هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۲ یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰
#1
در ایستگاه کینگز کراس ، پسری با موهای پرکلاغی و عینکی گرد مانند به چشم می آمد.در دست سمت راست او ، چمدانش و در دست سمت چپش ، جغد خاکستری رنگی بود که معلوم بود جغد خانگی اش بود. او هم مانند بیشتر دانش آموزان سال اولی که تازه به آنجا آمده بودند ، از پدر و مادرش خداحافظی کرد و سوار قطار شد.از پشت سر او یک پسر با موهای چرب مانند رد میشود که دختری زیبا با چشمان سبز رنگ و موهایی قرمز مایل به نارنجی که دنبال آن پسر میدوید و او را صدا میزد (ببخشید من زیاد مطمئن نیستم چشماش سبز بود یا آبی )
_سوروس وایسا توی قطار نباید بدوییم
جیمز جیغ زد : هی یواش مگه جنگه که اینطوری میدویین
لی لی می ایستد ، برمیگردد ، و سوروس هم به او خیره شده بود.
میگوید : ببخشید فقط میخواستیم کوپه پیدا کنیم
جیمز که محو زیبایی او شده بود ، گفت : نه ببخشید تقصیر من بود ، نباید جیغ میزدم
لی لی گفت : اسم من لی لی است و او سوروس اسم تو چی هست؟
جیمز که هول شده بود گفت : جیمز پاتر.
لی لی گفت : خوشبختم توی هاگوارتز میبینمت
جیمز هم خداحافظی کرد و رفت تا کوپه ی خالی پیدا کند ، اما هیچ کوپه ای خالی نبود ، فقط یکی از آن ها که در آن یک پسر با موهای قهوه ای و عجیب نشسته بود و داشت کتاب میخواند. کمی از بالای کتاب جیمز را دید ، اما توجهی به او نکرد.
جیمز گفت : جای کسیه اینجا؟
پسر گفت : نه میتونی بشینی.
جیمز وارد کوپه شد ، کیفش را به سمت بالا پرتاب کرد و نشست.
ناگهان پسری مو مشکی و کمی با حالت فرفری وارد کوپه شد ، نفس نفس زنان در را بست. مشخص بود کسی او را دنبال کرده وارد کوپه شد.
وقتی سرش را برگرداند دید دو نفر داخل کوپه هستند.
گفت : ببخشید من سیریوسم یه نفر داشت دنبالم میکرد که سر از اینجا در آوردم.
پسر گفت : نه مشکلی نداره
سیریوس گفت : اسمتون چیه؟ باهم دوستین؟
جیمز گفت : نه ما همدیگرو نمیشناسیم. من جیمزم ، سال اولی ام و اینم جغدم جکسونه.
پسر کتابش را کنار گذاشت و گفت : من ریموسم ، ریموس لوپین.
سیریوس گفت : خوشبختم حالا میشه اینجا بشی...
هنوز حرف سیریوس تمام نشده بود ، که پسر دیگری با عجله وارد کوپه شد. به نظر جیمز صورتش شبیه موش بود.
سیریوس با عصبانیت گفت : هی جلوتو نگا کن! مگه شیر دنبالت میکنه!ترسو!
اونم گفت : ببخشید چن نفر داشتن منو دنبال میکردن سال بالایی بودن منم ترسیدم
سیریوس گفت : همون مو خوشگله؟! با یه دختره موی سیاه فرفری؟
پسر شبیه به موش گفت : آره همونا.
سیریوس گفت : دختره رو میشناسم ولی پسره رو نه. دختره دختر خالمه ، خیلی هم رو مخه!
پسر گفت : حالا میشه بحثو تموم کنین؟ اگه میشه ، لطفا با من دوست میشین؟هیچ دوستی ندارم.
جیمز گفت : باشه. ولی باید جوری دوست شیم که حتی اگه تو گروه های متفاوت افتادیم ، هیچوقت از هم جدا نشیم و به همدیگه خیانت نکنیم ، باشه؟

ریموس و سیریوس با سرشون بله رو گفتند ولی پسره نه !
جیمز گفت : ببین با تو هم بودماااا !
پسره گفت : ببخشید حواسم پرت شد ، باشه قبوله من پیترم پیتر پتی گرو ، شما ها چی؟
جیمز گفت : من جیمزم اون سیریوسه اونم ریموس !
و اون ها جوری با هم دوست شدند که هیچوقت از همدیگه جدا نمیشدن!=)
پایان.
تصویر شماره ی 16
--------------+
توصیفات و جملاتت کمی مشکل دارن، مثلا:
نقل قول:
در ایستگاه کینگز کراس ، پسری با موهای پرکلاغی و عینکی گرد مانند به چشم می آمد.در دست سمت راست او ، چمدانش و در دست سمت چپش ، جغد خاکستری رنگی بود که معلوم بود جغد خانگی اش بود.

در ایستگاه کینگز کراس، پسری با موهای پرکلاغی و عینکی گرد به چشم می آمد.در دست راستش، چمدانش بود و در دست چپش، جغد خاکستری رنگی که از قضا جغد خانگی اش بود.

مثلا گرد مانند اشتباهه، تو اینو جلوتر توی چرب مانند هم تکرار کردی.
دیالوگ هات هم کمی سرسری و ساده بودن.
ولی از لحاظ شخصیت ها کاملا با روند کتاب پیش رفته بودی.
پیشنهاد میکنم یکبار دیگه داستانت رو بنویسی و این بار روی جمله هات و توصیف محیط اطراف بیشتر کار کنی.

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط MACAN در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۰ ۲۱:۲۹:۳۴
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۱ ۲۲:۳۸:۵۰
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۱ ۲۲:۴۰:۱۳






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.