپانی است

با اینکه از یک خانواده ی کاملا اصیل است اما دوست دارد در دنیای ماگل ها نیز یک آیدل موفق شود

مدارس جادویی زیادی او به عنوان دانش آموز قبول میکردند اما او دوست داشت به مدرسه برادرش هاگوارتز برود (یی رو سال ششم هاگوارتز است)و زمانی که نامه از هاگوارتز دریافت کرد با اعتماد به نفس زیاد و مهارت در درس هایش وارد هاگوارتز شد

در زمان اوایل ورودش زیاد با کسی جز معلم ها و برادرش مگر در مواقع نیاز صحبت نمیکرد و فقط کار خودش را انجام میداد
اما کم کم با خواهر دوست برادرش سومین آشنا شد
و آنها از بهترین دوستان یکدیگر شدند


متاسفانه اسامی ساختگی تایید نمی‌شن. شما باید از بین لیست اسامی شخصیت‌های گرفته نشده که با رنگ مشکی هستن یک شخصیت رو انتخاب کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط ☆♡A♡☆ در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۶ ۱:۴۵:۵۷
ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۶ ۹:۲۴:۱۳

iam yoong


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰
#3
سلام کلاه عزیز
اول از همه میخوام بگم درسته نکته ای که گفته بودید رو دیدم اما علاقه من واقعا به اسلیترین زیاده من فردی اصیلم که قدرت طلبی زیادی دارم
با هر کسی دوست نمیشم و اکثرا تنهام اما کافیه کسی خودش رو بهم ثابت کنه تا همیشه بتونم با دل و جون براش وقت بزارم و ازش محافظت کنم
به کوییدیچ علاقه دارم و میشه گفت شجاع هستم
نژاد پرست نیستم اما به اصالتم افتخار میکنم خودم رو در بعضی مواقع بالاتر از خیلیا میبینم اما نه بخواطر اصالتم بلکه بخواط کار های خودم
اولویت من اسلیترین هست و بعد از اون گریفیندور اما نه به دلیل اینکه بقیه گره ها بد هستن نه اصلا اتفاقا اونا عالین اما من ویژگی ها و علاقه های دیگه ای در خودم میبینم
امیدوارم خوب فکر کنید و بعد من رو گروهبندی کنید
ممنون از وقتی که گذاشتی💚


اسلیترین!

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط ☆♡A♡☆ در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۵ ۲:۴۷:۰۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۵ ۱۹:۳۹:۵۱

iam yoong


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۳۷ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰
#4
http://jadoogaran.org/uploads/sww1.png
تصویر شماره ۱۳


واقعا غیر قابل باور بود
آن هم برای هری ای که میدانست آن شخص سال ها قبل مرده است اما این بدین معنی بود نقشه ای که هرگز دروغ نمیگفت اشتباه کرده است؟
من که فکر نمیکنم
اما قطعا هری فعلا وقت کافی برای فکر کردن به این موضوع را نداشت یا لااقل در این زمان که سرایدار بدخلق و گربه ی بدزاتش حس کرده بودند دانش آموزی بیرون از تختش در حال نافرمانی است و دقیقا یک راهرو با او فاصله داشتند
درست است که او شنل شگفت انگیز خود را به همراه داشت
اما آیا این باعث میشد که خانم نوریس وجود هری را حس نکند؟
قطعا نه!
خب خوشبختانه ناجیش چشم باباقوری او را از این مخمسه نجات میدهد اما هنوز برای هری قابل درک نبود که چرا چشم باباقوری نقشه را از هری گرفته بود یا اینکه چرا نقشه یک اشتباه آن هم به این بزرگی مرتکب شده است
اما واقعا اشتباه بود؟


با این که توصیفات خوبی داشتی، اما شدیدا داستانت کوتاه بود و سریع ماجرا رو جلو بردی. یکمم گنگ نوشتی. کی دقیقا مرده بود اما نقشه نشونش می‌داد؟ بعد چی می‌شه که یهویی مودی سر می‌رسه و نجاتش می‌ده؟ اصلا چطوری این کارو می‌کنه؟ درسته که اینجا انتظار نداریم خیلی هم طولانی بنویسین، اما یه توضیح کوتاه راجع به این اتفاقات لازم بود.
راستی از علائم نگارشی هم استفاده کن! درست نیست که جملات رو پشت سر هم بدون این که هیچ نقطه، علامت تعجب، ویرگول یا علامت سوالی بذاری بنویسی و بری. سعی کن با علائم نگارشی به جملاتت پایان بدی یا به هم وصلشون کنی.
حالا هم در کمال تعجب و حیرت همگان، می‌خوام کوتاه بیام و در نتیجه تاییدت می‌کنم.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی

ممنون🌹❤


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۴ ۲۰:۴۴:۱۷
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۴ ۲۰:۴۷:۲۵
ویرایش شده توسط ☆♡A♡☆ در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۴ ۲۱:۱۸:۴۰

iam yoong






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.