هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
#1
سلام کلاه گروه بندی.
من باهوش و زیرک و مهربونم هستم.من از گروه ریونکلاو خوشم میاد و واقعا دلم میخواد توی اون گروه باشم.ممنون میشم اگه منو توی گروه ریونکلاو قرار بدی
با این حال الویت هام اینه:ریونکلاو_گریفیندور


ریونکلا

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲ ۱۹:۱۱:۴۱
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲ ۱۹:۱۷:۴۰


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۲ چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
#2
تصویر شماره ۱۰
عکس شماره ۱۰:قرار بود کوییدیچ بین اسلایترین و گریفیندور برگزار بشه. بازی کنان این دو تیم شرط بسته بودند که اگر هر تیمی برنده شود اون گروه،گروه برتر هاگوارتز میشود.پس این بازی برای افراد این دو گروهی اهمیت خاصی داشت. ولی گریفیندور یک مشکل اساسی داشت اونم این بود که یابنده گروهشون دیگه حاضر به بازی نبود و هیچکس دیگر هم حاضر نبود جای اون رو بگیره.توی همین دوران هری پاتر سال اولی در اولین کلاس پروازش شرکت کرد.به نظر اون پرواز آسون بود و با چند بار تمرین یاد میگیره و همین هم شد اون در اولین کلاس پروازش خیلی موفق بود.وقتی موفقیت هری پاتر به گوش بازیکنان کوییدیچ رسید،انها بلافاصله به پیش هری پاتر رفتند و از اون درخواست شرکت در بازی کردند؛هری پاتر هم بخاطر عشقی که به پرواز داشت قبول کرد.فردای آن روز که هری در حال تمرین برای بازی بود هاگرید پیش او آمد و گفت:هری تو که تصمیم نداری با این جارو توی مسابقه شرکت کنی¿¡ هری گیچ و مبهوت بهش نگاه کرد.هاگرید پوزخندی زد و گفت:بیخیال تو یه جارو خوب میخوای برای همین باید بریم کوچه دیاگون و برات یدونه خوبشو بخرم.هری که از این حرف خیلی خوشحال شد قبول کرد و قرار شد بعد از پایان تمرین جلوی جلو خونه هاگرید بره تا باهم برن.وقتی تمرین تموم شد هری و هدویگ رفتن اونجا و هاگرید هم آمد و آنها با هم به سمت کوچه دیاگون رفتند.انجا خیلی از آخرین دفع که هری رفته بود شلوغ تر بود،انها از بین مردم رد شدند و به مغازه رسیدند.بعد از کمی گشتن هری یک جارو را انتخاب کرد و پس از خرید به هاگوارتر برگشتند...چند روز بعد:بازی داشت شروع میشد و هری خیلی استرس داشت.همه بازی کنان دو تیم سر جای خودشان ایستادند و بازی شروع شد؛بازی خیلی سخت تر از چیزی بود که هری تصور میکرد هردو تیم خیلی برای این بازی تمرین کرده بودن.کمی از شروع بازی گذشت و هر دو تیم مساوی بودند،که هری اسنیچ رو که از کنارش گذشت را دید و به سرعت دنبال اون گذاشت و یابنده اسلایتیربن هم دنبال هری بود.هر دو کنار هم وایساده بودند و هر کدام داشتند تلاش میکرد که زودتر اسنیچ را بگیرند.هرمیون که دلش نمی‌خواست اسلایتیرین برنده بشه، زیر لب جادویی رو گفت و باعث شد کنترل جارو از دست یابنده اسلایتیرین خارج بشه و هری پاتر اسنیچ طلایی بگیره.این اتفاق خیلی باعث خوشحالی تیم گریفیندور شد و آنها تا شب جشن گرفتند.پایان


سلام و خوش اومدید به کارگاه داستان نویسی.

داستانتون بدون توقف پیش رفته و این یکم خواننده رو اذیت می‌کنه. لازمه که برای راحتی خوندن پستتون، و زیبایی ظاهریش، با اینتر بخش‌ها و بندهای مختلف پستتون رو از هم جدا کنید.

اما با این حال می‌دونم که این مشکلات هم با ورودتون حل خواهند شد...


تایید شد!

مرحله‌ی بعد: گروهبندی!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱ ۱۴:۱۲:۴۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.