دورگه با سرعت به طرف خبرگذاری می رود، ناگهان به فردی که رادای سیاهی پوشیده و قد کوتاهی داره برخورد می کنه و دوتایی با مغز پخش می شن رو زمین!
ویدر: اوی... دورگه گاری چی مثل آدم راه برو!
دورگه:
سلام، خوبی!
ویدر: نه زیاد، راستی می تونی کمکم کنی؟!
دورگه: چه کمکی؟
ویدر: می خوام شورش کنم و کنترل نیروهای نوشابه ای رو در دست بگیرم!
دورگه: o-: مااااااااااا می خوای به امپراطور خیانت کنی؟!
ویدر:
اهوم... اهوم!
دورگه: نه من نیستم من جونمو دوست دارم!
ویدر: ترسوی دودرۀ خالی بند خودم شورش می کنم و کنترل امپراطوری رو بدست می گیرم ولی بدون که بعدا دیگه به تو نیازی ندارم، و دورگه را تنها می گذارد.
دورگه: ویدر اینطوری نبود حتما با طلسم فرمان مغزشو شستشو دادن!
بر می گردیم به طرف دیگر!
پایگاه عملیاتی ققنوس ساعت 2:03
کاراگاه ققنوس: نتونستم از دورگه کمک بگیرم شک کرده ،نمی تونستم بیشتر از این بمونم اثر طلسم مرکب داشت از بین می رفت!
چوچانگ: ولش کن بدون اون هم می تونیم نقشمونو کامل کنیم!
کاراگاه ققنوس: ویدرو کجاست؟!
چوچانگ: تو کمده!
کاراگاه ققنوس: o-:
چوچانگ: جای دیگه ای نبود!
کاخ امپراطور ساعت 2:05
امپراطور مشغول شطرنج بازی با ولدی است، امپراطور: ولدمورت اون اسبه که ال می ره نه سرباز!
ولدمورت: ا... خودم می دونستم می خواستم تو رو امتحان کنم
،و اسب خود را بر می دارد و کنار می گذارد سپس چوبدستی خود را به طرف مهرۀ امپراطور می گیرد: آوادا کداورا
دیدی شاهتو زدم!
امپراطور: مااااااااااااا o-: اولا او شاه نبود رخ بود بعدم تو نباید توی شطرنج از نفرین...
در همین حال دورگه در حالی که فریاد می زند: حجی! حجی! حجی!
امپراطور:
کوفتو حاجی صد دفعه بهت گفتم بهم بگو لرد سیدوس یا امپراطور
دورگه: باشه امپراطور، لرد ویدر قصد داره کودتا راه بندازه!
امپراطور: نه باورم نمی شه ویدر یار وفادار من می خواد کودتا کنه!
دورگه: لرد سیدوس من باور ندارم که ویدر تحت اختیار خودش باشد احتمالا اون را طلسم کردند!
امپراطور: ممکنه، در هر صورت لرد ولدمورت تو با منی؟!
لردی: بله برادر من با تو هستم!
ادامه دارد...
Head of Detection and Confiscation of Counterfeit Pants Office
Emperor's Spokesman