هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (الاستور مودی)



Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۹:۳۱ شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۴
#1
گیلدی: حتما پیگویجن همدست مودیه...اونا می خان منو خراب کنن..ولی نمی دونم مودی دیگه چرا؟
تابلوی گیلدی: چون خوش تیپی حسودیش میشه..
گیلدی: خوب بله...( یه موشک می فرسته برای منشیش..)

متن موشک:
پیگویجن رو سریعا بیارید اینجا

------------
گیلدی: خوب خوب...علیه من کار می کنی؟
پیگویجن: نه نه..من فقط خواستم @!$^)*)*(*##$%$%...من @#@!$#%%^*&)..و همینطور..#$#%@_#

گیلدی: :chomagh: :slap:
پیوست: اون روبان آبی رو سر گیلدی به این خاطره که خوش تیپه.

گیلدی: دیگه پیش من نیا..شریان.

-----------
مودی: موهاهاهاهاهاها نقشه ام گرفت...
تق تق
گیلدی: بفرمائید..نه صبر کن..(خودشو خوش تیپ می کنه)
مودی: من پرونده ای رو پیدا کردم فکر کردم باید به درد شما بخوره...پیگویجن از من خواسته بود براش بردارم..من برداشتم تا بتونم ماهیت اونو ببینم!حالا که مشخص شده اون جاسوس بوده..


مشکوکه همه چی..


Re: دفتر ارتباطات مردمی گیلدروی لاکهارت!!!
پیام زده شده در: ۹:۳۱ پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۴
#2
مودی اروم اروم به در نزدیک میشه: وای وای بی ناموسی
بی پی جی...
مشکوکه... حتما داره وزیر رو طلسم می کنه..هوشیاری مداوم.
مودی اینو می گه و با شدت تمام می پره تو اتاق
پیگویجن رو می بینه که می خاد به زور شریان قلب گیلدی باشه!
پیگویجن ردای گیلدی رو پاره میکنه
گیلدی:مودی؟ تو اینجا چی کار می کنی؟
مودی: وای وای..من دیگه نمی تونم نیگا کنم(چوب دستیشو می کشه و چشماشو می بنده) من به شما دستور می دم که تسلیم بشید...( و شروع می کنه به ورد فرستادن)
(خرررررررررچ صدای پاره شدن جلیقه ی گیلدی)
پیگویجن: گیلیدی جون دارم از گرمای عشقتون
مودی: اه اه چندش آور...(مودی دور خودش می چرخه و ورد می فرسته)
گیلدی:این صحنه منو به یاد یه خاطره انداخت! یه روز من داشتم می رفتم که 689 تا دختر خوشگل...
(خررررررررررررررچ صدای پاره شدن بلیز(بلوز!) گیلدی)
مودی: پس صدا چی شد؟ گیلدی ؟؟! مودی دقت کن...تمرکز! مودی بر می گرده و یه ورد می فرسته
(خرررررررررررررررررچ صدای پاره شدن زیرپوش گیلدی)
مودی: اه خسته شدم..اصلا به من چه...
مودی اینو می گه و چشماشو باز می کنه شما بازداشتید خانوم! از زیر میز بیاید بیرون...
--------
مودی: خانوم محترم،شما به جرم اغفال وزیر محکومید... و حکم شما بعدا به شما ابلاغ خواهد شد.


مشکوکه همه چی..


Re: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۸:۵۲ پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۴
#3
مودی همچنان در تاریکی کافه ی تاریک میره و کم کم اونم داره مثه بقیه گم میشه...
-یکی بگه اینجا چه خبره؟من هر چی می خونم نمی فهمم اصلا قضیه چیه؟
اقا یکی درست بگه این نمایشنامه ها یعنی چی؟من باید چی کار کنم؟


مشکوکه همه چی..


Re: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۱:۴۹ پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۴
#4
سام همینطوری داره تو تاریکی میره و گم میشه!
-هو..مگه کوری؟ پس اون فانوسو واسه چی گرفتی دستت؟
سام:اخ ببخشید مثه اینکه عصاتونو له کردم...
- عصا چیه...پامو له کردی!
سام نور رو میگیره تو صورت طرف و از وحشت فانوسو می ندازه زمین..همه جا تاریک تر میشه! و سام بلند میشه که بره گم تر بشه...البته در تاریکی!
- مشکوکه.....چرا اینجا چراغ نداره و تاریکه؟


مشکوکه همه چی..


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۴
#5
1- نام : الاستور مودی
2- سن: فک کنم 40 50!
3- تاریخ تولد: نمی دونم..شناسنامه ام نیست!
4- جنس:مرد مذکر...
5- تحصیلات : پروفسور..کارآگاه..
6- رنگ چشم: دلبری...یکی سیاه یکی ابی!
7- گروه : (در چه گروهی می خواهید باشید) گریفیندور
8- مو : جو گندمی!
9- ظاهر کلی : خوش تیپ
10- نام مستعار: چشم باباقوری!
11- کوییدیچ :
12- چوب جادو :موی تک شاخ..7 اینچ! چوب بلوط.
13- دسته جارو : یه چیز خوب!
14- علاقه ها: به چیزای مشکوک...
15 - توانمندیها : زدن و کشتن و گرفتن و دستگیری کردن از همه!
16- معرفي كوتاه:
من مودی هستم!

به علت اینکه درسایت جادوگران پارتی بازی وجود ندارد شخصیت شما تایید شد!

امپراطور







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.