همه جادو آموزان به خود می لرزیدن و پشت میز ها پناه گرفته بودند .
+ برو ببینم چی بلدی !
آندرومدا با این سخن به خود لرزید و جواب داد :
- شوخی میکنی دوریا خدای من
مگه از جونم سیر شده باشم اگه از این بد بدن شکست بخورم آرکو تا قیام قیامت دنبالمه
+اه ...... بیخیال تو بهترین کسی هستی تو دوئل که من میشناسم همه دارن به تو نگاه می کنن
آندرومدا سرش را چرخاند و دید که همه جادو آموزان در حال تماشا آن دو هستن سپس او در حالت رو دربایستی جزمش را عزم ببخشید عزمش را جزم کرد و به سمت جد آرکو رفت
+ هی گنده بک من رقیب بعدیت هستم
نیش خندی بر روی صورت جد آرگو نقش گرفت .
آندرومدا قد بلند و اندام لاغر و خوش فرمی داشت و به دلیل همین زیرک و چابک بود
آندرومدا به جد آرکو فرصت نداد و زود وردی را زمزمه کرد :
+اوبلویوت
-هه من با این باد ها نمیلرزم ...
ناگهان جد آرکو هرچی خورده بود بالا آورد آندرومدا هم از این فرصت استفاده کرد .
+اکسپلیار شیشه
ناگهان تمام شیشه های مغازه به سمت جد آرکو پرت شد
-دختره مارمولک
اکسپکتو چاقو
ناگهان چاقوی تیز دست زنجان جد آرکو به سمت آندرومدا پرت شد ولی آندرومدا جاخالی داد و چاقو به سمت بشکه نوشیدنی کره ای پرتاب شد.
-نههههههههه تو چیکار کردی
+ او پس
-اکسپلیار صندلی
+اکسپلیار برگشت صندلی
-ورد خودم رو در برابرم می استفادی
+ ببین یه لحظه بیا
- ها چیه
+ ببین من اگه شکست بخورم آرکو پدرم رو در میاره بیا الکی تو شکست بخورم منم بهت دو تا بشکه نوشیدنی کره ای می دم حله ؟
- سه تا چونه هم نداریم
+ اممممم ...... قبوله
دوباره اما این دفعه با کلک هر دو دربرابر هم قرار گرفتن و در نقش خود فرو رفتن و آندرومدا به جد آرکو چشمک زد:
+وینگاردیم له وی اوسا
جد آرکو به سمت دیوار پرت شد و بعد زانو زد در کمال تعجب همه جد آرگو داشت گریه میکرد :
+من از یه دختر بچه شکست خوردم
همه جادو آموزان صورتشان از خنده کبود شده بود
ناگهان آرکو در آن جا ظاهر شد
+ آه خدای من نکنه کتکش زدی ؟
-نه ولی میخواستم بزنم
ناگهان آرکو با دیدن نوشیدنی کره ای که بر زمین ریخته بود زمزمه کرد :
+ حالا فهمیدم چه اتفاقی افتاده
ممنون که انگشتام رو اون دنیا نفرستادی
- خواهش میکنم
+همه کیک 🍰 پرتغالی مهمون من