سلام کلاه عزیز
من یه پسر ساده و تو دار هستم . به کتاب و معجون سازی خیلی علاقه دارم و معتقدم اصالت شرط نیست با اینکه اصیل بودن هم خوبه ولی این ارزش های انسانی مثل راست گویی و درست کاری شجاعت و غیره هستن که شرط و اصل هستن . تو گذشته من درد زیاد وجود داره با این حال هنوز هم مقاومم.

اولویت من اول گریفیندور و بعد ریونکلاو هست و اصلا از اسلایترین خوشم نمیاد با اینکه برای اونها احترام قائلم.


ریونکلا

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.

بعد از سال ها بالاخره انتظارش به پایان رسیده بود بعد از پنج تا برادر و خواهرش حالا ششمین فرزند خانواده کروزو بود که وارد مدرسه هاگوارتز می شد. با اینکه از سال ها پیش منتظر این روز بود باز هم استرس از سر تا پایش را گرفته بود. همه اعضای خانواده آنا از گروه ریونکلاو بودند و حالا نوبت او بود که کلاه انتخاب گر را سرش بگذارد و گروهبندی شود. در سر او مدام این فکر می آمد که اگر کلاه او را در گروه دیگری قرار دهد چه خواهد شد. آنا در همین افکار بود که ناگهان پروفسور مگ گانوگال گفت:« دوشیزه کروزو حواستون کجاست؟» آنا جا خورد ولی سریع خود را جمع جور کرد و به سمت چهارپایه رفت و روی آن نشست وقتی پروفسور کلاه را روی سرش گذاشت همجا تاریک شد کلاه تا روی چشم هایش می آمد «خب بذار ببینم شجاعت مهربانی و... خب دوست داری تو کدوم گروه باشی » آنا که زبانش بند آمده بود ناگهان گفت گریفیندور و قبل از اینکه بتواند حرفش را تصحیح کند کلاه فریاد کشید:«گریفیندووور» بردار و خواهر های آنا مات و مبهوت مانده بودند و فکر می کردند حتما اشتباهی رخ داده اما وقتی موضوع را فهمیدند بیشتر متعجب شدند. آنها می‌دانستند آنا منحصر به فرد است اما انتظار چنین چیزی را نداشتند.
تصویر شماره ۵گروه بندی


خوب نوشتی اما سعی کن با اینتر آشتی کنی و بین بخشای مختلف پستت پاراگراف‌بندی ایجاد کنی تا همه چیز پشت سر هم نباشه و خوندنش برای خواننده سخت نشه. مثلا وقتی دیالوگ می‌خوای بنویسی، دیالوگ رو به خط بعد ببر و با اتمام دیالوگ باقی توضیحاتت رو مجددا به خط بعد انتقال بده. همینطور بین توضیحاتت هرجا تغییر موضوع یا مکان و زمان رخ می‌ده باز اینتر بزن و بخشی از توضیحات رو به پاراگرف بعدی منتقل کن تا پستت ظاهر بهتری بگیره.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی