هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰
#1
نام:آنجلینا معروف به آنا

نام خانوادگی:جانسون

گروه:گریفیندور

چوبدستی:چوب سرو با هسته رگ قلب تک شاخ

جارو:نیمبوس ۲۰۲۰

مشخصات ظاهر:قد بلند،چشم سبز،موی قهوه ای تیره،پوست سفید

مشخصات اخلاق:لجباز و خیال پرداز،مهربون و گاهی عصبی

پاترونوس:جگوار

توضیح:خانواده ماگل دارم اما این اصلا برام اهمیت نداره چون خیلی خوبه...اینجوری هم به دنیای ماگل ها عادت دارم و هم به دنیای جادو...
اشنایی با دنیای جادو:توی ایستگاه قطار بودم که دونفر و دیدم با چمدون های عجیب و جغد و یهو دویدن سمت دیوار و دیگه ویزی نفهمیدم...
خیلی برام عجیب بود...چندروز بعد یه نامه عجیب توسط یه جغد برام اومد...حدس زدم ربطی به اون صحنه ای که دیدم داره
وقتی پیام و خوندم خیلی خونسرد به خانوادم اطلاع دادم تا اونا فک نکنن چیز عجیبیه...
بعدشم به هاگوارتز اومدم و فهمیدم گروه بندی میشیم...یکی به نام هری پاتر از کلاه خواست که توی گریفیندور باشه و من فهمیدم گروه اسلایترین یه مشکلی داره پس منم از کلاه خواستم برم گریفیندور و اونم قبول کرد

انجام شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱ ۲۳:۱۵:۳۱


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰
#2
سلام کلاه...
من صبورم و مهربون
تا جایی که میتونم سعی میکنم به دیگران کمک کنم
و اولویتم گریفیندوره

سلام فرزندم
اگر انقدر مطمئنی پس برو به:
گریفیندور!

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱ ۱۳:۲۳:۲۶
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱ ۱۳:۲۴:۵۳


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۰:۴۹ دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰
#3
http://www.jadoogaran.org/uploads/images/img5367c58367363.jpg
هری هراسون به اطرافش نگاه میکرد...داشت با دابی حرف میزد که یهو سر از اینجا دراورد...همینجور صدا میزد دابی کجا رفتی؟؟؟ یهو هدویگ از راه رسید با دیدنش حس خوب بهش دست داد و یکم اروم شد...به پای هدویگ یه نامه بسته شده بود سریع بازش کرد..
نوشته بود:به مغازه عتیقه فروشی برو هری سریع به مغازه عتیقه فروشی رفت...دراکو نشسته بود روی صندلی و با عصبانیت فریاد زد: من نمیتونم از پسش بر بیام من مثل شما نیستم...! من از پاتر متنفرم اما نمیخوام بکشمش از پشت یکی هری و صدا زد...هری سریع برگشت و چوبدستیش گرفت جلوش...هاگرید بود که داشت صداش میزد و هدویگ‌ رو شونه اش بود...هری با خوشحالی رفت پیش هاگرید و ماجرارو براش گفت...هاگرید:بیچاره مالفوی باید همه چیز و به دامبلدور بگم...دراکو نباید مثل پدرش شه
.. هری که اصلا دل خوشی از دراکو نداشت گفت:اونم مثل پدرش بدجنسه هاگرید:درسته که اخلاقای بدی داره ولی اون توی خانواده درستی نبوده! هری:اما منم اصلا خانواده نداشتم هاگرید:درسته...به ذات برمیگرده ولی حق دراکو نیست... هری:یعنی ازش خواستن من و بکشه؟ هاگرید:احتمالا دیدن با راه های پیچیده نتونستن خواستن از راه های ساده استفاده کنن مخصوصا دراکو که تو یه مدرسه با توعه...
هری باز هم تو خیال خودش غرق شد که ناگهان صدای دراکو از پشت اومد........



داستان‌ت کمی پایان باز بود. بهتره برای زیبایی ظاهری نوشته‌ت، بندهای مختلف و همچنین دیالوگ‌ها رو با اینتر از هم جدا کنی. بهتره دیالوگ‌هات رو اینجوری بنویسی:

دراکو گفت:
- سلام.


با این حال این ایرادات می‌تونه با ورود به ایفای نقش و نقد گرفتن برطرف بشن.



تایید شد!
مرحله‌ی بعد: گروهبندی




ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۰/۷/۱۹ ۱۸:۰۴:۰۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.