پرسش 1: کودوم پیرانارو از نظر ظاهر و باطن برای نگهداری انتخاب میکنید؟ ( امتیاز6)(پیرانایی که ظاهر و قیافه بهتری داره)
ویکتوریا بعد از نزدیک شدن به آکواریوم پیرانا ها، دید که همشون دارن میگردن، ولی بعد متوجه شد که یکیشون خودش تنها یه گوشه وایساده و داره تو شیشه آکواریوم نگاه میکنه، و با خودش میگه: ای تنگ ماهی، ای تنگ ماهی،کی از همه خوشگل تره!
ویکتوریا هم با خودش میگه «چلنج اکسپتد» و اونو میبره که بهش نشون بده کی از همه خوشگل تره.
پرسش 2: چجوری بدون جادو پیرانا هاتون رو توی این تنگا نگه میدارین که تیکه تیکه نشین؟ (9 امتیاز)آرایش کردن و به خود رسیدن حال هر موجودی رو خوب میکنه، فرقی نداره که آدم باشه،یا هر نوع موجود جادویی
دیگه !
ویکتوریا با نشون دادن رژلب و خط چشم و یاد دادن استفاده کردن ازشون اونو آروم میکنه، ولی پیرانا هنوزم دلش میخواد اونو تیکه تیکه کنه. ویکتوریا آهی کشید.
-هعی.دلم نمیخواست کار به اینجاها بکشه...
ویکتوریا دستشو داخل جیبش میکنه و با پخش یه آهنگ دراماتیک، به صورت اسلو موشن، کرم پودر و برق لبشو از جیبش خارج میکنه.
پیرانا یکم رام میشه،ولی باز هم خودشو میگیره.
ویکتوریا با خودش میگه:
-نه... این پیرانا بازی رو خوب بلده...
با فرمت
ماسک صورتشو از جیبش در میاره. پیرانا
بعد از دیدن ماسک، با چشم های ستاره ای خودشو به شیشه میچسبونه تا از ماسک دید بهتری داشته باشه. ویکتوریا هم از فرصت استفاده میکنه و پیرانا رو از شیشه در آورده و به تنگ منتقل میکنه
پرسش 3: توی رولی که مینویسین فرض کنین فقط سبزی و جعفری در اختیار دارید. چجوری بدون جادو پیراناتونو سیر میکنین؟ (15 امتیاز)ویکتوریا در حینی که داشت آرایش میکرد، حواسش به پیرانا افتاد که داره با حرص نگاش میکنه و میگه :
- اول میخورمت بعد وسایلتو میبرم !
-اگه تو میتونی در بیا بعد به اونجاشم میرسیم.
ویکتوریا که داشت سعی میکرد بفهمه چطوری باید سبزی و جعفری رو به بده، اول همینطوری جعفری داخل آب انداخت، پیرانا اونو به بیرون پرت کرد.
بار دوم جعفری هارو خورد کرد و ریخت.این بار پیرانا اونارو کرد توی دهنش و تف کرد.
ویکتوریا که اعصابش به هم ریخته بود، جعفری هارو داخل آب حل کرد. اینبار پیرانا از داخل تنگ بیرون پرید و وارد تنگ دیگه شد،پیرانای اون تنگ رو خورد و خودش اونجا موند.
ویکتوریا که دید جواب نمیده رفت سراغ راه آخر.
-هی پیرانا.
-بله ؟
-راستش تو یکم چاقی!
-من چاق نیستم... هستم؟
-اره.اما اگه هرروز از این جعفریا بخوری به خوش اندامی من میشی !
پیرانا این بار قبول کرد و با بی میلی شروع به خوردن کرد.
ولی ویکتوریا توی ذهنش میگفت : البته که هیچ کس به خوش اندامی من نمیشه!