هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
#1
امیدوارم زدن پستم اینجا اشکالی نداشته باشه.اگه اشکال داره شرمنده چون من خیلی وقته توی سایت نیستم و از روند کارها به کلی بی خبرم!
به هر حال اگه نباید اینجا پست بزنم باز هم عذر میخوام.
خواستم بپرسم متینگ ها چطوریه؟یعنی زمانش هفتگی شده؟
برای دعوت شدن میتونیم درخواست بدیم؟چون من خیلی علاقه دارم با یه همراه توی میتینگ شرکت کنم.اگه هم انتخابیه لطف کنید من رو هم فراموش نکنید!
با تشکر...عضو فسیل جادوگران،شون پن!


تصویر کوچک شده


Re: "موزه جادو و تاریخ جادوگری"
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵
#2
لارا:صبر کن ببینم...این جمله که توی دیالوگ نبود!!یکی دیالوگ های من رو دستکاری کرده!
شون هم با تعجب از روی زمین بلند شد و گفت:وا...من کف زمین چیکار میکردم؟؟
سیبل گفت:داشتی گریه میکردی!!!!
شون: اگه اونی که این نقش رو برام نوشته پیدا کنم نشونش میدم شون پن کیه.من که الکی برای تمام شدن جنگ عراق اعتصاب غذا نکردم.اون وقت بیام کف زمین دراز بکشم زار زار گریه کنم؟
لارا: شون،تو اعتصاب غذا کردی؟پس اون همه غذایی که امروز سر ناهار بلعیدی چی بود؟!!!
شون:
سیبل روی سکو نشست و گفت:حالا ول کنین این حرف ها رو.با کفش چیکار کنیم؟بلاتریکس کفش رو با خودش برد.
شون با قیافه خوشحال و خندان رو به لارا گفت:خوب این که خیلی خوب شد.همیشه میخواستیم از شرش راحت بشیم.مگه نه؟
لارا:شووووووووووون!
شون که سر جاش میخکوب شده بود پرسیده:چیزی شد لارا؟
لارا با عصبانیت میگه:تو میدونی ما چقدر بابت اون کفش پول دادیم؟حالا اومدن کفش رو بردن تو خوشحالی؟
شون که حساب کار دستش اومده بود گفت:نه..چیزه،منظورم این بود که تا همین یکی دو روزه اونها هم از دستش خسته میشن و پس میفرستنش!
لارا که دید شون داره زیادی چرت و پرت میگه گفت:ببینم نکنه دوست داری خبر بدم فرمانده دالاهوف بیاد؟؟!!
شون: زرشک!هنوز اونقدر هویج نشدم که بخوام یکی دیگه بیاد مسائل موزه رو حل کنه.اینجا موزه ما است.هیچ کسی هم حق دخالت توی کارهای موزه ما رو نداره.
سیبل با خنده گفت:خوب ببینم حالا مثلاً میخوای چیکار کنی؟بری خانه ریدل کفش رو پس بگیری؟
شون بلند شد و کمرش را راست کرد.در خیال باد شنلش را تکان میداد(حرکت سوپرمن وار!)بعد به مجکمی گفت:آره میرم کفش رو بیارم!
لارا نگاهی به سیبل انداخت و او هم متقابلاً به لارا نگاه کرد و بعد:
شون که تازه فهمیده بود چی گفته سراسیمه گفت:وای نه....کی این خط رو قاطی دیالوگ های من نوشته بود....!!؟


تصویر کوچک شده


Re: تدریس خصوصی بازیگری
پیام زده شده در: ۱۱:۴۷ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۵
#3
پاسخ به برخی ابهامات!!:
1)به گیلدوری عزیز:گیلدوری جان کی گفته من کارگردان نیستم؟ همین چند سال پیش فیلم قول را با بازی جک نیکلسون و بنیچیو دلتورو ساختم که خیلی هم قشنگ بود!!!
2)به سوسک عزیز:کی گفته من مجوز ندارم؟مجوز گرفتم به چه قشنگی!من مجوز نداشته باشم که تاپیک نمیزنم برادر من!(ستاد مبارزه با حرکات نرمشی،ارزشی!!)در مورد امتحان ها باید بگم که همه امتحان های ما اینطوری نیست.ولی خوب برای جلسه اول نمیشد طور دیگه ای سوال طرح کرد.ولی از همین جلسه حرکت های انتحاری خودمون رو شروع میکنیم!
3)تمام هنرجویانی که ثبت نام کرده اند پذیرفته شده اند.
نکته:طرز امتیاز دهی آموزشگاه با کلاس های دیگه اندکی فرق میکنه.بعد از هر سه آزمون یکبار،افراد برتر معرفی خواهند شد و به صورت امتیاز دهی معمولی نمیباشد.(بابا تفاوت!!)
*جلسه دوم*
چگونه میتوان در قالب یک نقش فرو رفت؟
شون در حالی که خمیازه میکشید وارد کلاس شد و در کمال تعجب دید که کلاس پر از جمعیته!شون که کمی گیج شده بود پرسید:ببینم بچه ها،شما همه روز آخر ثبت نام کردین؟
سوسک:نه خیر استاد،ما دیروز هم بودیم ولی شما کلاس رو تشکیل ندادین.
شون: بگذریم!میریم سر درس خودمون.امروز میخوام براتون درباره چگونگی فرو رفتن در نقش صحبت کنم.راه های بسیار زیاد و متعددی وجود داره که بسیاری از بازیگرها از اونها استفاده میکنن تا خودشون رو به نقش نزدیک کنند.امروز برخی از راه های استاندارد رو براتون تعریف میکنم ولی به یاد داشته باشید که خودتون هم میتونید شیوه های مختلفی رو برای این کار به وجود بیارید.
راه اول)باید با نقش زندگی کنید.این شیوه زمانی امکان پذیر است که فاصله نسبتاً مناسبی بین پذیرفتن نقش و فیلم برداری وجود داشته باشد.برای این کار بازیگر در مدت زمانی که فرصت دارد در قالب نقش خودش به زندگی میپردازد و نه به عنوان خود واقعی اش. در این شیوه بازیگر شب و روز و در هر حالتی فقط به نقش خود فکر میکند.به شیوه او فکر میکند و همانند او تصمیم میگیرد.این کار در مورد شخصیت های خیالی یا در مورد نقش هایی که اطلاعات کمی درباره آنها وجود دارد اندکی سخت میشود،چون باید خود بازیگر ابعاد شخصیت آن نقش را بازسازی و یا بازآفرینی کند.طرز حرف زدن،لباس پوشیدن،فکر کردن و عمل کردن باید همانند نقش مورد نظر باشد.همان طور که گفته شد این راه فقط در زمانی که وقت به اندازه کافی موجود باشد کاربرد دارد.
راه دوم)در زمانی که فرصتی برای شیوه اول وجود ندارد و شما درفاصله کمی از فیلم برداری به گروه پیوسته اید.در این جا برای دریافتن ابعاد شخصیتی نقش بیشتر به اطلاعات موجود که کارگردان و فیلنامه نویس در اختیار بازیگر قرار داده شده تکیه میشود.تا آنجا که ممکن است باید فیلم نامه را دوباره و سه باره خواند.هر سطری از فیلم نامه مهم است و نباید فراموش کرد که فرصت اندک میتواند از کیفیت کار کم کند.برای همین باید تا آنجا که امکان دارد تلاش کرد تا بتوان به طرز مطلوبی بازی زیبایی را ارائه داد.
راه سوم)این راه مختص زمان فیلمبرداری است.معمولاً وقتی بازیگری در حال بازی جلوی دوربین است در افکارش به طور مرتب دیالوگ ها را مرور میکند تا اشتباهی در بیان آنها رخ ندهد.حال اگر بازیگری آنقدر بر دیالوگ ها تسلط داشته باشد که بتواند از این نظر فکرش را مشغول نکند میتواند هنگام بازی کردن به جای فکر کردن به دیالوگ به خود نقش فرو برود.این موضوع را کمی بیشتر توضیح میدهم.منظور از این حرف آن است که بازیگر در هنگام بازی فقط بازی نکند،بلکه خود نقش باشد.یعنی بتواند هنگام بازی به جای نقش فکر کند.بتواند به طرزی فکر کند که اگر آن نقش واقعی بود شخص مورد نظر همانطور فکر کند.این کار مستلزم آن است که بازیگر خود را به طور کامل فراموش کند.فراموش کند که در حال فیلم برداری هستند و گمان کند که همه چیز طبیعی و واقعی است.این کار بیش از آنکه به نظر می آید به تمرکز و توانایی های بازیگر احتیاج دارد.
آزمون دوم:
این آزمون تشریحی است و تنها جواب دادن به یکی از سوالت کافی است.لطفاً جواب ها کامل،دقیق و جامع باشد.

1)شما یک مرگ خوار هستید.جایی درون بندر گاهی مه گرفته و تاریک با چند نفر برای کاری که لرد سیاه به شما دستور داده قرار دارید که محفلی ها به شما حجوم می آورند.(این نمایش نامه را تا توصیفی از مکانی که در آن قرار دارید به صورت نه چندان طولانی بنویسید.سعی شود کمتر از ارزشی نویسی استفاده شود.نقش اول شما هستید و در مورد سیاهی لشگر هم مشکلی نیست،تا دلتان بخواهد داریم!!)

2)بازسازی یکی از صحنه های فیلم مورد علاقه خودتان به هر صورتی که دوست دارید.

3)شرح مختصری از تاریخچه تاسیس هالی ویزارد به سلیقه خودتان(هر چه میخواهد دل تنگت بگو!!)


تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۵
#4
اجتماع جامعه هنری در اماکن عمومی:سرژ را آزاد کنید!
به گزارش خبرهایی رسیده از جلوی ساختمان وزارت خانه و دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم منکراتی و اینا! عده ای از هنرمندان تجمعی را برای حمایت از سرژ تانکیان جادوگر و خواننده محبوب جادوگران برگزار کرده است.
براساس گفته های شاهدان تعداد تجمع کنندگان کمی بیشتر از تعداد اعلام شده به وزارت خانه برای گرفتن مجوز است.یکی از مسئولان در این باره اعلام داشت:...ما به این تجمع فقط برای 23 نفر مجوز داده بودیم ولی این طور که به نظر یرسد تعداد 500 نفر به طور غیر قانونی در این تظاهرات شرکت کرده اند...
مارلون براندو،هنرمند فقید که به تازگی درگذشته بود خودش را از جهنم به اینجا رسانده و در مقام سخنگوی تجمع کنندگان با صدای بلند فریاد میزد:...تبعیض و ظلم به جامعه هنر بس است!هر چی صبر کردیم دیدیم نه خیر،خبری نیست.ما همین طوری گله ای میمیرم ولی یه تسلیت خشک و خالی هم به ما نمیگید!اما دیگه زمان ساکت ماندن به سر آمده...سرژ تانکیان باید آزاد گردد و گرنه اعلام جهاد داده و تمامی جامعه جادوگری را به عملیات استشهادی امر میکنم!...سرژ تانکیان بی چون و چرا باید آزاد گردد.یک کلوم،ختم کلوم!(به نظر میرسد این شیوه سخن گفتن را در جهنم یاد گرفته بوده!)
تعداد بسیاری از هنرمندان نیز که در این تظاهرات شرکت نداشته اند به وسیله پیام هایی درخواست خود را برای آزادی سرژ تانکیان اعلام داشتند.
بر اساس آخرین گزارشات وزارت سحر و جادو ماموران خود را برای پراکنده ساختن تجمع کنندگان به جلوی ساختمان وزارت خانه فرستاده است.
یادآوری میشود سرژ تانکیان چند روز پیش به دلیل شکایت عده ای از سران مملکتی به زندان افتاده است.


تصویر کوچک شده


Re: تدریس خصوصی بازیگری
پیام زده شده در: ۱۷:۳۸ سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۵
#5
از ناظرین محترم خیلی معذرت میخوام که دوتا پست پشت سر هم شد،چون امکان ویرایش بر روی پست قبلی نبود.
*جلسه اول*
مبانی بازیگری و تعریف آن:
در اینجا لازم به توضیح میدانم که شرح دهم بازیگری چیست و بازیگر کیست.برای بازیگر تعاریف گوناگونی وجود دارد اما یکی از آنها بیشتر از بقیه به واقعیت نزدیک است.بازیگری در واقع نوعی دروغ گفتن است و بازیگر نیز یک دروغگو.یک بازیگر خوب در اصل دروغگویی است که میتواند چیزی را که اصلاً وجود خارجی ندارد را طوری به ببیننده ارائه دهد که او در درک بین واقعیت و خیال عاجز بماند.
بازیگرها دروغگوهای خوبی هستند اما همیشه بر عکس این معادله برقرار نیست.
بشر از دیرباز با هنر بازیگری اشنا بوده و تئاترهای معروف یونانیان مشنگ دوره باستان معرف این امر بوده است.اما قدمت هنر بازیگری در جامعه جادوگری با آنکه انتظار نمیرود کمتر از قئمت مشنگی آن است.جادوگران در حدود چهارصد سال قبل توسط جادوگریونانی به نام اوراکپیوس با فنون بازیگری آشنا شدند و به طرز خلاقانه ای آن را با هنر اصیل جادوگری ترکیب کردند.
بازیگری که اوراکپیوس در آن زمان برای جامعه جادوگری به ارمغان آورد با چیزی که جادوگران امروز از بازیگری میدادند و با آن آشنا هستند بسیار متفاوت است.این هنر در طی سال ها دچار تغییرات و تحولات عظیمی شده و اوج این تحوالات تاسیس رقیب جادویی هالیوود و بالیوود و چالیوود یعنی هالی ویزارد است.
استدیوهای مختلفی در هالی ویزارد هم اکنون مشغول به ساخت فیلم در انواع سبک ها هستند و سالانه حدود 30 فیلم توسط آنان به جامعه هنری عرضه میگردد. آنچه در بازیگری باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که برای ایفای نقش هیچگاه نباید نقش بازی کرد.
یک نقش زمانی برای بیینده باور میشود که شما خود را درون نقشتان حل کرده باشید!بازیگری موفق است که قبل از آنکه فیلم ساخته شود آنچنان در نقش خود فرو رفته باشد که برای اطرافیانش تشخیص آنکه او هم اکنون در حال نقش بازی کردن است یا شخصیت واقعی خود را دارد غیر ممکن باشد.
یک ببیننده زمانی نقشی را باور میکند که قبل از آن خود بازیگر آن را باور کرده باشد.
بیشتر امور مربوط به این هنر به خود شخص بستگی دارد.یعنی بایداین استعداد ذاتی در وجود او باشد و بعد از آن به تمرین استعداد بپردازد تا بتواند آن را رشد دهد.اگر این استعداد در کسی وجود نداشته باشد هیچ کلاس و تمرینی برای تبدیل او به یک بازیگر حتی معمولی وجود ندارد.
فعلاً برای جلسه اول زیاد سختگیری نمیکنم و درس را در همین جا به پایان میرسانم اما برای جلسه بعد یعنی هفته دیگر همین روز باید به آزمونی که در پایین قرار میدهم جواب داده و آن را قبل از شروع کلاس به من تحویل دهید. تعداد جلسات کلاس هم فعلاً یک روز در هفته است که اگر بعداً لازم شد به دو روز در هفته نیز افزایش میابد.
اگر کسی هم خواست که در کلاس ثبت نام کند علاوه بر فرم معرفی باید به آزمون نیز جواب بدهد.
آزمون شماره یک:

1-بزرگترین بازیگر تاریخ کیست؟
الف)چارلی چاپلین
ب)لرد مملی
ج)امیتا باچان
د)وب مستر وقتی میگوید بودجه سایت تمام شده!
ه)
2-اصطلاح بازی زیر پوستی به چه معنا است؟
الف)حسی است که از درون بازیگر به بیرونش تراوش میکند
ب)حسی است که از بیرون بازیگر به درونش تراوش میکند!
ج)حسی است که از هر دو جهت تراوش میکند
د)مگه حس تراوش میکنه؟
ه)
3-این جمله از کیست:”بودن یا نبودن مسئله این است”
الف)هملت
ب)بابای هملت
ج)جیمز دین
د)به تو چه مگه فوضولی؟
ه)
4-بازیگر کیست/چیست؟
الف)یک عدد موجود خالی بند
ب)یک عدد موجود بیکار که از سر کار گذاشتن مردم لذت میبره
ج)موجودی عاشق شهرت
د)مگه بازیگرهام موجودن؟!
ه)
5-برترین صحنه تاریخ سینمای مشنگ ها از نگاه شما:
الف)شکلک درآوردن های روبرتو بنینی در فیلم زندگی زیباست هنگامی که سرباز آلمانی او را در جلوی پسرش میبرد تا اعدام کند
ب)صحنه سانسور شده و سه نقطه بوق بوق تایتانیک!
ج)هنگامی که آمیتا باچان در جمله ای تاریخی و ماندگار گفت:اون پـــــــــســـــر مــنــه!
د)صحنه ای فیلم سینما پارادیزو که در آن پوشک بر از(...) بچه را به بالکن سینما پرت کردند!
ه)
6-بزرگترین کارگردان تاریخ سینما:
الف)فرانسیس فورد کاپولا
ب)فورد آنجلیای پرنده
ج)دختر فرانسیس فورد کاپولا
د)دختر فورد آنجلیای پرنده
ه)


تصویر کوچک شده


Re: شهرداری هاگزمید(تعامل با ناظران-مجوز تاپیک)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۸ دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۵
#6
بازم سلام
خیلی معذرت میخوام که دوتا پست پشت سر هم میزنم.خواستم بگم که مانداگاس عزیز لطف کرد و آموزشگاه رو توی لندن پذیرفت.اگه زحمتی نیست تاپیک رو به لندن منتقل کنید.
بازم معذرت میخوام که پشت سر هم شد.
با تشکر فراوان...شون پن.


خواهش ميكنم همين الان تاپيكه شما منتقل شد به لندن اميدوارم موفق باشيد(سدريك ديگوري)


ویرایش شده توسط سدريك ديگوري! در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۵ ۲۱:۲۴:۲۹

تصویر کوچک شده


Re: گفتگو با ناظر انجمن شهر لندن
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
#7
با سلام خدمت ناظرین محترم لندن(فکر کنم به خاطر آموزشگاهم امروز به همه ناظرهای ایفای نقش سلام کردم!)
من آموزشگاهی رو توی هاگزمید زده بودم به نام تدریس خصوصی بازیگری.ولی چون گفته شد که ربطی به کتاب نداره قفلش کردن و قرار شد اگه میتونم جایی رو برای انتقالش پیدا کنم.من به دیاگون مراجعه کردم ولی اونجا هم همین جواب رو شنیدم.فکر کردم توی لندن میشه این تاپیک رو زد چون تاپیک های زیادی در لندن هست که ربطی به کتاب نداره.
به هر حال خیلی ممنون میشم اگه به درخواستم رسیدگی کنید تا ببینم میشه تاپیکم رو به لندن منتقل کنم یا نه.
با تشکر بسیار از زحمتتان...شون پن.
=-=-=-=-=
بفرست بياد
ماندانگاس


ویرایش شده توسط دايي ماندانگاس در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۵ ۱۷:۳۶:۱۱

تصویر کوچک شده


Re: رویارویی با ناظران دیاگون
پیام زده شده در: ۱۵:۴۶ یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
#8
با سلام خدمت ناظرین محترم دیاگون
خواستم سوال کنم آیا اجازه میدید که تاپیک تدریس خصوصی بازیگری از هاگزمید به اینجا منتقل بشه یا نه.چون در هاگزمید به خاطر بی ربط بودن به کتاب قفل شده.
ممنون میشم اگه لطف کنید و به درخواستم رسیدگی کنید.
با تشکر...شون پن


تصویر کوچک شده


Re: شهرداری هاگزمید(تعامل با ناظران-مجوز تاپیک)
پیام زده شده در: ۱۴:۱۰ یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
#9
با سلام خدمت ناظران محترم
خوب سدریک جان این توضیحاتی رو که دادی من هم قبول دارم ولی تکلیف آموزشگاه من چی میشه؟آخه خودتون همین دیروز بهش مجوز دادین ولی حالا قفله.نمیدونم حالا هرچی نظر شما باش.
با تشکر...شون پن


شون عزيز من واقعا از صميمه قلب از شما عذر ميخوام چون اون موقعي كه من به شما مجوز داده بودم هنوز اون كنفرانس تشكيل نشده بود و در واقع بعد از اون كنفرانس من با مشورت يكي از وبمستران محترم(ارباب لرد ولدمورت)تصميم گرفتم اين كار رو بكنم و در واقع اين تاپيك هم ميره جزه تاپيكهاي بي ربط به كتاب و باز هم من از شما عذر ميخوام و در ضمن من مجبورم اين تاپيك رو پاك كنم و يا منتقل ببين اگه فرومهاي ديگه ناظراشون اجازه ميدن من اين تاپيكو منتقل كنم به يك فرومه ديگه
با تشكر(سدريك ديگوري)


خواهش میکنم سدریک عزیز
اشکالی نداره.فقط میشه یه لطفی بکنی یه چند روز پاکش نکنی تا من ببینم کسی این تاپیک رو توی انجمنش قبول میکنه یا نه؟
از زحماتتون هم خیلی ممنونم.


ویرایش شده توسط شون پن در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۴ ۱۴:۱۴:۰۱
ویرایش شده توسط سدريك ديگوري/ در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۴ ۱۴:۵۲:۰۸
ویرایش شده توسط شون پن در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۴ ۱۵:۳۹:۲۸

تصویر کوچک شده


Re: تدریس خصوصی بازیگری
پیام زده شده در: ۱۰:۵۸ یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
#10
پاسخ به سوالات:
سرژ عزیز مکان که داریم!همین ساختمان نیمه ویرانی که الان میبینید رو تا آخر همین روز تبدیل میکنم به کلاس درسی!(کمبود امکانات بوده دیگه!)در مورد شروع کلاس ها هم حق باز هم با شماست و باید توضیح بدم.چون اون موقع ها اجازه تدریسم رو توی هاگوارتز باطل کردن کلاس رو همین جا توی هاگزمید به صورت خصوصی برگذار میکنیم.
کلاس ها از پس فردا شروع به کار میکنه چون یه دعوت نامه برای آل پاچینو و مارلون براندو نوشتیم که یه کم طول میکشه از آمریکا و اون دنیا با جارو برسن هاگزمید!
در مورد چالیوود هم باید بگم که به خاطر اشتباه یه کوچیک از قلم افتاد! چون خودم هم وقتی خیلی جوون بودم توی فیلمی به نام : "گیدورا وارد میشود" نقش بابای گودزیلا رو بازی کرده بودم!
تعداد هنرجوها هم فرقی نمیکنه،ما کلاس ها رو از پس فردا شروع میکنیم و تمامی هنرجویان عزیز موظف به شرکت در کلاس ها هستند و به عنوان تکلیف به آزمونی که در انتهای زمان کلاس بهشون داده میشه برای جلسه بعد پاسخ میدهند.
سرژ،سوسک و هدویگ عزیز تا اینجا به عنوان هنرجویان آموزشگاه تایید شدند.ورودتون رو به دنیای هنر تبریک میگم!
اگه باز هم مشکلی بود در خدمتم!


ویرایش شده توسط شون پن در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۴ ۱۱:۰۰:۴۸

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.