هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دعواهای زندانيان
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۰
#1
لیسا با دهانی باز به در قفل شده ی زندان خیره میشه.
لیسا صبرش تموم شده !
لیسا نا امیده!
لیسا عصبانیه!
و از همه مهم تر، لیسا قهره!
-باهمتون قهرم ..قهرمم ..قهرمممم!

همونطور که لیسا جیغ زنان خودش رو به دیوار سلول میکوبه ،
هری که خیلی از دست کم گرفته شدنش رنجیده از پشت سلول داد میزنه.
-اصلا منم با همتون قهرم دیگه درو باز نمیکنم

لیسا با شنیدن این حرف گوشاش تیز میشه از پشت میله های سلول به هری حمله میکنه. اما دستش از پشت میله های زندان به هری نمیرسه ،
با عصبانیت دسته ای از موهای خوشو میکشه و جیغ میزنه.
-فقط من میتونم قهر کنممم! قهر ماله منهه

و با زوری که از ناکجاآباد پیدا کرده میله های زندان رو ار هم فاصله میده و میره بیرون و هری رو از موهاش بلند میکنه!
- یبار دیگه تکرار کن ..چی گفتی؟


نوکی که انجیر میخوره مرغش کجه

عشق فقط بینی ظریف ارباب


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰
#2
نام : دنیس ( نام خوانوادگی ندارد)

لقب: بعدا میگم انشالمرلین /دنی خوشگله

گروه
: اسلیترین / دارای خونی خالص و ظریف

جنسیت
: شاید شبیه دخترا دلبر و ظریف باشه ولی اشتباه نکنین پسره!

چوبدستی: چوبدستیه ظریفی به اسم فیفی
که نوکش به عنوان خط چشم هم مورد استفاده قرار میگیره.

پاتروناس:روباه

سن: بنظر کم سن وسال

ویژگی ظاهری: صورت ظریف،دستای ظریف،لبای ظریف و ..
موهای مشکی که معمولا رنگ شدن.
چشمای مشکی که معمولا با لنز پوشانده میشن.
پوستی سفید و براق کلا موجود دلرباییه
ویژگی اخلاقی: اخلاقی بشدت ظریف،بشدت خودشیفته و مغرور، غیرقابل اعتماد،مرموز،سندروم ظریف داره، رو دماغ ظریف لردسیاه کراشه.
همینطور عاشق چوبدستی دوکارش فیفیه!
هرچیزی که پیدا کنه رو مال خودش میدونه!

توضیحات: دنیس خوانواده ای نداره و کنار جوب پیدا شده ،با اینکه جادوگر اصیله اما به چیزای ماگلی علاقه داره.
دربچگی دوست دادلی دورسلی بود و همش اون خپل گنده رو به اذیت و آزار بقیه مخصوصا هری تشویق میکرد.
از بچگی جادوگر اذیت کن و رومخی بود و معلوم بود بدرد جادوی سفید و ریش سفیدی و اونا نمیخوره
سرانجام برای گرفتن مقام خط چشم کش اعظم و تحسین بینی ظریف لردسیاه به ارتش تاریکی میپیونده.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲۰ ۲۲:۵۹:۴۱

نوکی که انجیر میخوره مرغش کجه

عشق فقط بینی ظریف ارباب


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۷ شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰
#3
سلام کلاه
من قبلا دوتا شناسه داشتم تو سایت، یولابلک و دیانا کارتر به مدیرای جذابم خبر دادم
با هردوشم عضو اسلیترین بودم، همینو به ما بده بریم سرکارو زندگیمون


---

ممنون بابت اطلاع رسانی. میتونی مستقیما برای معرفی شخصیت بری.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲۰ ۱۹:۱۶:۰۱

نوکی که انجیر میخوره مرغش کجه

عشق فقط بینی ظریف ارباب


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰
#4
تصویر شماره 3

دست هایش را مشت کرد و با قدم های محکمش از پله ها پایین رفت .
نگاه گذرایی به دیوارهای تارعنکبوت بسته و جعبه های خاک گرفته انداخت.
بی توجه به دیگر اشیاء درون زیرزمین به سمت شئ مذکورقدم برداشت و پارچه ی حریر رویش راکنار زد و به تصویر خود درآینه نفاق انگیز خیره شد.

ناگهان تصویر مرد سیاه پوش و خمیده به تصویر اسنیپ جوان که دخترک ظریفی با موهای نارنجی را دربغل داشت تغییر کرد.
مردمک چشمش گشاد شد و خاطراتش همچون باران برسرش جاری شد.
این زن لیلی پاتر بود. اولین عشق زندگی تاریک او..

" با لبخند به دختر مو نارنجی خیره مانده بود .
لیلی دست از بوییدن لاله های وحشی برداشت و نگاه دلربایش را به اسنیپ داد.
_ اینجا واقعا قشنگه اسنیپ ...نمیدونم چطور ازت تشکر کنم که منو به اینجا اوردی!

اسنیپ لاله ی کوچکی را میان موهای لیلی قرار داد.
-اینجا زیباست اما نه به زیبایی تو لیلی عزیزم! "

لبخندی از این خاطره برلب های خشک اسنیپ نشست اما با به یادآوردن خاطره ی دیگری لبخند بر لبانش خشکید.

" با قدم های آرام به آنها نزدیک شد.
دختری که در بغل جیمز پاتر صدای خنده هایش طنین انداز شده بود همان لیلی بود؟
قطره های اشک بی اختیار از چشمانش سرازیر شدن و ازآنجا دور شد. "

با قطره اشکی که از چشمانش بر دست های سردش جاری شد به خود آمد.
لیلی پاتر هیچگاه برای او نبود و حتی خود اسنیپ باعث مرگ او شد..
باتمام این ها هنوز هم قسمتی از قلبش با فکر کردن به او میسوخت.
پارچه ی حریر را به روی آینه نفاق انگیز انداخت و با شانه های خمیده زیرزمین را ترک کرد اسنیپ هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.


پست خوبی بود و کاملا تونست احساسات عکس رو انتقال بده. توصیف هات خیلی قشنگ و گویا بودن.
علائم نگارشی‌‌ت کمی به هم ریخته بودن که درادامه بهتر میشه.

تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۱۸ ۲۱:۴۳:۰۱

نوکی که انجیر میخوره مرغش کجه

عشق فقط بینی ظریف ارباب






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.