نیوت در حال خواندن (اخبار) روز نامه بود و از خواندن (گزارش) ستون "از زندگی ماگل ها" درباره ی (تلویزیون) (مبهوت) شده بود که مادرش گفت: نیوت (قورباغت) فرار نکنه. بیا بشین یه (پیشنهاد) دارم. نیوت با چوبش قورباغه رو برگردوند و بعد رو کرد به مادرش و گفت: چیه باز از این پیشنهادای سفرای عجیب غریبه؟ حالا من کی پیش نهاد عجیب غریب دادم. چرا پا نمی شی بری این (وزارت) خونه به این یارو که (مقام) ریاست بخش جونورا رو داره بگی بابا یه مرخصی بهت بده. اگه قبول نکرد با (قاطعیت) بهش بگو اگه نده سوسکش میکنی. به احتمال زیاد اگه اخراجت نکنه قبول می کنه بعد بیا (چمدونامونو) می بندیم یه سر میریم پیش راجر, دلم لک زده واسه دیدن هیپوگریفاش. فوقش اخراج می شی یه سر می ریم دور دنیا کلی جونورای عجیب غریب می بینیم. نیوت ناگهان فکری از این حرف به نظرش رسید شاید همچین پیشنهاد عجیبی هم نباشه. شاید کلی مشهور بشه. مامان برو که می میرم واسه هیپو گریفات. ...................................................... خسته شدم از بس چرت و پرت نوشتم. چطوره قبوله؟؟؟؟؟؟ :d
تایید نشد!!! داستان خوبی نبود ... یک بار دیگه بنویسی فکر کنم بتونی !!!(پادمور)
ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۵ ۱۷:۴۲:۳۶
سلام فکر کنم فقط من موندم.من کیوان 18 ساله هستم.چهار سال پیش و از کتاب اول شروع به خوندن هری پاتر کردم و واقعاً منو مبهوت کرد.
از فوتبال بدم می یاد و عاشق بازی مافیا هستم.ضمناً به نظر من کتابا از فیلما خیلی بهترن و من از کتابای علمی تخیلی خوشم می یاد. ممنون از سایت خوبتون و فعلاً bye .
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.